پس چه بد مركبى است مركب خواسته های باطل كه نفسم بر آن سوار شده، واى بر اين نفس كه گمان هاى بى مورد و آرزوهاى نابجايش با همه زشتى در برابرش زيبا جلوه كرده! و مرگ بر او كه سرور و مولايش جزات نموده!
خديا! درهاى روز را با كليدهاى رحمت و رستگارى به روى ما بگشا، و بر من از بهترين لباس هاى هدايت و صلاح بپوشان، به عظمتت در آبشخور قلبم چشمه هاى فروتنى را بجوشان،
خدايا با دست اميد در رحمتت را كوبيدم و از كثرت هوسرانى ام به پاهندگى به سويت گريختم و به كناره هاى رشته استوارت انگشتان محبّتم را آويختم.
اى بهترين كسى كه برای برطرف ساختن هر بدحالى خوانده و براى هر سختى و آسانى آرزو شدى، نيازم را به پيشگاه تو فرود آوردم، پس از موهبت های بلندپاينه خود نااميدانه ردّم مكن اى بزرگوار،
فرمانروايى را به هر كه بخواهى عنايت میكنى، و از هر كه بخواهى باز مى ستانى، و هركه بخواهى عزت مى بخشى، و هركه اراده كنى به ذلت مى نشانى، خوبى بدست توست، همانا بر همه چيز توانايى،
اى آن كه به باورهاى گذرا بر دل نزديك و از چشم انداز ديدگان سر دور است، و آنچه را هستى پيش از آنكه پديد آيد مى داند،
خداى من چسان درمانده اى را كه در حال گريز از گناهان خويش به تو پناه جسته از خود مى رانى؟ يا چگونه رهجويى را كه شتابان قصد آستانت نموده نااميد مى كنى؟ يا چگونه تشنه اى را باز مى گردانى كه وارد حوض هايت شده؟
بار خدايا از آنچه در گذشته مرتكب شدم، از لغزش و خطايم چشم پوشى كن و از درافتادن به جامه تنگ گناه رهايم ساز كه به يقين تويى سرور و مولا، و پشتيبان و اميد من، و تويى منتهاى خواسته و آرزوى من، در دنيا و آخرت،
خداى من، میبينى كه به پيشگاهت نيامدم مگر از جهتى كه نسبت به رحمتت اروزها داشتم، يا چنگ نزدم به اطراف رشته استوارت مگر آنگاه كه گناهانم مرا از خانه وصال تو دور ساخت،
بار خدايا! اين صبح مرا انگونه آغاز كن كه با پرتو هدايت و با سلامت دين و دنيا همراه باشد و شبم را سپرى ساز از نيرنگ دشمنان و نگاهبانى گردان از هلاكت هاى هواى نفس، كه به يقين تو به هر چه بخواهى توانايى،
و در برابر هيبتت از گوشه های ديگانم رودهاى اشك سوزان جارى ساز، و مرا از بى پروايى و نادانى به مهارهاى قناعت و خوارى ادب فرما.
و آن ثابت قدم در لغزشگاه هاى دوران پيش از بعثت، و نيز بر خاندان او كه بهترين انتخاب شدگان و برگزيدگان و نيكانند.
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى اش هميشگى است خدايا، اى آن كه زبان صبح را به گويايى تابش و روشنايى اش برآورد، شب تار را با تيرگي هاى شديد به هم پيچيده اش به اطراف جهان فرستاد،
اى آن كه در عزت و بقا يگانه است و بندگانش را به مرگ و فنا مقهور خود ساخته است، درود فرست بر محمّد و خاندان پرهيزگارش و نداى مرا بشنو، و دعايم را اجابت گو، و به فضل خود آرزو و اميدم را محققّ فرما،
خدايا، درود فرست به آن راهنماى به سويت در شب تيره و تار جاهليت و آن چنگ زننده از ميان ريسمان هايت به بلندترين رشته شرف و آن دارنده حسب پاك و ناب كه برگرده استوارترين روشن شرافت قرار دارد،
خدايا اگر رحمت تو با توفيق نيكو از ابتدا شامل حال من نبود چه كسى رهنماى من به سويت در اين راه روشن میبود؟ و اگر مهلتت مرا تسليم آمال و آرزوهاى باطل كند آنگاه چه كسى لغزش هايم را از فروافتادن در هواى نفس جبران میكند؟
درود فرست بر محمّد و خاندان پرهيزگارش و نداى مرا بشنو، و دعايم را اجابت گو، و به فضل خود آرزو و اميدم را محققّ فرما، اى بهترين كسى كه برای برطرف ساختن هر بدحالى خوانده و براى هر سختى و آسانى آرزو شدى،