اگر بگوييم اعمال شايسته و حركات ناپسند انسان ريشه در حالات مثبت و منفى باطنى و نفسانى دارد سخنى به گزاف نگفته ايم .مثلا كسانى كه باطنشان به نور تواضع و فروتنى و خشوع و انكسار منور است ، به آسانى از فرمان هاى حق پيروى مى كنند و به سهولت حقوق مردم را رعايت مى نمايند ; اما كسانى كه باطنشان آلوده به كبر و خود بزرگ بينى و غرور و خودبينى است از اجراى فرمان هاى حق سرپيچى مى كنند ، و نه اين كه حقوق مردم را رعايت نمى كنند بلكه به پايمال كردن و غارت حقوق بندگان خدا دست مى يازند .قرآن و روايات نسبت به دارندگان حالات مثبت و آلودگان به حالات منفى به طور مفصل نظر داده اند كه به بخشى از آن آيات و روايات اشاره مى شود .انسان در طول زندگى به ناچار با مصايب و مشكلات و سختى ها و بلاهايى برخورد خواهد كرد . قرآن مجيد براى شكستن هيبت و عظمت مصايب و حل مشكلات ، و برطرف كردن سختى ها و بلاها ، مردم را به يارى گرفتن از صبر و نماز فرمان مى دهد و مى گويد : اين يارى خواستن و كمك گرفتن از صبر و نماز دشوار و سنگين است مگر بر كسانى كه باطنشان آراسته به خشوع و فروتنى است :( وَاسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ ) .از شكيبايى و نماز يارى جوييد و اين دو ، كارى دشوارند ، جز براى اهل خشوع .آرى ، كسى كه باطنش آلوده به كبر و خود بزرگ بينى است از اين گونه نسخه ها كه درمان دردهاى زندگى است سر برمى تابد و از انجامش امتناع ورزد و بلكه اين حقايق عالى را باور نمى كند و گاهى هم آنها را به مسخره مى گيرد .ولى كسى كه باطنش آراسته به تواضع و فروتنى است اين حقايق را باور مى كند و به عنوان نسخه ى الهى براى درمان دردها مى پذيرد و با دل و جان به انجام آن برمى خيزد و نتيجه هم مى گيرد .مفسران نقل كرده اند : هرگاه پيامبر اسلام با مشكلى روبرو مى شد كه او را ناراحت مى كرد از صبر و نماز مدد مى گرفت .از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود :هرگاه با غمى از غم هاى دنيا روبرو مى شويد وضو بگيريد و به مسجد برويد و نماز بخوانيد و دعا كنيد ; زيرا خدا فرمان داده : ( وَاسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِوَالصَّلاَةِ ) .در كتاب شريف كافى آمده است : هرگاه مشكل مهم و سختى براى اميرالمؤمنين (عليه السلام) پيش مى آمد به نماز برمى خواست ، سپس اين آيه را تلاوت مى كرد : ( وَاسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ ).ملاحظه كنيد سرور كائنات ، رحمت خدا بر عالميان ، خاتم پيامبران ، و شخصيت بزرگوار و باكرامتى چون امير مؤمنان ، و امام به حق ناطق حضرت صادق (عليه السلام) براى حل مشكلات و شكستن صولت سختى ها از صبر و نماز مدد مى جستند ; زيرا باطن ملكوتى و عرشى آنان به صفت تواضع و فروتنى و به تعبير قرآن به حالت خشوع آراسته بود .ولى مغروران و متكبران و آلوده باطنان حاضر نيستند براى درهم شكستن سختى ها و برطرف كردن مشكلات به صبر و نماز روى كنند ; زيرا به خاطر كبر و غرورشان توسل به صبر و استقامت و نماز و عبادت براى آنان بسيار سنگين و دشوار است .
اولياى الهى و سالكان مسلك ملكوتى نه اين كه از عبادت و روى آوردن به پيشگاه خسته نمى شدند و به كسالت دچار نمى گشتند ، بلكه به خاطر معرفتشان و صفاى باطنشان ، و فروتنى و خشوع درونشان ، با كمال شوق و نشاط به عبادت روى مى كردند ، و در برخورد با مردم با اشتياق و رغبت حسنات اخلاقى را به كار مى گرفتند ; چنان كه اين معنى را از روايت بسيار پرقيمت و باارزشى كه در سطور بعد مى آيد استفاده مى كنيم .
بر گرفته از کتاب زیباییهای اخلاق استاد حسین انصاریان