روشها و شیوههای آموزش نماز در كودكان و نوجوانان بر اصولی استوار است، كه به ذكر مهمترین آنها در این نوشتار پرداخته شده است:
1ـ اصل فطری بودن مسائل دینی.
2ـ اصل اختیاری بودن مسائل دینی.
3ـ اصل تدریجی بودن آموزش مسائل دینی.
4ـ اصل اعتدال و میانه روی در آموزش مسائل دینی
5ـ اصل تكرار و مداومت در آموزش مسائل دینی
6ـ اصل آسانگیری در آموزش مسائل دینی.
7ـ اصل هماهنگی خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و...) در آموزش مسائل دینی
اكنون به شرح و بررسی این روشها و شیوهها می پردازیم:
1ـ اصل فطری بودن مسائل دینی
نیاز به پرستش و نیایش، یكی از نیازهای اساسی و عمیق در عمق روان بشر است.
در بررسی تاریخی، این موضوع ثابت شده كه پرستش، جزئی از وجود و كشش فطری انسان است. گاهی كه میل و روح پرستش از سوی انبیا در مسیر صحیحی قرار گرفته، به خدا پرستی ختم شده است. و گاهی بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیای گوناگون پرستش شده اند.
طبق نص صریح دین اسلام، برای ما مسلّم و متقن است كه میل به پرستش، نیایش، كمال طلبی، حقیقت جویی و... در كودك امری فطری و درونی است. این موضوع را شواهد تاریخی ـ همچون: پرستش بت، خورشید و گاو و ساختن بهترین مكانها برای معابد ـ و آیات و روایات تأیید میكند.
خداوند ـ تبارك و تعالی ـ در قرآن مجید میفرماید: «فأقم و جهك للدین حنیفاً فطرهَ الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم ولكن اكثر الناس لایعلمون» (روم / 30) (پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین كن، با همان سرشتی كه خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرینش خدا تغییری نیست. این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمیدانند).
اگر ملاحظه میشود كه گروهی از كودكان و نوجوانان نسبت به مسائل دینی رغبت و تمایلی از خود نشان نمیدهند، مربوط به عوامل محیطی است كه فطرت كودك را از مسیر خودش تحریف كرده است.
متأسفانه، بعضی از والدین به دلیل حساسیت نداشتن و اهمیت ندادن به مسائل دینی، و بعضی به دلیل سخت گیری ها، آموزشهای غلط و نا آشنایی با سیره و روش معصومان (علیهم السلام) و روشهای تربیتی، به گونهای با كودك رفتار میكنند كه آنان نسبت به مسائل دینی بی تفاوت، كم رغبت و حتی متنفر میشوند.
با كمال تأسف، باید گفت كه بعضی از والدین حساسیت و دقتی را كه دربارهی امور دنیوی ـ همچون: تغذیه، لباس، مسائل درسی، كلاس كنكور، معلم خصوصی و... ـ فرزندانشان از خود نشان میدهند، نسبت به مسائل معنوی و دینی اظهار نمیكنند. براستی، این گروه از والدین مصداق كلام نورانی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ میباشند كه فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان. گفته شد: یا رسول الله! منظور شما پدران مشركند؟
فرمودند: خیر، بلكه پدران مؤمنی كه واجبات دینی را به فرزندان خود آموزش نمیدهند. و اگر آنان خود بخواهند احكام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیری میكنند، (و حال آنكه) اگر كالایی به دست بیاورند، از آنان راضی و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بیزارند» [1]
با توجه به این اصل كه خدا جویی امری فطری و درونی است، باید علمای اسلامی و دانشمندان تعلیم و تربیت، به فكر تهیه و تدوین كتاب هایی باشند كه شیوههای صحیح رشد و پرورش این حس را بر مبنای اصل فطری بودن به والدین آموزش دهند تا آنان متوسل به شیوهها و روشهای نادرست نشوند.
2ـ اصل اختیاری بودن مسائل دینی
انسان به اقتضای داشتن فطرت الهی، وجود چند بعدی و كرامت وجودی، موجودی مختار است كه كرامتش را با اختیار خود میتواند كسب كند. در واقع از دیدگاه اسلام، انسان میلها و جاذبههای معنوی دارد، كه دیگر موجودات آن را ندارند. انسان قادر است كه در برابر میلهای درونی خود ایستادگی كند و فرمان آنها را اجرا نكند، یا به بعضی از آنها پاسخ گوید و بعضی دیگر را كنترل نماید، یا از آنها در جهتی خاص استفاده كند.
این توانایی انسان، به حكم نیروی اراده است كه به فرمان عقل عمل میكند. این توانایی بزرگ، از مختصات انسان است. اساس این توانایی، آن است كه انسان موجودی آزاد، انتخابگر و صاحب اختیار میباشد (مطهری، راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، 42).
در دعوت كودكان و نوجوانان به دین، باید به گونهای عمل نماییم كه احساس آزادی كنند. با توجه به این موضوع كه انسان فطرتاً خداجو است، لازم است كه با تذكر روشهای صحیح، این فطرت را در وجود آنان بیدار كنیم و به طرف پذیرش دین سوق دهیم. پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ نیز با نرمخویی و با زبان نرم، افراد را به دین اسلام دعوت میكردند. به تجربه هم ثابت شده است كه با زور و اكراه، نمیتوان كسی را به راه راست هدایت كرد.
خداوند ـ تبارك و تعالی ـ میفرماید: «افانت تكره الناس حتی یكونوا مؤمنین»[2] (پس آیا تو مردم را به اجبار وا میداری كه ایمان بیاورند).
اگر به مفاد آیهی: «لا اكراه فی الدین، قد تبیین الرشد من الغی...»[3] توجه نماییم، معلوم میشود كه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ وظیفه تبیین دارند. لذا پس از تببین، دیگر جای اكراه و جای انتخاب كردن به جای مردم وجود ندارد. همچنین خداوند میفرماید: «فانما علیك البلاغ» [4](پس بر تو تبلیغ است و بس). كار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ بیان، توضیح، تشبیه، ابلاغ، انذار و بشارت است. كار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ اجبار نیست، كه به جای مردم بخواهد انتخاب كند و آنها را مجبور نماید.
بهتر است كه هیچگاه، كودكان یا نوجوانان را به دینداری مجبور نكنیم. همچنین، به خاطر اینكه آنان دیندار شوند، بهتر است به آنان پاداش خیلی زیاد ندهیم. اگر بدون استفاده از این دو حربه تهدید و تطمیع بتوانیم آنان را به عقیدهای معتقد كنیم، آن اعتقاد درونی خواهد بود; یعنی اعتقادی كه نه به خاطر جلب منفعت، و نه ترس از قدر دانی به وجود میآید[5].
وقتی نوجوان مجبور به دینداری نشود ـ و در دوره كودكی سالم و عاری از انحراف پرورش یافته باشد ـ و دین به نحو منطقی و در شرایط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به اینكه به تفكر انتزاعی رسیده است، دین یا مذهب محكم و قابل دفاع را خواهد پذیرفت. این دینداری او وراثتی، ریا كارانه و همراه با ناخالصی نخواهد بود، بلكه «دین خالص» خواهد داشت و سپس به دستورهای دینی عمل خواهد كرد.
در دین اسلام تأكید فراوان میشود كه اصول دین تقلیدی نیست، بلكه فرد باید با آگاهی و آزادی آن را بپذیرد. بنابراین، باید تلاش كرد كه كودك و نوجوان را به طریقی مثبت و ترغیب كننده، به دین دعوت كرد و از افرادی كه مبناهای اعتقادی و فكری قوی دارند، كمك گرفت. باید توجه داشت كه كودك و بویژه نوجوان، در مقابل برخوردهای آمرانه مقاومت میكند[6].
خانم زهرا مصطفوی، فرزند امام خمینی (ره) نقل میكند: «همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار میكرد و به نماز وا میداشت. امام (ره) وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن. این كلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه برای نماز صبح بموقع بیدارش كنم»[7].
والدین اگر میخواهند فرزندانشان نماز خوان و معتقد بار آیند، موارد ذیل را در نظر بگیرند:
اولاً، خودشان معتقد به دستورها و تعالیم دینی باشند، و به دور از ریا و با خلوص نماز را به پا دارند.
ثانیاً: در دوران كودكی، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبی مأنوس كنند. از این رو، لازم است خاطرات خوشی را در ذهن آنان ایجاد نمایند و بشدت از سختگیری، اجبار و اكراه خودداری كنند. پدری كه برای بیدار كردن دختر تازه بالغ خود برای ادای نماز صبح، دستی به گیسوان او میكشد و با نوازش و محبت او را از خواب شیرین صبحگاهی بیدار میكند، انجام دادن این تكلیف دینی را با شیرینی محبت پدرانه خویش میآمیزد و عبادت را در كام فرزندش شیرین میسازد.
ثالثاً: والدین نسبت به مسئله نماز و مسائل اعتقادی همچون دیگر مسائل، حساسیت نشان دهند. اگر والدین و مربیان به سفارشها و سیرهی معصومان ـ علیهم السلام ـ و بزرگان دین عمل كنند، قطعاً فرزندانی معتقد و نماز خوان خواهند داشت.
3ـ اصل تدریجی بودن آموزش مسائل دینی
آموزش معارف و مسائل دینی، مراتب و درجاتی دارد، كه اصول و مقتضیات آن باید مراعات شود. این مراتب و درجات، به دلیل تفاوتهای فردی در رشد استعدادهای ذهنی و روحی، تفاوت در معلومات و تجربیات، و شرایط گوناگون اجتماعی و فرهنگی در متعلمان است[8]. لذا، باید مطالب و مفاهیم آموزشی و دینی، متناسب با سطح درك و قوای ذهنی و روانی متعلمان باشد.
والدین و بزرگسالان نباید توقع و انتظار داشته باشند، كه كودكشان خیلی سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن او به نماز و آموزش او، باید بر اصل تدریج مبتنی باشد. كودك نباید یكباره بار سنگینی از وظایف بار دینی را بر دوش خود احساس كند، و خود را به انجام دادن آن موظف بداند.
پی نوشت:
[1] . نوری، مستدرك الوسائل، ج 2، 625
[2] . یونس / 99
[3] . بقره / 256.
[4] . آل عمران / 20.
[5] . ارونسون، روان شناسی اجتماعی، 34.
[6] . كاظمی، آموزش و پرورش از خردسالی تا نوجوانی، 87.
[7] . ستوده، پا به پای آفتاب، ج 1، 123.
[8] . سادات، راهنمای آموزش تعلیمات دینی در مدارس، 27.
منبع : اندیشه قم