رحمت خدا بر او و آل او تا آنگاه كه خشنود شود. رحمت بر او و آل او رحمتى كه حد و حصر ندارد اى بخشايندهى مهربان.
ز خاك آفريدت خداوند پاك
پس اى بنده افتادگى كن چو خاك
حريص و جهانسوز و سركش مباش
ز خاك آفريدندت آتش مباش
چو گردون كشيد آتش هولناك
به بيچارگى تن بينداخت خاك
چو آن سرفرازى نمود اين كمى
از آن ديو گردند از اين آدمى
شرمنده از آنيم كه هنگام مكافات
اندر خود عفو تو نكرديم گناهى
اى كريم و اى رحيم و اى عطوف
ما گدايانيم در بابت وقوف
گر برانى ما گدايان را ز در
ور بسوزى جانمان را از شرر
رو نگردانيم از تو هيچ سو
چونكه ما را نيست پيشت آبرو
اى محيط رحمتت بىانتها
رحم كن بر حال اين خيل گدا
گر نبخشى اى خدا تقصير ما
واى بر ما واى بر تدبير ما
رحم فرما اى خداى مهربان
مذنبيم و عاجزيم و ناتوان
لطف تو هر دم مرا مغرور كرد
امر (ادعونى) مرا مامور كرد
زين سبب بردم به جان فرمان تو
تا چه باشد اى خدا احسان تو
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.