فارسی
چهارشنبه 28 آذر 1403 - الاربعاء 15 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 4 از دعای 27 ( دعا برای ایمان و تقوای مرزداران )

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ أَعْيُنِهِمْ ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْاِدْبَارِ ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ .
پروردگارا رحمت فرست بر محمد و آل محمد (ص) خدايا در موقع جنگ با دشمن آنها را از ياد دنيا فراموش ساز كه در معركه قتال ياد دنيا نكنند و فريب دشمن نخورند و مغرور به جاه و جلال يا مال و منال نشوند. خدايا از دل نگهبانان انديشه مال دوستى و دنيا خواهى بزداى كه در رهگذر خيال مال و منال سستى در جنگ نكنند و اسباب شكست نشوند بارالها بهشت را در نظر آنها بدار تا به طمع و شوق آن بكوشند و از مرگ نهراسند در چشم آنها آنچه مهيا ساخته‌اى و آماده نموده‌اى ظاهر ساز و خانه‌هاى جاويد بهشت را به آنها بنما و منزلهاى با كرامت و حوريان نيكو و قصور رفيع را به نظر آنها بياور جويهاى روان به انواع شرابها و درختهائى كه شاخه‌هايش به انواع ميوه‌ها آويخته در مقابل آنها بدار تا از معركه پشت برنگردانند و از ملايم طبع خود و ياد همسر خويش متزلزل نشوند تا روحيه آنها قوى گردد

دنيا و مال ضدّ حق‌

دنيا با مظاهر زيبا، و جلوه‌هاى فريبنده‌اش هر دلى را جذب مى‌كند، و هر زانويى را در برابر خود سست مى‌نمايد. مال دنيا و ثروت مادّى، و به عبارت ديگر طلا و نقره و پول، مايه تحريك و باعث غفلت از حق و حق پرستى است.

البته زر و زيور دنيا و مال و منال جهان وسيله كسب و كار و گذران زندگى و معيشت است، و اسلام انسان را به كار تشويق و از بيكارى منع مى‌كند، ولى همين زر و زيور و مال و منال، وسيله فريب و عامل جدايى انسان از حق و حقيقت هم هست.

چه بسيار مردمى كه بر اثر فريفته شدن به ثروت، و جاذبه‌هاى مال و منال، از دين و تعهّد به احكام الهى دست برداشتند؟

چه بسيار مردمى كه بر اثر عشق بى حساب و كتاب به اندوختن ثروت از اجراى مسائل الهى در تمام ابعادش بازماندند؟

چه بسيار مردمى كه از پى مال، بندگى خدا را رها كردند و برده شهوت و هواى نفس شدند؟

چه بسيار مردمى كه با روى آوردن ثروت به سوى آنان، روى از توحيد و نبوّت بازگرداندند؟

چه بسيار مردمى كه محض اضافه كردن به ثروت با دشمنان دين ساختند، و از پشت به مسلمانان خنجر زدند، و به خيانت‌هائى دست يازيدند كه تا قيامت با هيچ مطهِّرى، آلودگى خيانت آنان از دامن حيات انسان پاك نمى‌شود.

وقتى انسان از چهارچوب قناعت به مال حلال، و اكتفا به عفاف و كفاف خارج شود، البته دچار حرص و طمع و بخل و شهوت و هواى نفس و غفلت و مال‌زدگى و دنياپرستى مى‌شود، و در چنين موقعيّتى حاضر نيست نسبت به اسلام و جامعه اسلامى و وطن قرآنى، اداى وظيفه كند.

به لحظه لحظه فريب خوردگان دنيا و مال و ثروت آنان در اوراق تاريخ بنگريد تا صدق اين مقال بر شما روشن شود، آنان كه به خاطر مال و منال و جاه و مقام و پول و ثروت از توحيد و نبوّت دست كشيدند، و تن به هر معصيت و جنايتى دادند، و در راه انبيا و اهداف توحيدى و مردم مؤمن، چه مشكلات سنگينى ايجاد نمودند.

داستان دنياپرستان، و ثروت اندوزان، و بردگان مال و بندگان ثروت، و غلامان شهوت، داستانى پر از جنايت و خيانت و ظلم و افتضاح است، كه يك عشر از يك جزء آن در اين سطور نمى‌گنجد!

ضربه‌هاى مهلكِ عشق بى اندازه به دنيا و مال و منال آن، بسيار زياد و سنگين است.

دنيا پرستان، دين فروشان و پايمال كنندگان شرافت و كرامت انسانيند.

دنيا پرستان، مانعان راه خدا، و دشمنان فضيلت و پليدان روزگارند.

دنيا پرستان از اجراى هر برنامه مثبتى محروم، و از انجام هر خيرى ممنوع و به‌ زبان حق و عاشقان حق ملعونند.

يك دنيا پرست، و يك شهوتران، و يك برده مال و منال، و يك بنده مقام و جاه، هرگز نمى‌تواند براى اسلام پاسدار، و براى وطن اسلامى مرزدار باشد.

به همين خاطر حضرت زين‌العابدين (عليه السلام) به پيشگاه حضرت محبوب عرضه مى‌دارد:

«الهى هنگام روبه‌رو شدن با دشمن، فكر دنياى فريبنده گول‌زننده را از يادشان ببر، و انديشه مال گمراه كننده را از دل‌هايشان پاك كن».

از هوس بگذر و دل پاك از آلايش كن‌

ترك باطل كن و جان را به حق افزايش كن‌

سر و تن را به زر و سيم چه مى‌آرائى‌

دل و جان را به كمال و هنر آرايش كن‌

بار دنيا كه به صد رنج گرفتى بر دوش‌

به يكى عزم بيفكن ز خود آسايش كن‌

نان گندم به جوين، جامه نوده به كهن‌

از قناعت بستان زيور و پيرايش كن‌

قوّت ابدان چه رفيع و چه دنى هر دو يكى است‌

قوّت ارواح به دست آور و آسايش كن‌

از خدا گوى و ز پيغمبر و قرآن و حديث‌

طاعت حضرت حق، پاك ز آلايش كن‌

ماتم روز پسين گير به پيشين يك چند

خون دل را به دو چشم آور و پالايش كن‌

فيض‌تا چند دهى پند و نگيرى در گوش‌

بگذر از گفتن و در معرفت افزايش كن‌

(فيض كاشانى)

شرح عبارت [وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ]

و بهشت را برابر چشمشان قرار ده، و آنچه را در بهشت فراهم كرده‌اى؛ از مساكن ابدى و سراهاى ارجمند و حوريان زيباروى و نهرهاى روان شده، با آشاميدنى‌هاى رنگارنگ، و درختانى با شاخ و برگ آويخته، همراه با ميوه‌هاى گوناگون، در برابر ديدگانشان بنمايان، تا هيچ كدام از آنان آهنگ پشت كردن به دشمن نكند، و فكر گريز از هماورد را به خاطرش نگذراند.


مناظر زيباى بهشت‌

قرآن مجيد، سند تمام حقايق مُلكى و ملكوتى است، قرآن مجيد، كتابى است كه با دعوت جنّ و انس به معارضه با خود، حقّانيت وحى بودنش را اثبات مى‌كند.

قرآن، كتابى است كه در نقطه‌اى و حرفى و كلمه‌اى و آيه‌اى و سوره‌اى از آن شك و ترديد راه ندارد.

قرآن، ملاك حقّانيّت انبيا، و سند نبوت محمّد (صلى الله عليه و آله) و خزانه تمام واقعيّت‌هاى غيبى و شهودى است.

قرآن مجيد، در بسيارى از آياتش به عنوان اجر و پاداش مردم مؤمن و دارندگان عمل صالح و اخلاق حسنه، از بهشت و نعمت‌هاى بى پايانش سخن به ميان مى‌آورد، و با تجسّم آن جايگاه رفيع در چشم عقل و قلب، انسان مؤمن را از افتادن در چاه گناه و معصيت، و ضلالت و پستى و سستى از عبادات و طاعات، حفظ مى‌كند.

آن كه بر اثر صافى و پاكى درون، و اعتماد به قرآن مجيد، بهشت و نعمت‌هاى جاويدش را به باور دل داده، و دلداده آن واقعيّت‌هاى الهيّه و كرامات ربانيّه و فيوضات ملكوتيه شده، در راه خدا تن به هر سختى و بلا مى‌دهد، و براى حفظ دين و فرهنگ الهى از هيچ كوششى دريغ نمى‌ورزد، و هيچ گونه سستى و كسالت در انجام فرائض حضرت حق به خود راه نمى‌دهد.

حضرت سجّاد (عليه السلام) تجسّم آن جايگاه عظيم و آن پايگاه كرامت و مناظر زيبا و نعمت‌هاى ارزنده‌اش را در ديد سنگرنشينان و مرزداران از حضرت حق درخواست مى‌كند، تا با تماشاى بهشت عنبر سرشت، دنيا و مال و منال آن، و جاذبه‌ها و كشش‌هايش و نيروى دشمن و سختى‌ها و رنج‌هاى جهاد در عرش قلبشان، كوچك و صغير و حقير گردد و بتوانند به پايدارى و پايمردى ادامه دهند و جز به حضرت ربّ العزّه چشم ندوزند.


نعمت‌هاى بهشت در قرآن‌

امام سجّاد (عليه السلام) آنچه را از نعمت‌هاى بهشت در فرازهاى ملكوتى دعايش اسم برده، از قرآن مجيد گرفته است:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾«1»

خدا به مردان و زنان با ايمان بهشت‌هايى را وعده داده كه از زيرِ [درختانِ‌] آن نهرها جارى است؟ در آن جاودانه‌اند، و نيز سراهاى پاكيزه‌اى را در بهشت‌هاى ابدى [وعده فرموده‌] و هم‌چنين خشنودى و رضايتى از سوى خدا [كه از همه آن نعمت ها] بزرگ‌تر است؛ اين همان كاميابى بزرگ است.

﴿يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾«2»

تا گناهتان را بيامرزد، و شما را در بهشت‌هايى كه از زيرِ [درختانِ‌] آن نهرها جارى است و خانه‌هاى پاكيزه در بهشت‌هاى جاويدان، درآورد؛ اين است كاميابى بزرگ.

﴿كَذَٰلِكَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ﴾«3»

[آرى، سرانجام كار پرهيزكاران‌] چنين است، و حور العين را به همسرى آنان درآوريم.

﴿مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ ۖ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ﴾«4»

[اين‌] در حالى [است‌] كه بر تخت هايى رديف و به هم پيوسته تكيه مى‌زنند و حورالعين را به همسرى آنان در مى‌آوريم.

﴿حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِى الْخِيامِ﴾«5»

حوريانى كه در سراپرده‌ها مستورند.

﴿وَ حُورٌ عِينٌ * كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ﴾«6»

و حوريانى چشم درشت،* هم چون مرواريد پنهان شده در صدف.

﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى﴾«7»

صفت بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده [چنين است:] در آن نهرهايى است از آبى كه مزه و رنگش برنگشته و نهرهايى از شير كه طعمش دگرگون نشده و نهرهايى از شراب كه براى نوشندگان مايه لذّت است و نهرهايى از عسل خالص است.

آرى، وقتى خداوند مهربان توفيق تجسّم اين نعمت‌ها را در برابر ديدگان قلب سنگرنشينان و مرزداران عنايت فرمايد، هرگز به فكر عقب‌نشينى از جبهه و به خيال فرار از مقابل دشمن نخواهند افتاد.

جهان را بهر انسان آفريدند

در ايشان سرّ پنهان آفريدند

به انسان مى‌توان ديدن جهان را

از آن در چشم انسان آفريدند

بيا جان در ره جانان فشانيم‌

كه جان را بهر جانان آفريدند

چو خوان آراستند از بهر عشّاق‌

غذا از حسن خوبان آفريدند

به پاداش سجود اهل طاعت‌

بهشت و حور و غلمان آفريدند

جزاى سركشان از معدل قهر

جحيم و دود نيران آفريدند

از آن پيوست حُسن و عشق با هم‌

كز آن اين و از اين آن آفريدند


نعمت‌هاى بهشت در سوره دهر

در سوره مباركه دهر يا انسان، در نزديك به ده آيه به بيان نعمت‌هاى بهشت بدين صورت مى‌پردازد:

«و آنان را براى اين كه [در برابر تكاليف دينى و حوادث روزگار] شكيبايى ورزيدند، بهشتى [عنبرسرشت‌] و لباسى ابريشمين پاداش مى‌دهد. در آن‌جا بر تخت‌ها تكيه مى‌زنند، در حالى كه آفتابى [كه از گرمايش ناراحت شوند] و سرمايى [كه از سختى‌اش به زحمت افتند] نمى‌بينند، و سايه‌هاى درختان به آنان نزديك و ميوه‌هايش به آسانى در دسترس است، و ظرف‌هايى از نقره فام، و قدح‌هايى بلورين [كه پر از غذا و نوشيدنى است‌] پيرامون آنان مى‌گردانند؛ جام‌هايى از نقره كه آنها را به اندازه مناسب اندازه‌گيرى كرده‌اند، و در آن‌جا جامى كه نوشيدنى‌اش آميخته به زنجبيل است، به آنان مى‌نوشانند، از چشمه‌اى در آن‌جا كه «سلسبيل» ناميده شود، و پيرامونشان نوجوانانى جاودانى [براى پذيرايى از آنان‌] مى‌گردند، كه چون آنان را ببينى پندارى مرواريدى پراكنده‌اند، و چون آن‌جا را ببينى، نعمتى فراوان و كشورى بزرگ بينى، بر اندامشان جامه‌هايى از حرير نازك و سبز رنگ و ديباى ستبر است و با دستبندهايى از نقره آراسته شده‌اند، و پروردگارشان باده طهور به آنان مى‌نوشاند. [به آنان گويد:] يقيناً اين [نعمت ها] پاداش شماست و تلاشتان مقبول افتاده است«8»

اين است آن نعمت‌هايى كه باور آن، انسان را در راه جهاد و مجاهدت ثابت قدم و پايدار مى‌دارد، و آدمى را در معامله جانش با حضرت حق به شوق مى‌اندازد.

خيز تا قصد كوى يار كنيم‌

گذرى بر درنگار كنيم‌

روى در خاك كوى او ماليم‌

وز غمش ناله‌هاى زار كنيم‌

به زبانى كه بيدلان گويند

رمزكى چند آشكار كنيم‌

هجر او را كه جان ما خون كرد

به كف وصل در سپار كنيم‌

حاشَ لِلّه كز او كنيم گله‌

گله از بخت روزگار كنيم‌

ما اگر بر مراد او سازيم‌

ترك تدبير و اختيار كنيم‌

زود پا در بساط وصل نهيم‌

دست با دوست در كنار كنيم‌

عشق رويش چو پرده برگيرد

گر نميريم پس چه كار كنيم‌

از عراقى چو رو بگردانيم‌

روى در روى غمگسار كنيم‌

(فخرالدين عراقى)

عظمت بهشت در روايات‌

از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت شده:

در بهشت درختى است كه از بالاى آن زيورها بيرون مى‌آيد، و از پايين آن اسب‌هاى ابلق زين شده دهنه‌دار، اين اسب‌ها داراى بالند، فضولات ندارند، اولياى الهى بر آن سوار مى‌شوند و در هر كجاى بهشت كه بخواهند مى‌روند.آنان كه مقامى كمتر و پايين‌تر از آنان دارند عرضه مى‌دارند: الهى! چه چيز باعث اين كرامت براى اولياى تو شد؟ خداوند مى‌فرمايد: اينان خواب شب را بر خود حرام كردند و به قيام به عبادت بيدار ماندند، روز را روزه گرفتند و از خوردنى‌ها خوددارى كردند، با دشمنان من بدون ترس و وحشت جنگيدند، در راه من از مال خود صدقه دادند و بخل نكردند.«9»

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

در بهشت غرفه‌هائى است كه ظاهرش از باطنش و باطنش از ظاهرش پيداست، ساكنان آن از امّت من كسانى هستند كه كلامشان پاكيزه بود، و به مردم خوراندند، و سلام را آشكار كردند، و در حالى كه مردم در نيمه شب در خواب بودند به نماز برخاستند.«10»

حضرت سجّاد (عليه السلام) فرمود:

بر تو باد به قرآن، به حقيقت كه خداوند بهشت را با دست كرامت خود آفريد، خشتى از طلا و خشتى از نقره، ملاط بين دو خشت را مشك قرار داد و خاكش را زعفران، و سنگريزه‌اش را لؤلؤ، درجات بهشت را به اندازه آيات قرآن مقرّر فرمود، پس هر كس به قرآن بپردازد، به او مى‌گويد: بخوان و بالا برو. جز انبيا و صدّيقان طايفه‌اى در بهشت مقام اهل قرآن را ندارند.«11»

______________________________

(1)- توبه (9): 72.

(2)- صفّ (61): 12.

(3)- دخان (44): 54.

(4)- طور (52): 20.

(5)- الرحمن (55): 72.

(6)- واقعه (56): 22- 23.

(7)- محمّد (47): 15.

(8)- انسان (76): 12- 22.

(9)- بحار الأنوار: 8/ 118، باب 23، حديث 4؛ الأمالى، شيخ صدوق: 291، حديث 14.

(10)- بحار الأنوار: 8/ 119، باب 23، حديث 5، الأمالى، شيخ صدوق: 328، حديث 5.

(11)- بحار الأنوار: 89/ 198، باب 23، حديث 8؛ مستدرك الوسائل: 4/ 256، باب 10، حديث 4635.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^