و از آتشى كه استخوان را خاكستر وا مىگذارد، و ساكنين خود را آب جوش مىنوشاند، و از آتشى كه بر آن كه به سويش زارى مىكند دلسوزى، و بر كسى كه از او مهربانى بخواهد رحم نمىكند، و قادر نيست بر سبك كردن از كسى كه برايش فروتنى كند و در برابرش تسليم شود، ديدار مىكند كه ساكنين خود را با گرمترين آنچه نزدش از كيفر دردناك و بدبختى سخت است،
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.