آنچه در پی می آید تحلیلی پیرامون یکی از اوصاف متقیان و شیعیان است و آن در پیش گرفتن رفتاری کریمانه و بزرگوارانه در قبال رفتارهای ناهنجار اشخاص و گذشت نشان دادن در برابر بی مهری های دیگران است که بر طبق آموزه های قرآنی و اهل بیت(علیهم السلام) این شیوه از بهترین خصلتهای یک انسان مسلمان بشمار می رود. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم:
امیرالمومنین(ع) در بیان یکی از اوصاف شیعیان و متقیان می فرمایند: «... یعفو عمن ظلمه و یعطی من حرمه و یصل من قطعه...»:... اگر کسی بر او ستم کند او را عفو کند و اگر کسی او را از بخشش خود محروم کند، او در مقابل، از آنچه دارد نسبت به او دریغ نکند و اگر کسی از نزدیکان، رابطه اش را با او قطع کند، او رابطه را وصل کند...»
وظیفه ما در قبال دیگران
می توان وظایفی که برعهده هر یک از ما نهاده شده است را به دو قسم کلی تقسیم کرد:
سلسله وظایفی که مربوط به خود ماست. یعنی خود ما باید چگونه رفتار کنیم؟ و سلسله وظایفی که نسبت به دیگران داریم.
قسم دوم خود به چند بخش تقسیم می شود. بخشی از این وظایف مربوط به کسانی است که رفتارهای ناپسندی دارند. ما در مقابل آن ها چگونه باید رفتار کنیم؟ این رفتارهای ناپسند را به چند دسته می شود تقسیم کرد. یک دسته، رفتارهای ناپسندی است که مستقیما در حق ما نیست؛ ولی کار غلطی است که علنا انجام می شود. این دسته اعمال مربوط به باب امر به معروف و نهی از منکر است.
رفتارهای ناپسند در حق ما
اما یک سلسله از رفتارهای ناپسند، متوجه من می شود. من در مقابل چنین رفتارهائی چه عکس العملی باید نشان دهم؟ اینگونه از رفتارها را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
۱) وظیفه دیگری است که رفتاری را در حق من انجام ندهد؛ ولی انجام داده است. مثلا همسایه است و نباید به همسایه اش ظلم کند ولی ظلم کرده است.
۲) وظیفه دیگری است که رفتاری را در حق من انجام دهد؛ ولی انجام نداده است؛ مثلا باید صله رحم کند ولی نکرده است.
۳) وظیفه ای است که اخلاق اجتماعی اقتضای انجام آن را دارد؛ گرچه نه انجام آن واجب است و نه ترک آن حرام. مثلا به کمک دوستی احتیاج دارم؛ ولی او علیرغم توانائی، از این کمک، دریغ می کند.
دسته اول از اهمیت بیشتری برخوردار است. اینکه کسی نسبت به انسان ظلم کند، حقش را تضییع کند، مالش را تلف کند، به او توهین کند، آبرویش را بریزد، به طور کلی در حق او ظلم کند، در این موارد چه باید کرد؟ این مورد به توضیح بیشتری نیاز دارد لذا بعد از دسته دوم و سوم به آن می پردازیم.
وظیفه در قبال کسی که ترک وظیفه کرده
در مورد دسته سوم حضرت امیر(ع) می فرمایند: «یعطی من حرمه». در زمانی که او به تو احتیاجی داشت، فراموش کن که روزی تو را محروم کرده است و در مقابل، یاریت را از او دریغ نکن. اگر به کمک مالی محتاج شد، در حد توان به او کمک کن و فراموش کن که روزی تو نیاز مالی داشتی و او به تو کمکی نکرد.
در مورد دسته دوم مولا علی(ع) می فرمایند: «یصل من قطعه». اگر کسی از خویشاوندان ارتباطش را با من قطع کرد و این تکلیف- که بعد از احسان به والدین از واجب ترین تکالیف انسان هاست- را انجام نداد، وظیفه من در مقابل او چیست؟ من رحم او هستم و رحم، طرفینی است؛ ولی او به وظیفه اش عمل نکرد، چه بسا سالی گذشت و نیامد احوالی از خویش خود بپرسد، یا راه دوری بود یک تلفن نزد، در ایام عید تبریکی نفرستاد و خلاصه حداقل صله رحم را بجا نیاورد و طوری رفتار کرد که گویا با من رابطه خویشی ندارد، در اینجا وظیفه این است که سعی کنیم رابطه قطع نشود. او به وظیفه اش عمل نکرد من نباید به او نگاه کنم بلکه باید سعی کنم این پیوند گسسته نشود. این پیوندی است که خدا بین انسانها برقرار کرده است و حکمت هایی در آن نهفته است.
ضرورت صله رحم در هر حال
صله رحم یکی از واجب ترین وظایف شرعی است که متاسفانه کمتر درباره اش بحث می شود. در صورتی که بعد از احسان به والدین یکی از بزرگترین واجبات است. کسی که صله-رحم نکند هم در دنیا عقوبت می شود هم در آخرت. خدای متعال هم می فرماید همچنان که تو خویشاوندت را قطع کردی من هم تو را قطع می کنم. تو دیگر رابطه ای با من نداری. کسی که رابطه اش را با خویشاوندش قطع کند، خدا هم با او قهر می کند. (مشکاه الانوار فی غررالاخبار/ص۱۶۵) قطع رحم گناه بزرگی است. درچند آیه از آیات قرآن کریم راجع به قطع رحم بحث شده است. (از جمله آیات ۷۲ بقره)
اینها وظایف ما است درمقابل کسی که وظیفه خودش را ترک کرده است.
وظیفه در قبال ظالم در حق ما
فرض عکس العمل درمقابل ظلم دیگران از چهار صورت خارج نیست:
۱) انسان عکس العمل شدیدتری درمقابل آن انجام دهد. این صورت قطعا کار مذمومی است. حتی قرآن در مورد مشترکین می فرماید: اگر آنها عهدشکنی کردند، به شما ظلم کردند، احترام شما را، احترام ماه حرام را، احترام مسجدالحرام را نگه نداشتند، شما حداکثر می توانید مشابه آن را نسبت به آن انجام بدهید. (بقره۱۹۴)
۲) مقابله به مثل کند، نه اینکه بیشتر باشد. این صورت در بسیاری از جاها جایز است.
۳) چشم پوشی و گذشت کند. این خیلی بهتر است و فی حد نفسه ارزشش بیشتر است. البته استثنائاتی دارد.
۴) نه تنها از رفتار بد او گذشت کند، بلکه یک کار خوبی در مقابل او انجام دهد.
قله ارزش های اجتماعی در این مورد چهارم است. سیره اهل بیت(ع) بر همین بوده است. در احوالات امام صادق(ع) آمده است که کسی به ایشان توهین کرد؛ حضرت مالی را که قابل توجه بود به خادمشان دادند و فرمودند: این را ببر در منزلش به او بده و نگو چه کسی فرستاده است. خادم می گوید من آن کیسه را بردم و به او دادم. گفت: خدا رحمت کند آن آقایی که هرسال برای ما یک چنین کیسه ای می فرستد و ما تقریبا خرج سالمان تامین می شود. اما خدا داد من را از جعفربن محمد بگیرد. این یکی از مصادیق بین این آیه شریفه است: و لاتستوی الحسنه ولاالسیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم (فصلت/۴۳) جلوی بدی ها را با انجام کارهای خوب بگیرید. کسی که می خواهد کار بدی انجام دهد یا انجام داده است، شما در مقابلش خشونت به خرج ندهید. نباید توهین و بدگویی کنید.
اگر می خواهید دیگر کار بد نکند شما کار خوبی انجام بدهید. این کار خوب در او اثر می گذارد و یاد می گیرد که چگونه باید با دیگران رفتار کند. چه بسا همین رفتار شما باعث شود که آن کسی که با شما دشمنی دارد، به یک دوست صمیمی تبدیل شود این نص آیه قرآن است. این اوج ارزش های رفتاری درمسائل اجتماعی نسبت به کسانی است که رفتار ناهنجاری دارند. البته این ارزش درجایی است که انسان بتواند مقابله کند، ولی گذشت کند. این هنر است... «والعافین عن الناس والله یحب المحسنین» (آل عمران/۴۳۱)... و لیعفوا لیصفحوا الاتحبون ان یغفرالله لکم و الله غفور رحیم (نور/۲۲) مگر دوست ندارید خدا از شما بگذرد. اگر دوست دارید خدا از شما بگذرد شما هم از اشتباهات دیگران بگذرید.
استثنائات
باید توجه داشت همیشه گذشت از کسی که مرتکب خطایی می شود، مطلوب نیست. گاهی عناوین دیگری بر رفتار، مترتب می شود که این جا عفوکردن صحیح نیست. از جمله این موارد، جایی است که عفو و نیکی کردن موجب جری ترشدن فرد خاطی و گسترش ظلم او به دیگران شود و نتیجتاً همه وضعیتش در دنیا و هم در آخرت بدتر شود. در اینگونه موارد، عکس العمل صحیح این است که در حد معقولی توبیخ شود تا موجب تنبه او شود.
از دیگر موارد استثناء، کسی است که در میان جامعه تجاهر به فسق کند، چاقوکشی و عربده کشی کند و ما توانائی برخورد داشته باشیم؛ خصوصاً نیروهای انتظامی در اینگونه موارد حق بخشش ندارند. وظیفه نیروی انتظامی برخورد با فسق علنی و تجاوز به حقوق دیگران است. باید جلوی فساد گرفته شود؛ این جا جای بخشش نیست. این بخشش موجب می شود که جان و مال مردم به خطر افتد، امنیت از جامعه برداشته شود و فرهنگ جامعه فاسد شود.
ضابطه برخورد در موارد استثناء
در مواردی که نیاز به برخورد است باید قانون رعایت شود. غالباً قرآن بعد از ذکر اینگونه موارد می فرماید: ولا تعتدوأ. وقتی بناست جلوی فسادی گرفته شود، نباید مرتکب فساد بزرگتری شد. کسی که با ناسزا و توهین و یا ضرب و شتم بی جا می خواهد جلوی منکری را بگیرد، خود مرتکب چند منکر شده است. مثلا برای نهی کردن کسی که غیبتی کرده ابتدا باید او را تزکیه کرد؛ یعنی نسبت غیبت که از گناهان کبیره است به او ندهیم بلکه بگوئیم: شما گمان دارید که این از موارد جواز غیبت است و در مرحله بعد بگوئیم: اما اگر این را طوری می گفتید که آبروی کسی نرود و ما هم به کسی بدبین نمی شدیم، بهتر بود.
باید جوری با او برخورد کرد که متنبه شود و کارش را ترک کند و در عین حال آبروی او هم نرود. حتی بزرگانی در حضورشان گاهی یک کارهای ناشایستی انجام می گرفت؛ اما همان وقت چیزی نمی گفتند؛ بلکه بعد در خلوت، خصوصی با فرد خاطی صحبت می کردند. مرحوم آیت الله العظمی بهجت رضوان الله علیه نقل می کردند: در مجلسی که میرزای بزرگ شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو حضور داشتند، کسی مرثیه می خواند و روضه دروغی خواند. آنهایی که در خدمت میرزا بودند توقع داشتند ایشان همان موقع برخورد کند؛ اما ایشان اصلا به روی خودشان هم نیاوردند. یکی از نزدیکان عرض کرد: آقا نهی از منکر نمی فرمایید. فرمود من بعد خصوصی او را می خواهم و به او می گویم که این کار درست نبود. اگر حالا به او تذکر دهم آبرویش جلوی مردم می ریزد و به عنوان روضه خوان دروغ گو معروف می شود. رسول خدا(ص) می فرمایند: «المومن حرام کله عرضه و ماله و دمه (بحارالانوار/۷۴/۲۶۱) همه چیز مؤمن محترم است، عرض و آبروی او و مال او و خون او. کسی که غیبت کرده باید او را نهی از منکر کنند؛ اما می شود این نهی ازمنکر را طوری انجام داد که هم نهی ازمنکر شده باشد و هم متنبه شود و هم آبرویش نریزد.
برخی افراد هنگام نهی ازمنکر، ناخودآگاه به طرف توهین می کنند. جلوی مردم در صف جماعت یا جای دیگر بلند صدا می زند: «آقا این قرائت را درست کن، چرا این طور می خوانی، نمازت باطل است، می روی جهنم»! اگر دل این شخص را بکاوید، گاهی یک حساب خرده شخصی دارد و به این وسیله می خواهد جلوی مردم آبروی طرف را بریزد. قرآن می فرماید: و لایجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی. (مائده/۸) دشمنی یا گروهی شما را به گناه و بی عدالتی نکشاند، عدالت داشته باشید که به تقوا نزدیک تر است.
گاهی نسبت به طرف قصد سوئی ندارد؛ ولی ناخودآگاه می خواهد بفهماند که من از تو بهتر هستم. اگر این جور شائبه های شیطانی در کار نباشد، می تواند طرف را کنار بکشد و بگوید من یک عرض مختصری دارم. جسارت است، به نظرم رسید شما آیه را این طور خواندید، شاید من اشتباه فهمیدم، اجازه بدهید من بخوانم ببینید درست می خوانم.
ما باید سعی کنیم که تمام رفتارهایمان، چه رفتارهای شخصی که به کسی مربوط نیست و چه عکس العملی که در مقابل دیگران نشان می دهیم، خالصا لوجه الله باشد. شیطان در این جاها بسیار فعال است. مؤمنینی که می خواهند انجام وظیفه کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، آنها را فریب می دهد و در یک دامی می اندازد که از آن منکر خطرش بیشتر است.
منبع : پایگاه موعود