فارسی
يكشنبه 31 تير 1403 - الاحد 13 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

گلوی عطش از ضیاء الدین ترابی‏

ظهر است 

ظهر شرقی عاشورا 

و آفتاب 

رخ در نقاب کشیده 

و ایستاده محو تماشای آب 

آبی که مثل آینه جاری است 

گاهی که خیمه ها 

از تشنگی و 

تابش خورشید 

می سوزد

می سوزد 

می سوزد 

و بانگ العطش 

از هفت توی آینه 

تا آسمان سرخ 

سر می کشد به هیأت فریاد 

ظهر است 

ظهر شرقی عاشورا 

و جلاد 

حیران و مات مانده 

که خنجر 

باری چرا گلوی عطش را نمی برد 

و آفتاب 

که می داند 

رخ در نقاب کشیده است 

تا در پناه ابر بگرید


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

میدان جنگ‏ از صابر همدانی
گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست از سعید توفیق
آدینه از محمد حسین انصاری نژاد
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
قمر بنی هاشم (س) ازمجید صالحی
پیکرم چشم انتظار تیزی شمشیرهاست از سید علیرضا ...
برای حضرت علی اصغر از مهدی بوشهریان
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
لب باز‌کن که زخم مکرّر رسیده‌ است از محسن حسن ...
تودیع‏ از صابر همدانی

بیشترین بازدید این مجموعه

تودیع‏ از صابر همدانی
میدان جنگ‏ از صابر همدانی
ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
آدینه از محمد حسین انصاری نژاد
لب باز‌کن که زخم مکرّر رسیده‌ است از محسن حسن ...
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
بزرگ فلسفه قتل شاه دین حسین این است از خوشدل ...
پیکرم چشم انتظار تیزی شمشیرهاست از سید علیرضا ...
برای حضرت علی اصغر از مهدی بوشهریان
گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست از سعید توفیق

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^