وقتى آيات شريفه قرآن ، با دلايل و براهين روشن ، ملكيّت حقيقى و مالكيّت واقعى بر همه عالم را از آن خدا بداند ، بايد اين معنى كه بازگشت همه عالم به حضرت اوست ، بر صاحبان خرد واضح باشد ؛ زيرا عالم و عالميان طبيعتا و ذاتا در حركات خود هدفى را دنبال مى كنند و در دار هستى هدفى جز خدا براى جهان هستى و موجوداتش وجود ندارد . اگر بازگشت مهمانان هستى به صاحب خانه نباشد ، بايد گفت : وجود كوچك ترين جزء تا عظيم ترين موجود هستى باطل و عبث است ، در صورتى كه هيچ خردمندى اين را نگفته و نمى گويد و اطوار خود موجودات عالم هم از قبول اين مسئله ابا و امتناع دارند .
دقت در وضع هر موجودى نشان مى دهد كه موجود ، پيچيده به علم و عدل و حكمت و هدف است و به فرموده سيد موحدان و نور عارفان اميرمؤمنان عليه السلامدر كمال وضوح با چشم دل مى توان خدا را در آيينه وجود هستى مشاهده كرد . محرك وقتى مستجمع جميع صفات كمال باشد ، متحرك هم بايد از آن صفات نشان داشته باشد ، وقتى اراده محرك بر حق باشد حركت متحرك هم بر حق و براى حق و به سوى حق است . قرآن ، پايان تمام حركات را خدا مى داند و در آياتش تصريح دارد كه رجوع همه امور به اللّه است :
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِى ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلاَئِكَةُ وَقُضِىَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ .
آيا [ اهل لغزش و پيروان شيطان ] جز اين را انتظار دارند كه [ عذاب ]خدا و فرشتگان [ مأمور عذاب ] در سايبان هايى از ابر به سوى آنان آيند و كار نابودى آنان تمام شود ؟ و همه كارها به سوى خدا بازگردانده مى شود . وَلِلّهِ مَا فِى السَّمَاوَاتِ وَمَا فِى الأَرْضِ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ .
و آنچه در آسمان و آنچه در زمين است ، فقط در سيطره مالكيّت و فرمانروايى خداست ، و همه امور به سوى او بازگردانده مى شود . ... لِيَقْضِىَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ .
تا خدا پيروزى شما و شكست آنان را كه [ بر اساس اراده اش ] انجام شدنى بود ، تحقّق دهد و همه كارها به سوى خدا بازگردانده مى شود . يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ .
همه اعمال و احوال گذشته [ رسولان چه فرشته چه بشر ] و [همه اعمال و احوال ] آينده آنان را مى داند و همه كارها به خدا بازگردانده مى شود . وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِن قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ .
اگر تو را تكذيب مى كنند [ اندوهگين مباش ] يقيناً پيش از تو هم پيامبرانى تكذيب شده اند . و همه امور به خدا بازگردانده مى شود . لَهُ مُلْكُ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ . مالكيّت و فرمانروايى آسمان ها و زمين فقط در سيطره اوست ، و همه امور به خدا باز گردانده مى شود . اللَّهُ يَبْدَؤُا الخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ .
خدا مخلوقات را مى آفريند ، سپس آنان را [ بعد از مرگشان ] باز مى گرداند ، آن گاه به سوى او باز گردانده مى شويد . وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ .
نهان آسمان ها و زمين فقط در سيطره دانش خداست ، همه كارها به او باز گردانده مى شود ؛ پس او را بندگى كن و بر او توكل داشته باش ، و پروردگارت از آنچه انجام مى دهيد ، بى خبر نيست . ... وَلِلّهِ مُلْكُ السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ .
و مالكيّت و فرمانروايى آسمان ها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد ، فقط در سيطره خداست ، و بازگشت فقط به سوى اوست . ذِى الطَّوْلِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ . و صاحب نعمت فراوان است . هيچ معبودى جز او نيست . بازگشت فقط به سوى اوست . لَهُ مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الأَرْضِ أَلاَ إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأُمُورُ .
راه آن خدايى كه آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است ، فقط در سيطره مالكيّت و فرمانروايى اوست . آگاه باشيد ! كه همه امور به سوى خدا بازمى گردد . در اين آيات محكم قرآن دقت كنيد و واقعيت اين مسئله را كه بازگشت همه به سوى او و پايان و عاقبت هر كارى اوست ، لمس نماييد ، آن گاه نيّت هاى خود را محاسبه كنيد ، ببينيد در آن روزى كه همه چيز به او برگشته و نيّت هاى شما هم چون همه چيز به حضرت او بازگشته با نيّت شما چه مى كند ؛ اگر نيّت در همه امور براى او بوده با گزاف ترين قيمت مى خرد ، اگر براى غير بوده آن را به غير برمى گرداند ، غيرى كه در دنيا هيچ كاره بوده چه رسد در پايان كار ، با توجه به اين حقيقيت ، چرا و روى چه حساب انسان در كارهايش غير خدا را نيّت كند و غير حضرت دوست را هدف بگيرد ؟
نيّت براى غير فاقد ارزش است و كارى كه بر اساس آن نيّت انجام مى گيرد آن هم فاقد ارزش است .
بياييد بر خود مسلّط شويم و نيّت هاى خود را از تفرقه نجات داده به چهارچوب وحدت بياوريم ، تا در تمام امور نيّتى جز خدا و هدفى جز حضرت حق نداشته باشيم ، در اين صورت است كه نيّت و عمل ما ارزشمند شده و ما يك مؤمن واقعى خواهيم گرديد . هر چه غير حق ، فقير و ذليل و مسكين و مستكين و مستجير و حقير و مملوك و صغير و عبد و ضعيف و ناتوان است و نيّت را براى اين غير قرار دادن عين نادانى است . اسلام ، با توجه دادن مردم به اين آيات ، به مردم ثابت مى كند كه در دار تحقق ، حقيقتى جز اللّه وجود ندارد ، پس چيزى جز او نمى تواند هدف و مقصد و مصير باشد ، آنچه غير حق است شبح و سايه اى بيش نيست و اگر بتواند عنوانى به خود بگيرد ، عنوان سبب و وسيله است ، شما بياييد در هر كارى خدا را هدف بگيريد ، تا نيّت شما از آن هدف تبلور پيدا كند و در نتيجه نيّت شما خدايى گردد ، سپس به انجام عمل برخيزيد كه عمل برخاسته از آن نيّت عمل خدايى است و عمل خدايى خير و بركت و ثواب و ارزش در پى دارد و غير خدا را براى تحقق نيّت به عنوان وسيله و سبب گرفته ، چنانچه قرآن مجيد به اين راه مستقيم انسان را دلالت مى كند :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِى سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ .
اى اهل ايمان ! از خدا پروا كنيد و دست آويز و وسيله اى [ از ايمان ، عمل صالح و آبروى مقرّبان درگاهش ] براى تقرّب به سوى او بجوييد و در راه او جهاد كنيد تا رستگار شويد .
أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً . كسانى [ از فرشتگان ، پريان و ارواح را ] كه آنان [ به عنوان معبود ]مى پرستند [ خود آنان براى رفع نيازمندى هايشان ] به سوى پروردگارشان وسيله مى جويند ، تا كدامشان نزديك تر باشد ، و به رحمت او اميد دارند ، و از عذابش مى ترسند ؛ زيرا عذاب پروردگارت شايسته پرهيز است . آرى ، همه انبيا و امامان عليهم السلام و عارفان واقعى و وارستگان و اوليا و عاشقان وسيله آشنايى ما با حضرت يارند و مواد و اشياى دنيا و اعضا و جوارح ما وسايل كمك دهنده به ما براى رسيدن به اللّه .
هدفى و مقصدى جز او وجود ندارد ، كنار چيزى توقف نكنيد دست از دامان اوليا برنداريد و بدون خضر راه و مرشدى حكيم كه صد در صد خدايى باشد و عالمى ربّانى ، قدم در راه سلوك نگذاريد كه در اين راه بس خطرهاست و عمده ترين خطر اشتباه وسيله به هدف و در نتيجه انحراف در نيّت و در پايان بى ارزش شدن جهاد و عمل است !! الهى آن عارف پاك باز در اين زمينه چنين سروده :
*
اى حسن تو مهر عالم افروز
اى مهر تو سرّ آفرينش
اى درگه تو پناه عالم
اى مبدع نقش عقل و جان ها
اى برتر از آسمان افكار
اى سرّ عيان و عين مستور
اى سايه نه سپهر خضرا
اى محرم سر عشق بازان
اى ذكر تو وحى آسمانى
اى نام تو نقش خاطر من
بر من كرمى كه خوار و زارم
لطفى كه تبه شدست كارم
*
وى عشق تو آتش جهان سوز
نور تو چراغ اهل بينش
مسكين تو پادشاه عالم
وى مخترع تو آسمان ها
مدهوش تو چشم عقل هشيار
با جمله جهان و وز همه دور
از تابش مهر توست برپا
گنجينه راز بى نيازان ش
ياد تو حيات جاودانى
ياد تو بهشت و كوثر من
لطفى كه تبه شدست كارم
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان