وقتی شمر فریاد زد:به خیمه ها حمله کنید!
بلند شوید، اینها می خواهند به خیمه ها حمله کنند!
بمناسبت شب جمعه
شمر دید که امام داخل گودال افتاده است، انگار نفس ندارد، حضرت را رها کرد و به لشکر گفت: من الآن معلوم می کنم که او از دنیا رفته یا هنوز زنده است. ناگهان شمر فریاد زد که به خیمه ها حمله کنید؛ امام هرچه می خواستند بلند شوند، دیگر نمی توانند بلند شوند. داخل گودال سر زانو بلند شدند، اول رو به کوفه کردند و گفتند: «فَنَادی یا مُسلِمُ بنَ عَقیل وَ یا هَانِیُ بنَ عُروَة» اما جوابی نیامد! حضرت رو به بدن های قطعه قطعه کردند و فرمودند: «یا حَبیبَ بن مَظاهِر وَ یا زُهَیرِ بنِ قَین وَ یا یَزیدِ بنِ مَظاهِر»، باز هم هیچ کس جواب نداد. آنگاه به طرف بدن قمربنی هاشم(ع) رو کردند و گفتند: عباس جان! جوابی نیامد. سپس گفتند: اکبرم! این بار هم جوابی نیامد.
اینجا بود (حالا آتش می گیریم یا نه) که فرمودند: «مالِی اُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونِی» چرا دیگر جواب مرا نمی دهید؟ من شما را برای خودم صدا نمی زنم،بلند شوید، اینها می خواهند به خیمه ها حمله کنند!