و تا آنجا كه از شهر و ديارش
شده آواره از خويش و تبارش
ز بطها ترك كرد از نااميدى
به يثرب رو كه تا باشد اميدى
كه او از زادگاه و خانه خود
زن و فرزند و از كاشانه خود
نموده رو به يثرب چون غريبى
از اين هجرت كه تا بهره نصيبى
ز قرآنش حمايت كرده گلشن
چو خورشيدى كه عالمتاب و روشن
كه تا بر اين جهان و خلق و انسان
حياتى بركشد از دين و ايمان
و هم از اين چراغ آسمانى
كند او گرم روشن جاودانى
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.