جمعى از منافقين به معاويه گفتند: براى آنكه تا حدى نگرانى تو درباره حسين بن على كاسته شود، بهتر است كه او را به منبر دعوت كنى تا براى مردم خطبه بخواند، بديهى است وقتى مردم گفتار او را شنيدند عظمت او در نظر مردم پايين خواهد آمد.
معاويه كه در سياست روباه صفت بود گفت : من اين كار را درباره برادرش حسن كردم ، امام وقتى خطبه را آغاز كرد به حدى از خود فصاحت و بلاغت نشان داد كه ما را پايمال و از نظر مردم ساقط كرد. با اين وصف اصرار منافقين به حدى شد كه معاويه به ناچار از آن حضرت در خواست نمود تا به منبر رفته و براى مردم خطبه بخواند. امام قبول فرمود و بر منبر تشريف برد و پس از حمد و ثنا چنين گفت :
مائيم لشكرهاى غالب و قاهر خدا و مائيم عترت و عشيرت رسول خدا. هيچ كس را با اين حضرت قربت و قرابت ما نيست ، و مائيم اهل بيت پاك و پاكيزه او و مائيم يكى از ثقلين و رسول خدا با قرآن كريم همانند فرموده ، آن قرآنى كه داراى تفصيل تمامت اشياء است و اطراف آن از باطل و لا طائل پرداخته و پيراسته است ، و تفسير و تاءويل آن بى زياده و نقصان در نزد ماست و ما را با حالت حيرانى و ترديد معطل و منتظر نمى گذارد، بلكه ما از حقايق آن كه در نزد ماست تبعيت مى كنيم ، پس اطاعت كنيم ما را و سر از فرمان ما نتابيد، زيرا خداوند اطاعت ما را بر شما واجب ساخته است .
اطاعت كنيد خدا و رسول خدا و اولى الامر را و آنجا كه در كارى درمانده شويد به كتاب خدا و خطاب رسول بازگشت نماييد تا آنانكه از تفسير و تاءويل آگاهند شما را آگاه سازند و اگر فضل و رحمت خدا شاملتان نشود كمتر كسى از حيله و دام شيطان خلاصى يافته ، پس به هوش باشيد و گوش به دعوت شيطان ندهيد، مانند آن اشخاص نباشيد كه به آنها گفت لا غالب لكم اليوم من الناس و انى جار لكم فلما ترائت الفئتان نكص على عقبيه قال انى برى منكم .
چنانچه اين دشمن قوى پنجه شما را شفيته و به طمع دوستى فريفته سازد بناگاه از شما روى برگرداند و شما را در هم شكند و با شمشير و نيزه و خدنگ كيفر نمايد، آن وقت است كه يك تن از شما به سلامت نرهد و شما و ايمان شما را خط امان ندهد. اين كلمات بر معاويه بسيار گران آمد، وليكن قهرا از بيانات حسين عليه السلام تشكر كرد و گفت : خدايت خير دهد يا ابا عبدالله ! خوب ابلاغ فرمودى .
منبع : تبیان