بشر مردى بود خوشگذران و اهل لهو و لعب ، اغلب اوقات در خانه ى خود مجلس آوازه خوانى و بزم گناه داشت ، روزى امام موسى بن جعفر (علیه السلام) از کنار خانه ى او عبور کردند ، در حالى که صداى آوازه خوانان و مطربان بلند بود . امام به خدمتکارى که کنار درِ خانه ایستاده بود فرمودند : صاحب این خانه بنده است یا آزاد ؟ پاسخ داد : آزاد است ، حضرت فرمودند : راست مى گویى ، اگر بنده بود از مولایش مى ترسید . خدمتکار وارد خانه شد ، بشر در حالى که کنار سفره ى شراب بود از علّت دیر برگشتن او پرسید ، خدمتکار گفت : شخصى را در کوچه دیدم ، از من بدینگونه سوال کرد و من بدین صورت پاسخ گفتم . کلام موسى بن جعفر (علیه السلام) آنچنان در قلب بشر اثر کرد که ترسان و هراسان با پاى برهنه از منزل بیرون آمد و خود را خدمت حضرت رسانده به دست مبارک امام توبه کرد ، آنگاه با چشم گریان به خانه برگشت و براى همیشه سفره ى گناه را جمع کرد و عاقبت در زمره ى زاهدان و عارفان قرار گرفت(2) .