برخورد عجیب امام هشتم با یکی از دوستانش
چرا با گناهکار رفت و آمد می کنی؟
ابوهاشم جعفری می گوید که یک روز خدمت حضرت رضا(ع) آمدم، دراصولِ کافی جلد اول، خیلی حضرت به من محل نگذاشت، یعنی برخوردش با همیشه فرق می کرد، من خیلی تعجب کردم، خدایا هر چی فکر می کنم من چه کار کردم، آخه دلسردی و رنجیدگی در دل امام باید برای گناه و معصیت باشد، اما من هر چی فکر کردم در این چند روز که حضرت را ندیدم الان آمدم چه کار کردم، به نظرم نیامد، عرض کردم: یابن الرسول الله! با من سردبرخورد کردید، من کاری کردم؟ حضرت فرمودند: با فلانی رفت و آمد داری، یا رفت و آمدت با ما باشد یا با او، اگر می خواهی با او باشی با ما قطع کن، اگر می خواهی با ما باشی با او قطع کن، گفت: یابن الرسول الله! این شخص داییِ من است، برادرِ مادرم است. حضرت فرمودند: این دایی حرفهای ناباب و مطالب ناهنجاری راجع به پروردگار می زند، برای چه به خانه اش می روی، رفت و آمد می کنی، برای چه سلام و علیک داری، خوش و بش برای چه می کنی؟وقتی در خانۀ یک اهلِ گناه می نشینی؛ اگر بنا باشد طاق پایین بیاید تو را هم می گیرد، اگر بنا باشد یک آتش سوزی پیدا بشود و شعله همه جا را بگیرد تو را هم می گیرد، اینجور نیست که اگر بلا به اهلِ گناه بخواهد نازل بشود اول تو را جدا می کند و بعد میرود یقۀ گنهکاران را می گیرد.