معاشرت و رفاقت در خیمه حیات و زندگى انسان از مسائل بسیار مهم و قابل توجه است تا جایى که صورت مثبت آن سبب خوشبختى در دنیا و آخرت و چهره منفى آن علت تیره بختى در این جهان و آن جهان است .دوستى و دوست یابى ، حقیقتى است که فطرت و طبیعت همه انسان ها نسبت به آن کشش دارد و مایه آن در وجود انسان به اندازه اى قوى است که گروهى آن را جزء غرائز و امیال طبیعى انسان مى دانند .این غریزه طبیعى و کشش فطرى به خاطر این است که خداى مهربان انسان را مدنى الطبع و اجتماعى آفریده است و تامین بخشى از نیازهاى مادى و معنوى او را به عهده دیگران قرار داده است .مایه آفرینش انسان به گونه اى است که نمى تواند تنها و بدون دیگران زندگى کند و از جامعه کناره گرفته ، در گوشه اى به عزلت و بى ارتباط با دیگر انسان ها به زندگى سر و سامان دهد .انسان گر چه به ظاهر تنهایى را انتخاب کند ولى باز بر پا بودن زندگى اش در گرو کوشش و زحمات دیگران است و نهایتاً در تنهایى هم اجتماعى زندگى مى کند .تمایل به زندگى با دیگران و غریزه دوست خواهى ، از زمان اولین پیامبر تا هنگام ظهور اسلام به عنوان یک مساله حیاتى همواره مورد توجه اسلام که تنها فرهنگ خدا از ابتداى آفرینش انسان تا قیامت است بوده و در این زمینه با طرح مسائل و قوانینى بسیار ثمر بخش به هدایت این غریزه و تمایل انسانى برخاسته تا از برکت آن هدایت ، درخت دوستى و معاشرت ، محصولات و ثمرات اساسى براى دنیا و آخرت به بار آورد .