فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 2
100% این مطلب را پسندیده اند

رحمت الهی(برگرفته از کتاب جلوه های رحمت الهی)

رحمت و مهر حق به همه موجودات و به ویژه انسان، حقیقتى است که چون روز روشن و خورشید تابناک در برابر دید هر عاقل منصفى است و به نظر نمى رسد که نیازى به توضیح و تفصیل و شرح و بیان داشته باشد.
ولى از آنجا که گاهى دیو غفلت به انسان حمله مى کند و چشم او را از تماشاى حقایق فرو مى بندد و بیمارى خطرناک نسیان از حقایق را بر انسان چیره مى سازد، تذکر واقعیاتى که در زندگى آدمى نقش مثبت دارد خالى از فایده و سود عظیم نیست.
رحمت و مهر حق هم از جمله حقایقى است که ممکن است در معرض غفلت و فراموشى قرار گیرد و از این ناحیه ضربه غیر قابل جبرانى به انسان وارد گردد، به همین خاطر تذکر این حقیقت چه با زبان از باب  تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ و چه با قلم امرى لازم و ضرورى به نظر مى رسد، باشد که با شنیدن رحمت و مهر و حق و جلوه هاى تابناکش و با مطالعه این واقعیت جاوید و سرمد، که در رگ و پى همه عناصر موجودات چون چشمه آب شیرین جارى است، بیدارى به انسان دست دهد و از پى این بیدارى به شهر بینایى برسد و با رسیدن به شهر بینایى به تماشاى زیباترین مناظر معنوى و مظاهر ملکوتى که همانا جلوه هاى رحمت او در افق وجود و حیات موجودات است موفق گردد و علاوه بر علاج بیمارى غفلت و مرض نسیان در میدان تامین سعادت دنیا و آخرت قرار گیرد.
از معارف الهیه استفاده مى شود که شروع آفرینش بر پایه رحمت بوده، تا جایى که مى گویند مجموعه هستى و همه مخلوقات ظهور رحمت حق اند و تداوم حیاتشان ـ چه در مرحله مادى و چه در میدان هدایت و معنویت ـ به رحمت حضرت اوست.
آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست جلوه رحمت حق است و کتاب هاى آسمانى و نبوت پیامبران و امامت امامان ، مظاهر رحمت حضرت ارحم الراحمین است.
او بنابر آیات و روایات به دشمنان و مخالفان نیز براى زمینه سازى نجاتشان چشم محبت دارد و دوست دارد آنان هم چون دیگر بندگان به راه مستقیم آیند و به عبادت و اطاعت گردن نهند و به توبه واقعى موفق آیند.
محبت و مهر او در این زمینه تا جایى است که نقل شده:
«اوَّلْ ما خَلَقَ الله القَلَم، اوَّل ما کَتَب القَلَم انا التَّوّابُ اتُوبُ على مَنْ تابَ» 
توّابى او ـ که به معناى قبول کردن توبه اهل توبه است ـ عین رحمت و مهر او به تائبین است و این گنهکارانند که باید فرصت عظیم توبه را ـ که از مظاهر رحمت و مهر حضرت محبوب است ـ غنیمت بشمارند و خود را در معرض این نسیم ویژه ملکوتیّه قرار دهند.

رحمت و مهر حضرت او ، بنا بر اعتقاد اهل دل و متخصصان علوم اسلامى و معارف الهیه داراى جلوه عام و جلوه خاص است، که از جلوه عامش تعبیر به رحمت رحمانیه و از جلوه خاصش تعبیر به رحمت رحیمیه مى شود، توضیح رحمت عام و رحمت خاص نیاز به کتابى به پهناى آفرینش و همه صفحات هستى دارد و در این دفتر مختصر از باب :
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگى باید چشید
مسائلى از جلوه رحمت عام و جلوه رحمت خاص به رشته تحریر آمده تا براى خوانندگان عزیز نشان اندکى از دریاى بى پایان مهر و رحمت حق باشد، شاید از این رهگذر دست دوستى به حضرت حق دهند و از شیطان و حزبش که دشمنان سرسخت انسان اند دست بردارند و به راه مستقیم که همان راه پیامبران و صدیقان و صالحان و شهیدان است درآیند و عمر به ایمان و اخلاق و عمل صالح سپرى نمایند.
رحمت عام الهى
رحمت عام اقتضا دارد که انواع نعمت هاى مادى و رزق و روزى ظاهرى را بر پهن دشت زمین قرار دهد و هر کسى را با هر مسلک و موقعیتى بر سر این سفره عام بار دهد و او را در بهرهورى و سود جویى از آن برابر نیاز و حقى که دارد آزادى دهد ولى استفاده کردن از این سفره در صورتیکه مقدمه اى براى بندگى و عبادت و خدمت به خلق نباشد هیچ ارزش و اعتبارى به انسان نمى دهد .
قصر و کاخ ، منزل و مسکن ، پوشاک ابریشمى و حریر ، لباس هاى گران و رنگارنگ ، سفره هاى پر از غذاهاى لذیذ ، مرکب هاى کم نظیر ، فرش هاى زربافت ، باغستان و گلستان ، کارگاه و کارخانه و . . . در صورتى که فقط براى تامین نیاز بدن و شهوت به کار گرفته شود ، مفت و مجانى اش گران و کم و زیادش یکسان و وسعت و تنگى اش برابر و ابداً ملاک ارزش و اعتبار نیست .
ارزش واقعیت ها
تیمور گورکانى در اوج قدرت و عظمت و پادشاهى و سلطنتش با لُنگى که به کمر بسته بود و در آن زمان دویست دینار طلا ارزش داشت وارد حمام شد ، از پیرمردى که در حمام مشغول شست و شوى خود بود پرسید : پدر جان قیمت و ارزش مرا مى دانى ؟ پیرمرد با کمال شجاعت پاسخ داد : آرى ; امیر تیمور گفت : ارزشم را بگو ; پیرمرد گفت : دویست دینار ; تیمور گفت : پیرمرد ! فقط لنگ من دویست دینار ارزش دارد ; گفت : قربان ارزش شما را با لنگى که به کمر بسته اید حساب کردم ! !
آرى ; اگر انسان از ویژگى هاى انسانى تهى باشد و از صفات عالى اخلاقى بهره اى نداشته باشد و محروم از ایمان و عمل صالح زندگى کند و به خلق خدا سودى نرساند با دارا بودن همه عناصر مادى و رزق و روزى ظاهرى تهیدست و فقیر و بدبخت است و ارزش و اعتبارى براى او نخواهد بود .
سفره عام سفره اى نیست که کسى را از آن محروم کنند و در عطا کردنش نسبت به آن دریغ ورزند ، این سفره اى است که کافر و مومن ، مشرک و مسلمان ، مخلص و منافق مى توانند از آن بهره مند شوند ، براى بنده کمال و ارزشى نیست که سر سفره عام پروردگار باشد چرا که خداوند از روى فضل خود همه را بر سر این سفره دعوت کرده ، بار عام داده است .
 کُلاًّ نُّمِدُّ هوُلاَءِ وَهوُلاَءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً.
هر یک از دو گروه دنیا طلب و آخرت خواه را  در این دنیا  از عطاى پروردگارت یارى دهیم وعطاى پروردگارت  در این دنیا از کسى  ممنوع شدنى نیست .
اى کریمى که از خزانه غیب *** گبر و ترسا وظیفه خور دارى
دوستان را کجا کنى محروم  ***  تو که با دشمنان نظر دارى
 
گستره رحمت عام
عطاى مادى و رزق ظاهرى حق نه فقط به انسان هاى صالح و غیر صالح مى رسد ، بلکه همه جنبندگان از آن نصیب و بهره دارند .
 وَمَا مِن دَابَّه فِى الاَْرْضِ اِلاَ عَلَى اللهِ رِزْقُهَا . . .
و هیچ جنبده اى در زمین نیست مگر اینکه روزىِ او برخداست .
گستره رحمت الهیه و مهر ربانیه ، به گونه اى است که همه مخلوقات و موجودات در گستردگى و سعه آن قرار دارند و از همین باب است که هیچ مخلوقى را بى نصیب از راه رشد و تکامل مخصوص به خود رها نکرده است و در این زمینه به انسان عنایت ویژه شده است .
میلیاردها چرخ در جهان هستى با نظم و حسابى دقیق مى چرخد و انواع نعمت ها را سر سفره انسان مى گذارد تا زمینه رشد و تعالى و تکامل انسان در پرتو عمل به خواسته هاى حق فراهم آید .
اینکه انسان را رها نکرده و به خود وا نگذاشته است نشان از مهر گسترده و رحمت واسعه او به این موجود دارد .
در قرآن هشدار مى دهد که ما شما را به بازیگرى نیافریده ایم و علاوه بر این دنیا که براى شما خانه تکلیف و مسوولیت است آخرتى هم قرار داده ایم تا نیکان به پاداش نیکى و عاصیان به عذاب عصیانشان برسند .
 اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَاَنَّکُمْ اِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ.
آیا پنداشته اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم و اینکه به سوى ما بازگردانده نمى شوید ؟
بى تردید خداى عالِم و دانا و حکیم و توانا هیچ موجودى را بى هدف نیافریده ، به ویژه انسان را ـ که از او به عنوان گل سرسبد آفرینش تعبیر مى شود ـ از مشتى خاک آفریده و از روح خود در او دمیده تا این ظرف ذاتاً پاک ، به دانش و دانایى و عبادت و بندگى و احسن عمل و نهایتاً به رحمت رحیمیه حق در دنیا و آخرت برسد .
حال اگر کسى محروم از دانش و عبادت و احسن عمل و در نتیجه محروم از رحمت حق شود و به خاک تیره بختى و سیه روزى بنشیند ، بلاى عظیم محرومیت را خود براى خود فراهم آورده و زمینه شقاوت ابدى را به دست خود بر ضد خود مهیا نموده است .
 
بحثى پیرامون رحمت
چون دو اسم شریف رحمن و رحیم از اسماى محیطه است که تمام دار تحقق در ظل این دو اسم شریف به اصل وجود و کمال آن رسیده و مى رسند و رحمت رحمانیه و رحیمیه شامل جمیع دار وجود است ، حتى رحمت رحیمیّه که جمیع هدایت هادیان طریق توحید از جلوه آن مى باشد شامل همه هست ، جز آنکه افرادى که از فطرت استقامت خارج شده اند به سوء اختیار خود و به خواست خود ، خود را از آن محروم نمودند ، نه اینکه این رحمت شامل حال آنان نیست حتى در عالم آخرت که روز دروى کِشته هاى زشت و زیباست ، آنانکه کِشته هاى زشت دارند خود قاصرند که از رحمت رحیمیه استفاده نمایند.
 
رحمت الهى به موسى و فرعون
افسوس که ما از قرآن تعلیم نمى گیریم و به این کتاب الهى نظر تدبّر و تعلّم نداریم و استفاده ما از این ذکر حکیم کم و ناچیز است ، اکنون تفکر در آیه شریفه ذیل راه هایى از معرفت و درهایى از امید و رجا را به قلب انسان مفتوح کند .
 اذْهَبَا اِلَى فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغَى * فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ اَوْ یَخْشَى.
هر دو به سوى فرعون بروید ; زیرا او  در برابر خدا  سرکشى کرده است . * پس با او سخنى نرم سخن گویید ، امید است که هوشیار شود و  آیین حق را بپذیرد  یا بترسد  و از سرکشى باز ایستد .
طغیان فرعون به جایى رسید که گفت :
 . . . اَنَا رَبُّکُمُ الاَْعْلَى.
 . . . من پروردگار بزرگ تر شما هستم .
و علوّ و فسادش بر پایه اى قرار گرفت که درباره او نازل شده :
 . . . یُذبِّحُ اَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیى نِسَاءَهُمْ . . ..
 . . . پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را  براى بیگارى گرفتن زنده مى گذاشت . . .
و به مجرّد خوابى که دید و کَهَنه و سَحَره به او خبر دادند که موسى بن عمران (علیه السلام) طلوع خواهد کرد ، زن ها را از مردها جدا کرد و بچه هاى بى گناه را ذبح نمود و آن همه فساد مرتکب شد ! !
خداى رحمان به رحمت رحیمیه خود در جمیع زمین نظر کرد و متواضع ترین و کامل ترین نوع بشر یعنى نبى عظیم الشان و رسول عالى مقام مکرّمى مانند موسى بن عمران على نبیّنا و آله و علیه السلام را انتخاب فرمود و او را با دست تربیت خود تعلیم و تربیت نمود چنانکه مى فرماید :
 وَلَمَّا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَذلِکَ نَجْزِى الْمُـحْسِنِینَ.
چون به توانایى  جسمى و عقلى  خود رسید و رشد و کمال یافت ، به او حکمت و دانش دادیم ; و اینگونه نیکوکاران را پاداش مى دهیم .
و پشت او را به برادر بزرگوارى چون هارون قوى فرمود و هر دو بزرگوار را که از گل هاى سرسبد عالم انسانیت بودند انتخاب فرمود ، چنانکه در قرآن مى فرماید :
 وَاَنَا اخْتَرْتُکَ . . ..
و من تو را  به پیامبرى  برگزیدم . . .
و مى فرماید :
 . . . وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِى.
با مراقبت کامل من پرورش یابى  و ساخته شوى .
و مى فرماید :
 وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِى * اذْهَبْ اَنتَ وَاَخُوکَ بِآیَاتِى وَلاَ تَنِیَا فِى ذِکْرِى.
و تو را براى  اجراى اهداف  خود ساختم  و انتخاب کردم . * تو و برادرت با معجزات من  براى هدایت گمراهان  بروید و درباره ذکر من  که ابلاغ وحى است  سستى نورزید .
و دیگر آیات شریفه که در این موضوع وارد شده است و از حوصله بیان خارج است و قلب عارف را خصوصاً از این دو کلمه شریفه  وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِى ،  وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِى .
نصیبى است که گفتنى نیست !
تو نیز اگر چشم دل باز کنى یک نغمه روحانى لطیفى مى شنوى که جمیع مسامع قلبت و سراسر وجودت از سرّ توحید پر مى شود .
و بالجمله با همه تشریفات خداى تعالى این همه را تهیه دید و موساى کلیم را به ورزش هاى روحانى ورزیده فرمود چنانکه مى فرماید :
 . . . وَفَتَنَّاکَ فُتُوناً . . ..
 . . .و چنانکه باید امتحانت نمودیم . . .
و سال ها او را در خدمت شعیب پیامبر ـ مرد راه هدایت و ورزیده عالم انسانیت ـ فرستاد ، چنانکه مى فرماید :
 . . . فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِى اَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَر یَا مُوسَى.
 . . . پس سالیانى در میان اهل مدین ماندى ، سپس اى موسى ! بر اساس تقدیر الهى  براى انتخاب شدن به مقام پیامبرى اینجا  آمدى .
و پس از آن براى اختیار و افتتان بالاترى ، او را در بیابان در طریق شام فرستاد و او راه را گم کرد و باران بر او فرو ریخت و تاریکى را بر او چیره فرمود و درد زایمان را بر همسرش عارض کرد و چون جمیع درهاى طبیعت به روى او بسته شد و قلب شریفش از کثرات منفجر گشت و به جبّلت فطرت صافیه به حق منقطع شد و سفر روحانى الهى در این بیابان ظلمانى بى پایان به آخر رسید ، از سوى کوه طور آتشى دید .
 . . . آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَاراً . . . فَلَمَّا اَتَاهَا نُودِىَ مِن شَاطِئِ الْوَادِ الاَْیْمَنِفِى الْبُقْعَهِ الْمُبَارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ اَن یَا مُوسَى اِنِّى اَنَا اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ.
 . . . از جانب طور آتشى دید ، . . . * چون نزد آن آمد ، از جانب راست آن وادى در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که : اى موسى ! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان .
پس از این همه امتحانات و تربیت هاى روحانى براى چه هدفى خداى تعالى او را آماده کرد و پرورش داد ؟ براى دعوت و هدایت و ارشاد و نجات دادن یک طاغى یاغى که کوس  انَا رَبّکُم الاعلىمى کوفت و آن همه در زمین فساد مى کرد ! !
 
رحمت خاص الهى
شرح رحمت خاص حق و احسان و فضل ویژه او که افق طلوعش ایمان و اخلاق و عمل و توبه است و تا انسانى برخوردار از این حقایق الهیه و واقعیات ملکوتیه و امور معنویه نباشد طلوع رحمت غیر ممکن است ، درخور یک کتاب و دو کتاب و چند کتاب نیست ، تفسیر این حقیقت کتابى را مى طلبد که صفحات و اوراقش بى نهایت باشد ، زیرا شرح رحمت بى نهایت کتابى داراى صفحات بى نهایت مى خواهد .
کار شرح و تفسیر رحمت خاص حق از عهده هیچ انسانى هر که باشد و هر چه باشد برنمى آید ، چون همه انسان ها داراى حدود و نهایت اند و موجود محدود هرگز قدرت بیان کیفیت حقیقتى نامحدود و بى نهایت را ندارد ، به ناچار باید درخور ظرفیت و استعداد و توان و استطاعت ، در این دریاى ژرف بى نهایت غواصى کرد و به اندازه اى که بتوان خیر دنیا و آخرت و سعادت و خوشبختى امروز و فردا را تامین نمود و به صید گوهرهاى این دریاى معنوى بى نهایت برخاست .
البته باید به این نکته اساسى توجه داشت که ورود به این دریا ، بى کمک قرآن و بدون فرهنگ پاک و ثمربخش اهل بیت (علیهم السلام) که دو نعمت عظیم خداوند براى انسان است ، میسّر نیست و هرکس جداى از قرآن مجید و اهل بیت کریم با تکیه بر عقل خود که هرگز قدرت ندارد به همه حقایق احاطه پیدا کند وارد دریاى معارف الهیه شود خود را به هلاکت مى اندازد و دیگران را هم به دنبال خود به وادى هلاکت مى کشاند :
 اَلَمْ تَرَ اِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ کُفْراً وَاَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ.
آیا کسانى را که  شکر  نعمت خدا را به کفران و ناسپاسى تبدیل کردند و قوم خود را به سراى نابودى و هلاکت درآوردند ، ندیدى ؟
 
افق رحمت خاص
قرآن مجید بیان کننده این حقیقت است که افق طلوع رحمت خاص و فضل و احسان ویژه حق و محل ظهور این واقعیت ، ایمان و عمل صالح و اخلاق و توبه است ، که همه آنها محصول پربرکت اطاعت از خدا و پیامبر اوست .
انسانى که دلش از ایمان خالى است و عملش عمل غیر صالح است و از اخلاق حسنه و حالات انسانى فقیر و تهیدست است و نمى خواهد به خدا بازگشت کند و به توبه آراسته گردد و گذشته فاسد خود را جبران نماید ، هرگز رحمت رحیمیه و فضل و احسان الهیه در او طلوع نخواهد کرد و راهى به رضایت حق و بهشت عنبرسرشت نخواهد یافت .
توقع دریافت رحمت خاص حق هنگامى توقعى صحیح و انتظارى بجاست که وجود انسان به ایمان و عمل صالح و اخلاق حسنه آراسته باشد ، یا سالکى جدّى و راهروى عارف و عاشق در راه توبه براى رسیدن به مقامات معنوى گردد که دو آیه از آیات کریمه قرآن بیانگر در این دو زمینه یعنى ایمان و عمل صالح و اخلاق و نیز توبه که از بزرگ ترین الطاف و عنایت حضرت حق به عبد است و اینکه این حقایق سبب طلوع رحمت ویژه از افق وجود انسان است مى باشد .
 وَالْمُوْمِنُونَ وَالْمُوْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ اَولِیاءُ بَعْض یَاْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاَهَ وَیُوْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ اُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمْ اللهُ اِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ.
مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند ; همواره به کارهاى نیک و شایسته فرمان مى دهند و از کارهاى زشت و ناپسند بازمى دارند و نماز را برپا مى کنند و زکات مى پردازند و از خدا و پیامبرش اطاعت مى نمایند ; به زودى خدا آنان را مورد رحمت قرار مى دهد ; زیرا خدا تواناى شکست ناپذیر و حکیم است .
 اِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا وَاَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَاُولئِکَ اَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَاَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ.
مگر کسانى که توبه کردند و  مفاسد خود را  اصلاح نمودند و  آنچه را پنهان کرده بودند  براى مردم روشن ساختند ، پس توبه آنان را مى پذیرم ; زیرا من بسیار توبه پذیر و مهربانم .
بر خوانندگان این نوشتار روشن باشد که این نوشتار مى خواهد به توضیح گوشه اى از رحمت خاص خدا و فضل و احسان ویژه او بپردازد و پرده اى از این صفت جمالیه الهیه را بنمایاند و شما را تا حدّى با این حقیقت آشنا کند و به شناخت شما نسبت به جلوه اى از جلوات عینى این واقعیت در زندگى انسان مومن و تائب و مطیع خدا و پیامبر (صلى الله علیه وآله)کمک دهد .
شناخت رحمت ویژه خدا و فضل و احسان حضرت حق و لطایف و ظرایفش و افق هاى باارزش طلوعش به انسان بصیرت و بینش شگرفى مى دهد و زندگى او را با تحول و دگرگونى عجیبى دمساز مى کند و دریچه اى از عالم ملکوت و جهان غیب و دنیاى الهامات و سراى کرامات به روى این میهمان خاک نشین و شایسته خلافت و لایق هدایت و سزاوار کرامت و درخور دانایى بصیرت و مسجود فرشتگان و مورد توجه کروبیان مى گشاید .
انسان زمانى که مورد رحمت و فضل حق قرار گیرد ، از سنگین ترین خسارت و زیان که بر باد رفتن سرمایه وجود اوست و نیز از دچار شدن به فقر و تهیدستى معنوى در دنیا و آخرت که سبب گرفتار آمدن به عذاب دردناک همیشگى است و همچنین از غرق شدن در مفاسد ظاهرى و باطنى و لگدمال شدن صفات و آثار انسانى در امان مى ماند و نهال وجودش در کشتزار دنیا و باغستان حیات و گلستان تکلیف و بوستان وظیفه و مسوولیت ، با باغبانى پیامبران و امامان و جذب حقایق آیات و روایات و تغذیه از ایمان و عمل و اخلاق به رشدى مطلوب مى رسد و به فرموده قرآن تبدیل به شجره طیبه همراه با میوه و محصول دائم با ریشه اى ثابت و تنه و شاخ و برگى به وسعت آسمان ها مى گردد .
. . .  کَشَجَرَه طَیِّبَه اَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِى السَّماءِ * تُوْتِى اُکُلَهَا کُلَّ حِین بِاِذْنِ رَبِّهَا. . ..
 . . . مانند درخت پاک است ، ریشه اش استوار و پابرجا و شاخه اش در آسمان است . * میوه اش را به اجازه پروردگارش در هر زمانى مى دهد . . .
 


نقش رحمت در مراحل انسانیت
آرى ; اگر رحمت و احسان خدا نبود طى مراحل انسانیت و منازل آدمیت امکان نداشت و در بساط زندگى و سفره حیات جز خسارت و زیان چیزى نمى ماند و سیرت انسانى به شکل دیوى بسیار بدمنظر و غیر قابل تحمل تغییر قیافه مى داد !
قرآن مجید در ضمن آیاتى به فضل و رحمت خدا و آثارش اشاره دارد و توجه عمیق انسان را به صفت رحیمیه حق که درى به سوى خیر دنیا و آخرت است معطوف مى دارد :
 . . . فَلَوْ لاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ.
 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، البته از زیانکاران مى شدید .
 . . . وَلَوْ لاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ اِلاَّ قَلِیلاً.
 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، یقیناً همه شما جز اندکى از شیطان پیروى مى کردید .
 فَاَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِى رَحْمَه مِنْهُ وَفَضْل وَیَهْدِیهِمْ اِلَیْهِ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً.
اما کسانى که به خدا ایمان آوردند و به او تمسّک جستند ، به زودى آنان را در رحمت و فضلى از سوى خود درآورد و به راهى راست به سوى خود راهنمایى مى کند .
 . . وَلَوْ لاَ فَضْلُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَى مِنکُم مِن اَحَد اَبَداً وَلکِنَّ اللهَ یُزَکِّى مَن یَشَاءُ وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.
 . . . و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، هرگز احدى از شما  از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند  پاک نمى شد ، ولى خدا هر که را بخواهد پاک مى کند ; و خدا شنوا و داناست .
 
رحمت الهى ، پاداش اعمال
از معانى فضل ، عطاى بیش از استحقاق است که این عطاى بیش از استحقاق را حضرت حق نسبت به بندگان مومنش از باب رحمت و کرم و بزرگوارى اش جریان مى دهد و مجراى جریان این عطاى بیش از استحقاق هم ایمان و عمل و اخلاق و توبه بنده مومن است .
با اینکه عبد از خود چیزى ندارد و مالک حقیقى چیزى هم نیست ، هستى و همه آثارى که از هستى اش ظهور دارد از خداست ، هر عمل خیرى که انجام مى دهد و هر حالت و اخلاق حسنه اى که بکار مى گیرد و هر قدم مثبتى که برمى دارد و مایه مادى و معنوى و توفیقى که رفیق راه اوست همه و همه از ناحیه خداست و اگر با دقت عقلى بنگرد مى یابد که مالک خود و جان و دل و حیات و هستى و عبادات و آثار مثبت خود نیست و بر این اساس از حضرت حق نسبت به ذره اى از اعمال و اخلاق و کارهاى خیرش هیچ طلبى ندارد .
ولى کرم و بزرگوارى حق و آقایى و عنایت و لطف و رحمت او اقتضا کرده که بین خود و بنده اش نسبت به حالات و اعمال و اخلاق مثبت او سخن از بیع و شراء و تجارت و کسب و ثمن و مثمن و قرض الحسنه به میان آورد و در این بیع و شراء پاداش و مزد و ثمن مقابل جنس را بر پایه فضل و تفضل یعنى : « عطاى بیش از استحقاق » قرار دهد و وعده ثمن معنوى و مادى را یا مساوى و یا برابر جنس ، یا چند برابر ، یا ده برابر ، یا هفتصد برابر یا بى حساب و بى شمار بدهد !
 اِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُوْمِنِینَ اَنْفُسَهُمْ وَاَمْوَالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ . ..
یقیناً خدا از مومنان جان ها و اموالشان را به بهاى آنکه بهشت براى آنان باشد خریده . . .
راستى شگفت آور است ، مالک حقیقىِ جان و مال انسان خداست ، ولى گویا جان و مال را هم چون دو جنسى که مالک حقیقى اش انسان است به حساب آورده و خود با قیمتى چون بهشت به بازار خرید آمده و اعلام مى کند من این جان و مال را از اهل ایمان به قیمت بهشت ابدى و جاویدان مى خرم !
جانى محدود و مالى اندک در صورت تحقق بیع و شراء در برابر عطایى بیش از استحقاق و ثمنى همیشگى و بى حساب ! !
 مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ اَمْوَالَهُمْ فِى سَبِیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّه اَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنْبُلَه مِاْئَهُ حَبَّه وَاللهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ.
مَثَل آنانکه اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند ، مانند دانه اى است که هفت خوشه برویاند ، در هر خوشه صد دانه باشد ; و خدا براى هر که بخواهد چند برابر مى کند و خدا بسیار عطا کننده و داناست .
 اِن تُقْرِضُوا اللهَ قَرْضاً حَسَناً یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ.
اگر به خدا وام نیکو دهید ، آن را براى شما دو چندان مى کند و شما را مى آمرزد و خدا عطا کننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک مى باشد و بردبار است .
شگفتا در این آیه دست نیازمند و محتاج به قرض را چون دست خود به حساب آورده ، صریحاً اعلام مى دارد : قرض الحسنه اى که به برادر دینى خود یا هم نوعتان مى دهید در حقیقت به خدا مى پردازید ، ثمن این داد و ستد را خدا به چند برابر به شما عطا مى کند چرا که خدا در برابر عمل اندک ، پاداش بسیار مى بخشد !
اگر انسان براى به دست آوردن فضل و رحمت خاص حق ـ که با آراسته شدن به ایمان و عمل شایسته و اخلاق حاصل مى شود ـ بکوشد و به تلاش برخیزد ، گوى سعادت و خوشبختى دنیا و آخرت را از میدان حیات برده و خود را به درجه اى رسانده که در آخرت لیاقت همنشینى با پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحان را پیدا کرده است و براى همیشه در بهشت عنبرسرشت جاى خواهد داشت و همه ارزش و اعتبار و کرامت و شرف انسان به این است که افق طلوع رحمت خاص و فضل و احسان حضرت حق شود و در غیر این صورت طلوع رحمت عام که در چهارچوب امور ظاهرى و مادى است و سبب طلوعش فقط و فقط جنبه ظاهرى و عنصرى و بدنى و جسمى است و جز رشد مرحله حیوانى میوه دیگرى ندارد مایه اعتبار و ارزش و قدر و قیمت انسان و زمینه قرب و منزلت او نیست .

 
 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: کتاب جلوه های رحمت الهی
 

0
100% (نفر 2)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

تحريفات عاشورا(2)
آزادي از ديدگاه امام حسين(ع)
حسین بن على(علیه السلام) مظهر عزت
امامت
حمّاد بن حماد خزاعى‏
حضرت زینب (سلام الله علیها)
مقایسه داود و حسين عليه السلام
سمبل جوانمردى
تواضع و فروتنی امام حسن مجتبی (ع)
فضیلت ماه مبارک رمضان

بیشترین بازدید این مجموعه

چشم زخم و شور چشمی، واقعیت یا خرافه
قیام یمانی در آخرالزمان
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
حضرت فاطمه(س) و ولایت کبری
قدم قدم تا یه آدم خوش اخلاق
درباره ي کتاب و کتابخواني
کفاره شکستن دل!
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^