فارسی
جمعه 29 تير 1403 - الجمعة 11 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

پرسشها و پاسخها، ص: 27

از خود او باشد نه از جای ديگر و اصولًا چگونه می توان گفت: يك رشته نامتناهی كه همه اجزای آن به حكم معلول بودن فقير و نيازمند می باشند و بايد از جای ديگر كسب وجود كنند، بدون اتّكا به يك مبدئی كه «غنّی بالذّات» باشد و جود او از خود او باشد وجود پيدا كرده است مگر از اجتماع بی نهايت صفر عدد تشكيل می گردد و يا از اجتماع عوامل بی شمار، مرگ زندگی و حيات به وجود می آيد؟

رشته ای كه فقر و نياز بر تمام اجزای آن حكومت می كند هرگز بدون علّتی كه غنیِّ بالذّات و بی نياز مطلق باشد وجود پيدا نمی كند. بنابراين اجزای اين سلسله هستی را از غنیِّ بالذّات (خداوند) می گيرند.

و در نتيجه از نامتناهی بودن خارج می گردند و به وجود صانع بی نياز منتهی می شوند.

از اين بيان اين مطلب نيز روشن می گردد كه بی نياز بودن خداوند از علّت، تخصيص و استثنا در قاعده عقلی (هر معلولی علّت می خواهد) نيست؛ زيرا خداوند معلول نيست تا نياز به علّت داشته باشد.

گاهی برای تقريب مطلب به ذهن مثال هايی مطرح می شود مثلًا گفته می شود كه هر چيزی به وسيله نور روشن می شود و ديده می شود اما روشنايی نور از خود آن است يا رطوبت آب، چربی روغن و شوری نمك از چيز ديگری نيست اين خاصيّت طبيعی و ذاتی آن ها است وقتی هم سؤال شود كه هستی هر موجودی از خدا است پس هستی خدا از كيست؟ می گوئيم هستی خداوند ذاتی او و از خود او است.

البتّه نبايد فراموش كنيم كه منظور از ذاتی بودن رطوبت برای آب، شوری برای نمك و... به اين معنی نيست كه مثلًا رطوبت آب چون




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^