فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 20 از دعای 1 ( لطف و توجه ویژه خداوند به انسان ها )

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي رَكَّبَ فِينَا آلَاتِ الْبَسْطِ ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَيَاةِ ، وَ أَثْبَتَ فِينَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ ، وَ غَذَّانَا بِطَيِّبَاتِ الرِّزْقِ ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ .
و سپاس خداى را كه ابزار بسط و گشاد (مانند شادى و خوشحالى) را در بدن) ما به هم پيوسته و افزارهاى قبض و درهم كشيدن (مانند غم و اندوه) را در كالبد ما قرار داد و ما را از آسايشهاى زندگى بهره‌مند نمود، و اندام كردارها را در ما استوار و ثابت گردانيد و ما را با روزيهاى پاكيزه (حيوانى و نباتى) پرورش داد، و به بخشش خود توانگرمان ساخت و به نعمت خويش سرمايه‌ى (زندگانى) به ما بخشيد،

حقيقت بسط و فيض‌

بسط به معناى گسترش و شادمانى است و قبض به معناى فشردگى و گرفتگى در عمل است. مراد از بسط و قبض وجود و ماهيّت است كه هر زوج تركيبى، ذات وجوديش از خدا و به منزله صورت اوست. اما كلمه بسط را بر قبض مقدّم نمود چون اعضاى بدن به حساب اصل خلقت گسترده و فعّال است.

در اين بخش ستايش امام درباره ساختمان حركتى و سكونى وجود انسان است كه اشاره پرمعنايى به ابزارهاى سازنده حيات آدمى دارد كه آفريدگار در پيكر او نهاده است.


تركيب بدن و ابزار عمل آن‌

اين ابزار مهم عبارت است از: عضلات و استخوان و غضروف و گوشت و پوست و دستگاه عصبى و هر آنچه كه در حركت و تلاش آدمى و انسجام كارهايش براى رسيدن به هدف زندگى مؤثّر است.

حضرت على (عليه السلام) در وصف آفرينش حضرت آدم (عليه السلام) فرمود:

ثُمَّ نَفَخَ فيها مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ انساناً ذا أَذْهانٍ يُجِيلُها وَفِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِها، وَجَوارِحَ يَخْتَدِمُها وَأَدَواتٍ يُقَلِّبُها. وَمَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِها بَيْنَ الحَقِّ وَالباطِلِ.«1»

سپس از دَم خود بر آن ماده شكل گرفته دميد، تا به صورت انسانى زنده درآمد، داراى اذهان و افكارى كه در جهت نظام حياتش به كار بَرَد و اعضايى كه به خدمت گيرد و ابزارى كه به وسيله آنها زندگى را بچرخاند و معرفتش داد تا بين حق و باطل تميز دهد.

خداوند دو نيروى حركت و احساس را در انسان قرار داد. اما حركت بدنى او ناشى از نيروى خوراك و جريان خون اوست. و كارهاى احساسى او ناشى از انگيزه‌هاى قلبى و باطنى اوست كه با كمك روح، وجود انسان زندگى و هدايت پيدا مى‌كند.

امام صادق (عليه السلام) به مفضّل مى‌آموزد:

فَكِّرْ يا مُفَضَّل! فى أَعْضاءِ البَدَنِ أَجْمَعَ وَتَدْبِيرِ كُلٍّ مِنْها لِلإرَبِ فَالْيَدانِ لِلعَلاجِ، وَالرِجْلانِ للسَّعى وَالعينان للإهْتداء والفمُ للاغتذاء والمَعْدَةُ لِلْهَضْمِ وَالكَبَدُ لِلتَّخْلِيص وَالمَنَافِذُ لِتَنْفِيذِ الفُضُول وَالأَوْعِيةُ لِحَمْلِها وَالفَرْجُ لإقامَةِ النَسْلِ وَكذلك جَميعُ الأَعضاء إذا تَأَمَّلْتَها وَأَعْمَلْتَ فِكْرَكَ فِيها وَنَظَرَكَ وَجَدْتَ كُلَّ شَى‌ء مِنْها قَدْ قُدِّرَ لشى‌ء عَلى صَوابٍ وَحِكْمَةٍ.

قالَ المُفَضَّلُ: فَقُلْتُ: يا مولاى! إنَّ قَوْماً يَزْعُمُونَ أنَّ هذا مِنْ فِعْلِ الطَبيعةِ، فقال: سَلْهُمْ عَنْ هذِهِ الطَبيعةِ أَهِىَ شَى‌ءٌ لَهُ عِلْمٌ وَقُدْرَةٌ عَلى‌ مِثْلِ هذِهِ الأَفْعالِ أَمْ لَيْسَتْ كَذلك؟ فَإنْ أوْجَبُوا لَها العِلْمَ وَالقُدْرَةَ فَما يَمْنَعُهُم مِنْ اثباتِ الخالِقِ؟ فإنّ هذه صَنْعَتُه وَانْ زَعَمُوا أَنَّها تَفْعَلُ هذا الافعالَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلا عَمْدٍ وكانَ فِى افعالها ما قَد تَراهُ مِنَ الصَّوابِ وَالحِكْمَة عَلِمَ أنَّ هذا الفَعْلَ الحكيمَ وَأَنَّ الذى سَمُّوه طبيعةً هُوَ سُنَّةٌ فى خَلقِهِ الجارية على ما أجْراها عليه.«2»

اى مفضل! در تمام اعضاى بدن آدمى و تدابير نهفته در آن، انديشه كن.

دست‌ها براى كار كردن، پاها براى تلاش كردن، ديدگان براى راه يافتن و دهان براى خوردن و معده براى تحليل غذا و كبد براى تصفيه نمودن و روزنه‌هاى خروجى بدن براى دفع زباله‌هاى جسم و ظرف‌هايى براى حمل‌ آنهاست و آلت تناسلى را براى حفظ نسل آفريده است. اگر در كار تمام عضوهاى بدن نيك بنگرى مى‌يابى كه هر چيزى از سر حكمت و استوارى پديد آمده است.

مفضّل مى‌گويد: گفتم مولايم، برخى مى‌پندارند كه اين همه كار طبيعت است.

فرمود: از آنان بپرس كه آيا طبيعت نسبت به اين افعال علم و قدرت دارد يا ندارد؟

اگر علم و قدرت را براى طبيعت ثابت كردند. پس چرا اثبات خالق را با اين همه صنعت و تدبيرش انكار مى‌كنند.

و اگر مى‌گويند كه: بدون علم و قدرت اين اعمال حكيمانه و با تدبير را انجام داده است. معلوم مى‌شود كه كار آفريننده‌اى حكيم است. و آنچه او را طبيعت مى‌شمارند همان سنّت الهى در آفرينش اشياست كه برابر فرمان و حكمت او جريان دارد.


تلاش انسان‌ها

در مكتب اهل بيت:، انسان داراى سرشت خاكى و ملكوتى است و داراى تمايلات و استعدادها و كشش‌هاست. اما ماهيّت خاص خود را بايد در سايه كوشش و اراده شخصى بسازد.

خداوند فرمود:

﴿وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ * وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ﴾«3»

و اين كه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره‌اى‌] نيست،* و اين كه تلاش او به زودى ديده خواهد شد.

همه تمايلات و استعدادها زمينه هستند و گرنه خود اوست كه بايد از استعداد خويش بهره گيرد و ماهيّت خويش را بسازد.

اما تعبير حقيقى امام، كنايه از آزادى انسان در ميدان عمل است و توانايى او بر انجام دادن هر كارى است. و اين نظر ردّ ديدگاه جبر و تفويض اشاعره و معتزله است كه در برابر ديدگاه اهل بيت: است.

امام صادق (عليه السلام) به «امر بين الامرين» تعبير فرمود:

لاجَبْرَ وَ لاتَفْويضَ وَلكن أَمْرٌ بين أَمْرين.«4»

انسان در عمل، نه مجبور است و نه مختار محض بلكه عمل انسان بين اختيار و جبر است.

امير مؤمنان على (عليه السلام) در شرح آيه:

﴿وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى‌ وَأَقْنَى‌﴾«5»

و اوست كه شما را توانگر كرد و سرمايه قابل ذخيره بخشيد.

مى‌فرمايد:

اغْنى‌ كُلُّ إنسان بمعيشةٍ وأرضاه بِكَسْبِ يَدِهِ.«6»

خداوند هر انسانى را با دادن ابزارهاى زندگى و مايه‌هاى زيست از ديگران بى‌نياز كرد و به آنچه دستاوردش بود خشنود ساخت.

امام على (عليه السلام) از قول رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) فرمود:

روح قدسى براى مقرّبان از اولياست كه با آن همه چيزها را مى‌دانند. روح‌ ايمان روحى است كه محصول آن عبادت و بندگى است. روح قوّه براى جهاد و كارزار با دشمن و امر معاش و زندگى است. روح شهوت براى طعام و نوشيدنى و ازدواج ولذّت و تمتّع؛ و روح بدن براى حركت و فعل است. پنج روح براى انبيا و ائمّه، چهار روح براى اصحاب يمين و سه روح براى اصحاب شمال كه كفّار و منافقانند.«7»

سپاس خدايى كه اندام كردارها را در ما برجا و استوار گردانيد، يعنى در بدن ما چشم، گوش، زبان، دست، شكم، شهوت و پا قرار داد، تا با اين وسايل زندگى كرده، نيازمندى‌هاى خود را برطرف كنيم و بر حلّ مشكلات فائق آييم.

حمد خدايى كه ما را با انواع روزى‌هاى پاك و حلال پرورش داد و به بخشش و عطاى خود توانگرمان ساخت واز نعمت خويش به ما سرمايه مادّى و معنوى عنايت فرمود!

پس از آن ما را به وسيله انبيا و ائمّه (عليهم السلام) و قرآن و عقل و فطرت و وجدان امر به عبادت و اطاعت فرمود تا طاعت و بندگى و پيروى ما را از دستور بيازمايد و ما را نهى كرد تا مقدار توجّه ما را در امر تقوا و شكر، آزمايش نمايد و اين آزمايش و آزمودن نه به خاطر اين است كه مجهولى بر وى معلوم شود، بلكه براى اين است كه راه رشد و كمال به روى ما باز گردد.


شكر نعمت‌

امام صادق (عليه السلام) در باب شكر مى‌فرمايد:

شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنابُ الْمَحارِمِ.«8»

شكر نعمتْ دورى گزيدن از محرّمات الهيه است.

پس هر كس از محرّمات خداوند دورى كند در آزمايش وابتلايش به شكر سرافراز شده است.

______________________________

(1)- نهج البلاغه: خطبه 1.

(2)- بحار الأنوار: 3/ 67، باب 4، خبر مشهور به توحيد مفضل.

(3)- نجم (53): 39- 40.

(4)- بحار الأنوار: 5/ 17، باب 1، حديث 27؛ الكافى: 1/ 160، حديث 13؛ عدة الدَّاعى: 325.

(5)- نجم (53): 48.

(6)- بحار الأنوار: 100/ 6، باب 1، حديث 20؛ معانى الأخبار: 215، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 17/ 40، باب 9، حديث 21929.

(7)- بحار الأنوار: 66/ 179، باب 33، حديث 3؛ الكافى: 2/ 282، حديث 16.

(8)- الكافى: 2/ 95، باب الشكر، حديث 10؛ بحار الأنوار: 68/ 40، باب 61، حديث 29.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - سید احمد فهری - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد تقی خلجی - محمد علي مدرسی چهاردهی - ابراهیم سبزواری - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^