قلب ، همانند حصارى است كه دشمن ديرينه انسان ـ شيطان پليد ـ تمام همّت خود را براى ورود در آن قرار داده و براى تصرّف اين حصار و حكومت بر آن سخت مى كوشد .تنها كسى مى تواند اين حصار را از دستبرد شيطان حفظ كند كه با بيدارى كامل به پاسدارى و حراست ابواب و طرق و شكاف هاى نفوذى آن مشغول باشد .و هركس طرق و ابواب نفوذى اين دشمن و يران گر را نشناسد ، توان حفظ اين حصار را ندارد .نگهدارى قلب از برنامه هاى فاسد شيطان ، بر هر مكلّفى واجب و فراهم كردن مقدمه آن نيز واجب است ، پس شناخت راه هاى نفوذى شيطان كه باعث حفظ قلب از خطرات است واجب مى باشد .
1 ـ حرص و حسدشيطان
مطرود براى تسلط و حكومت خود بر قلب و چيره شدنش بر مخزن و منبع فيوضات الهى و تبديل آن به پرورشگاه انواع رذايل و خبائث ، از هيچ طريقى چشم پوشى نمى كند و با هر ريسمانى قلوب انسان ها را به بند مى كشد و آن ها را هدف تيرهاى زهرآگين و مهلك خود قرار مى دهد . دو راه و دو مدخل بسيار بزرگى كه شيطان به وسيله آنها به راحتى مى تواند حكومتش را بر قلب انسان برقرار كند عبارت است از : حرص و حسد . زمانى كه انسان حريص بر چيزى باشد ، اين حرص ـ كه از اوصاف شيطانى است ـ انسان را از ديدن حقيقت ، كور و از شنيدن واقعيّت ، كر مى كند چنانچه پيامبر عزيز صلى الله عليه و آله فرمود : حُبُّكَ الشَّى ء يُعْمى وَيُصِمُّ . محبّتت به شيئى تو را كور و كر مى كند . در پرتو پرنور چراغ بصيرت ، انسان راه هاى نفوذى شيطان را مى شناسد . زمانى كه پرده حرص و حسد ، جلو نورافشانى اين چراغ معنوى را گرفت ، انسان از ديدن آن چه بايد ببيند محروم گشته و در همين حال شيطان خطرناك فرصت پيدا مى كند و آنچه را عامل رساندن انسان حريص به شهوات حيوانى است براى انسان نيكو جلوه مى دهد . در اين صورت انسان با داشتن زمينه حرص و تحريكات شيطانى دست به هر گناهى مى زند !!
آرى ، وقتى نور بصيرت از كعبه دل بيرون رود و حرص اين رذيلت شيطانى جايگزين آن گردد ، معلوم است كار اين خانه به كجا مى كشد ! در تفسير بعضى از آيات قرآن مجيد آمده : زمانى كه نوح سوار كشتى شد و به دستور خداوند از هر نوع موجود زنده جفتى را در كشتى آورد ، ناگهان چشمش به پيرمردى خورد كه او را نشناخت ، فرمود : چه كسى تو را داخل كشتى كرد ؟ پاسخ داد : خودم آمدم و آمدنم براى اين است كه به قلب يارانت دست اندازى كنم تا جايى كه قلبشان با من و بدن هايشان با تو باشد . نوح فرياد زد : اى دشمن خدا ! از كشتى بيرون شو ، تو موجودى هستى كه خدايت از پيشگاه رحمت و مغفرتش طرد كرده است .
ابليس به نوح گفت : پنج چيز مردم را به هلاكت مى نشاند ، سه مرحله آن را برايت مى گويم و از دو قسمت ديگرش كه ابزار مهم من براى به دام انداختن فرزندان آدم است چشم مى پوشم !! خداوند به نوح فرمود : احتياجى به بيان آن سه قسمت نيست ، از او بخواه آن دو قسمت را برايت بگويد . شيطان گفت : دو برنامه اى است كه مرا تكذيب نمى كنند و دو مسئله است كه به آن دو با من مخالفت نمى ورزند . اى نوح ! حرص و حسد ، مردم را هلاك كرد ، به خاطر آتش حسد خرمن عبادتم سوخت و ملعون شده و از پيشگاه محبّت حق رانده شدم و با حرص بود كه درخت ممنوع بهشت را بر آدم مباح كردم و به وسيله حرص بود كه آدم را از بهشت محروم نموده و به حاجتم رسيدم !! حرص و حسد ، دو علّت و دو مرض و دو عامل بدبختى است كه جاى هر دو در قلب است و شيطان با ورود از اين دو راه قلب را تسخير كرده و در نتيجه همه اعضا و جوارح را ـ كه در سايه فرماندهى قلب اند ـ به گناه و آلودگى خواهد كشيد .
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان