فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
550
نفر 5
80% این مطلب را پسندیده اند

اشک‌های علی(ع) روی منبر مسجد کوفه‌

 روزی نشسته بود کفش هایش را وصله می کرد و ابن عباس هم یک طرف نشسته بود؛ کفش هایش را که وصله کرد جلوی خود گذاشت و به ابن عباس گفت قیمت این کفش چقدر است؟! ابن عباس گفت کفش شما پر از وصله است و هیچ قیمتی ندارد. سپس علی(ع)  فرمود حکومت من بر شما و بر دنیای شما اگر بر من زمینه ای نباشد تا حق غارت شده مظلومی را از یک ستمگر بگیرم و به او برگردانم، برای من از این کفش ها هم بی ارزش تر است. آیا کسی را سراغ دارید که جایگاه حکومتی خود را این گونه ارزیابی کند؟!

خودش نمی خورد تا همه را سیر کند، خودش نمی پوشید تا همه را بپوشاند و خودش استراحت نداشت تا همه مردم مملکت استراحت کنند اما خیلی مزاحم داشت به قدری که یک روز روی منبر مسجد کوفه، اشک ریخت و گفت شما مردم قلب من را در سینه ام مانند نمکی که در آب حل می شود، آب کردید.

متن کامل، صوت و سایر کلیپ های این سخنرانی را در اینجا (شناخت نفس و موعظه اهل‌بیت(ع)) ببینید.
550
80% (نفر 5)
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟




جدید ترین کلیپ ها

پربازدید ترین کلیپ ها

بیشترین امتیاز

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^