فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 2
45% این مطلب را پسندیده اند

حسینیۀ ارشاد

در ابتدا توجه مردم و تحصیل کرده ها به حسینیه ، به دلیل وجود آقای مطهری بود . او جزو هیئت مدیرۀ حسینیه و مورد قبول همگان بود . البته اوج آوازۀ حسینیه مربوط به زمانی است که آقای شریعتی در آنجا سخنرانی می کرد .
دو نوع برخورد و مقابله با شریعتی و اشتباهاتش بر روی منابر جریان داشت ؛ یکی غیر منطقی و عبارت از نسبت وهابیت و کفر و زندقه و انکار ولایت امیرالمومنین  بود ، که بیشتر مورد توجه عوام الناس قرار می گرفت و بدون چون و چرا می پذیرفتند و موج مخالفتی بر ضد شخص شریعتی ، و نه حسینیۀ ارشاد ، به راه می انداختند. این گونه منابر و برخوردهای غیر منطقی ، در قشر تحصیل کرده و مذهبیون اهل منطق ، طرفدار نداشت . برخورد دیگر ، که عدۀ کمتری در پیش گرفته بودند ، برخورد منطقی و اصولی بود . آنها اشتباهات آقای شریعتی را خیلی مودبانه مطرح می کردند .
به هر حال این امر معضلی بود که علاج آن بسیار مشکل می نمود . اختلافات روز به روز بیشتر می شد و کشمکش بین تیپ مذهبی و شریعتی بالا می گرفت . به تدریج آقای مطهری هم که انتقادهای اصولی اش به شریعتی بی جواب مانده بود ، تهدید کرد که اگر شریعتی باشد ، من دیگر نمی آیم و عاقبت از حسینیه کنار کشید .
این حرکت آقای مطهری خیلی موج انداخت و باعث شد مذهبیون موافق با حسینیه هم مقداری موضوع مخالف بگیرند . درگیری و دعوا رو به وخامت گذاشت و به بغض و کینه مبدل گشت . شریعتی سلسله وار به روحانیت بد و ناسزا می گفت . دیگران هم به او بد می گفتند و تکذیب و تکفیرش می کردند . آقای مطهری برای دین و اندیشۀ اسلامی احساس خطر شدیدی می کرد . وی پیوسته با امام مکاتبه و بیان می کرد که خطر شریعتی به خطر شریعتیسم تبدیل شده است .
من با مشاهدۀ این اوضاع نابسامان ، تصمیم گرفتم پا درمیانی کنم ، بلکه فرجی حاصل شود . افراد حسینیه برای من احترام قایل بودند و گاهی مرا برای شرکت در جلسات دعوت می کردند . چنانکه بعدها معلوم شد ، کارگردانان حسینیه افرادی از نهضت آزادی بودند . خود آقای شریعتی هم نهضتی بود .
آقای محمود مانیان ، یکی از اعضای جبهۀ ملی بود که با حسینیه همکاری نزدیکی داشت . من ، در صنفی که او بود ، منبر می رفتم و او گاه گاهی پای منبر من می آمد و از این طریق با هم آشنا شده بودیم . روزی به او تلفن زدم و گفتم با شما کاری دارم . اگر مشکلی نیست یک صبحانه منزل ما تشریف بیاورید ، یا من منزل شما بیایم . گفت زحمت نکشید من خودم می آیم .
روز قرار آمد و دوساعتی با او صحبت کردم و او را مهیا ساختم که با دست اندرکاران حسینیه ، به خصوص آقای مفتح ، صحبت مفصلی بکند . در نهایت قرار شد از دوطرف چند نفر اهل منطق و استدلال دور هم بنشینند و خیلی صریح و روشن تبادل نظر کرده ، موارد اختلافی را به هم نزدیک سازند ، بلکه دعواها و کشمکش ها در تهران و شهرستانها خاتمه یابد .
چند روز بعد ، آقای مانیان به من تلفن کرد و گفت به منزل ما بیا ، آقای مفتح و بعضی دوستان هم می آیند ، با هم صحبتی بکنید . رفتم و مقداری با هم صحبت کردیم . آقای مفتح آمادگی خود را اعلام کرد و قرار شد من موضوع را با آقای فلسفی نیز در میان بگذارم و هر چه زودتر همه دور هم بنشینیم . خدمت آقای فلسفی رفتم و ماجرا را شرح دادم  و از ایشان خواستم قدم پیش بگذارد ، بلکه آتش معرکه بخوابد و آرامش و تفاهم بین مذهبیون روشنفکر و مذهبیون قدیمی به وجود بیاید .
آقای فلسفی که واقعا متخلق به اخلاق حسنه و آدم خیلی منصفی بود ، با آغوش باز استقبال کرد و گفت که در منزل ما یا هر کجا که جلسه باشد ، من با کمال میل شرکت میکنم . این موضوع را سریع به آنها اعلام کردم . گفتند ما خبر می دهیم . چند روز بعد آقای مانیان به من زنگ زد و گفت آقای مفتح با من تماس گرفته که دوستان حاضر به شرکت در این جلسه نشده اند . متأسفانه کماکان درگیری و اختلافات ادامه داشت تا آن که حضرت امام بعد از حاج آقا مصطفی با سخنرانی خود به درگیری خاتمه بخشید .


منبع : منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
0
45% (نفر 2)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

مسلمان شدن دو مسیحی
ادامۀ درس در حوزۀ علمیه قم
شیرینی بعد از تلخی
از هتل هایت دبی تا بارگاه امام رضا (ع)
ولادت
تبلیغ در لندن
پانزده خرداد
روی آوردن به طلبگی
سفر به گناباد
حسینیۀ ارشاد

بیشترین بازدید این مجموعه

توسل به حضرت حجت برای آمدن میهمان
مسلمان شدن دو مسیحی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^