در پايان اين قسمت لازم است به گوشه اى از حكمت هاى سر حلقه عاشقان و مولاى عارفان على عليه السلام كه در اين زمينه آمده اشاره شود ، تا اين ترس مذموم معالجه شده و انسان از قيد آن آزاد گردد .حكمت 344 :قالَ عليه السلام لِبَعْضِ أَصْحابِهِ : لا تَجْعَلَنّ أَكْثَرَ شُغْلِكَ بِأَهْلِكَ وَوَلَدِكَ ، فَإِنْ يَكُنْ أَهْلُكَ وَوَلَدُكَ أَوْلِياءَ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ لا يُضيعُ أَوْلِيائَهُ وَإِنْ يَكُونُوا أَعْداءَ اللّهَ فَما هَمُّكَ وَشُغْلُكَ بِأَعْداءِ اللّهِ ؟!امام عليه السلام به دسته اى از يارانش فرمود : بيش ترين همت و كوشش خود را براى زن و فرزند قرار ندهيد ، اگر آنان از دوستان حقّند كه خداوند دوستانش را ضايع نمى كند و اگر از دشمنان پروردگارند براى چه همت و كار خود را صرف دشمنان خدا مى كنيد ؟!اين كوشش و فعاليت روى چه معيارى است ، مگر نه اين كه تقويت دشمنان خدا باعث كيفرى سخت براى انسان است حكمت 408 :قالَ عليه السلام لابْنِهِ الْحَسَن : يا بُنَىَّ لا تَخْلِفَنَّ وَراءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيا فَإِنَّكَ تُخْلِفُهُ لأَحَدِ رَجُلَيْنِ : إِمّا رَجُلٌ عَمِلَ فيهِ بِطاعَةِ اللّهِ فَسَعَدَ بِما شَقِيْتَ بِهِ وَإِمّا رَجُلٌ عَمِلَ فيهِ بِمَعْصِيَةِ اللّهِ فَتَشْقى بِما جَمَعْتَ لَهُ فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلى مَعْصِيَتِهِ وَلَيْسَ أَحَدُ هذَيْنِ حَقيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلى نَفْسِكَ .امام به فرزندش حضرت مجتبى فرمود : چيزى از مال دنيا براى بعد از خود مگذار ؛ زيرا آنچه پس از تو مى ماند نصيب يكى از دو نفر است : يا وارثى است كه ثروت ارث برده را در راه خدا به كار مى برد ، در اين صورت او به وسيله
چيزى كه تو بدان بدبخت شده اى خوشبخت شده و يا وارثى است كه با مال تو به ميدان معصيت دويده و دچار هواى نفس گشته و به سيه روزى مبتلا شده است ، در اين صورت تو با گذاردن مال براى او به شقاوت و بدبختى اش كمك كردى !! اين را بدان كه هيچ يك از اين دو وارث ، سزاوار اين نيستند كه آنان را بر خود مقدّم بدارى .چه بهتر كه وارث به خدا سپرده شود و خود انسان از مالى كه به دست آورده براى آباد كردن قيامتش بهره بگيرد .حكمت 421 : قالَ عليه السلام : إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَراتِ يَوْمَ القِيامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مالاً فى غَيْرِ طاعَةِ اللّهِ فَوَرَثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فى طاعَةِ اللّهِ سُبْحانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَدَخَلَ الأَوَّلُ بِهِ النّار .بزرگ ترين اندوه ها در قيامت ، اندوه مردى است كه از راه حرام كسب دارايى
كرده و آن را مردى به ارث برد كه در طاعت و بندگى خدا خرج كند ، اندوه براى اين كه به خاطر كسب حرام بايد به عذاب رود و حسرت براى اين كه مى بيند وارثش براى انفاق مال در راه خدا به بهشت مى رود !!راستى عجب است ، آنجا كه وارث انسان از مال حلال آدمى ارث ببرد انسان مسئول پس دادن حساب آن است و آنجا كه وارث از مال حرام ارث ببرد ، و با معيارهاى الهى آن را پاك كرده ، در راه خدا خرج كند ، انسان بايد در قيامت به جهنم رفته و شاهد بهشت رفتن وارث خود باشد .بنابراين ترس براى اهل و عيال براى بعد از خود ترس بى جايى است و اين ترس با ارث گذاشتن و انتقال قدرت به زن و فرزند ، نبايد معالجه شود و اصولاً انسان نبايد چنين ترسى به خود راه بدهد ، بلكه كسى بايد براى بعد از خود ، بر اهل و عيالش بترسد كه آنان را با دست خود از مدار بندگى حق خارج كرده و از آراسته شدن به تربيت الهى محروم كرده است !!روى هم رفته ، اين چند نوع ترس و هر آنچه مشابه آن است ، از نظر بيداران راه مذموم است و ريشه و علّت آن تنها جهل به واقعيّت ها و دور ماندن از حقايق است.
برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان