محمّد صلى الله عليه و آله خانه عمويش ابوطالب به سر مىبرد و براى مردم چوپانى مىكرد تا يك روز ...
ديگر در اين كار هم سودى نيست چه بايد كرد؟ محمّد چشمان پر مهرش را بر روى عموى نازنينش دوخت و گفت: آيا چه كارى مىتوانم انجام بدهم؟- آن كار كه اجداد تو ...
پیش از انقلاب زلزله شدیدی گناباد را به لرزه درآورد و چندین هزار نفر را کشت. در این زمان پسر عمهام در آنجا مأموریت بانکی داشت. برای خبرگیری از او و نیز کمک رسانی به مردم منطقه روانه آن دیار شدیم.
روز دوم هنگام غروب به بیدخت گناباد رسیدیم. آنجا مرکز ...
شيخ عبدالنبى مىگويد: درب خانه حاجى سبزوارى را زدم، خودشان در را باز كردند، گفتم: طلبهاى هستم، تهران درس مىخوانم و اهل نور مازندران هستم.امكان دارد كه من چند دقيقه شما را ببينم؟ فرمود: تشريف بياوريد. تا جايى كه فرصت بود، خدمت اين مرد الهى ...
مرگ را زياد ياد كنيد. شعرهاى زيبايى درباره مرگ وجود دارد. خطّى از اين اشعار را بدهيد خطّاطى هنرمندانه بنويسد، در خانه نصب كنيد، طبق دستورى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام دادهاند، چشم شما گاهى به اين شعر بيافتد و ...