حسين عليه السلام مانند جد و پدرش از تمام كسانى كه به نام عدل و حق قيام كردند مسابقه را برد و هر وقت با خطر مواجه شد استقامت ورزيد و فرمود: به خدا سوگند، به خوارى دست در دست شما نمى گذارم و چون بندگان از جهاد فرار نمى كنم .
از همه شديدتر و بى پرواتر مجلس وليد بود. وقتى كه از مجلس برخاست كه تا فردا در اطراف قضيه انديشه كند و مروان دستور قتل و منع آن حضرت از خروج مجلس را داد، امام به تندى به او جواب داد سپس متوجه وليد شد و فرمود: اى امير ما خانواده نبوت و معدن رسالتيم ، خداوند به نام و احترام خاندان ما امر خلقت را ابتداء و ختم كرده و يزيد جوان فاسق فاجر شرابخار و قاتل مسلمانان بى گناه است كه اسلام ، خون آنان را محترم شمرده و شخص متجاهر به فسق و گناه است . مثل منى ، به كسى چون او دست بيعت نمى دهد، شب را به روز برسانيم و تاءمل كنيم و ببينيم كدام يك از ما سزاوار بيعت و مقام خلافت است .
شما را به خدا اين خطبه حسين عليه السلام را خوب ارزيابى كنيد و ببينيد در كدام جايگاه نابودى و موقف مرگ و رواق خطر اين گفتار از او صادر شد؛ مجلس حاكم حجاز است ، اركان حكومت از شرطه الخميس (رياست پادگان ) تا رياست شهربانى و ساير رجال دولت حضور دارند. در چنين مجلسى با در نظر گرفتن شرايط موجود و تهديد به مرگ از طرف مروان رياست شهربانى ، مطاعن يزيد را گفتن ، آن هم با تندى و صراحت لهجه ، از بردن آيات برائت به محيط مكه كه حامل آن پدر حسين عليه السلام بود، مهم تر و خطرناك تر است .
منبع : تبیان