در صحنه زندگی اجتماعی بشر، كمتر كسی را می توان یافت كه از عیب پاك بوده و از لغزش مصون باشد. اگر هم چنین افرادی پیدا شوند، بسیار نادرند؛ زیرا انسان همواره گرفتار كشمكش غرایز حیوانی و تمایلات عالی انسانی خویش است و هر كاری هم كه از او سر می زند، فرایند نزاع این دو نیروست. پس به طور طبیعی، نمی توان انتظار داشت همه كارهای یك فرد درست و پسندیده باشد. هر كس به مقتضای حال خود كم و بیش لغزش هایی دارد. زیان ناشی از این لغزشها، همیشه منحصر به خود انسان نمی شود، بلكه در مواردی گریبان دیگران را نیز می گیرد و موجودیّت و منافع آنان را به خطر می اندازد.
به نظر شما با این گونه لغزشها كه گهگاه از این و آن سر می زند چه باید كرد؟
اگر قرار باشد همه خطاكاران با هر وضعیّتی كه دارند مجازات شوند و هر كس بخواهد آزار و اذیّت دیگری را تلافی كند و دیر یا زود از او انتقام بگیرد، چه پیش خواهد آمد و صحنه زندگی بشر را چه جهنّم سوزانی از خشم، كینه و نفرت فرا خواهد گرفت؟ اینجاست كه سخن از مكارم اخلاقی و فضایل عالی انسانی به میان می آید و ارزش والای آنها مشخص می شود. عفو و گذشت یكی از این مكارم والا و بلكه به قول امام علی ـ علیه السلام ـ تاجی زینت بخش بر سر همه آنهاست:
«العفوُ تاجُ المكارِمِِ»[1]
گذشت زینت بزرگواریهاست.
این خوی پسندیده، پرتوی از مسرّت واقعی و موجی از عواطف و احساسات انسان دوستانه را در دلها ایجاد می كند. كینه ها و دشمنی ها را از آن می زداید و موجب می شود كه خصم دست از خصومت برداشته و طرح دوستی و محبّت بریزد.
جایگاه عفو در اسلام
بررسی منابع اسلامی نشان می دهد كه «گذشت» یكی از اصول اساسی در برخورد با لغزش افراد است. قرآن كریم، حتی در همان آیاتی كه كیفر و مجازات را برای مجرمان و گناهكاران تشریع میكند و مؤمنان را از خطر و زیان آنان برحذر می دارد، گذشت و چشم پوشی از خطایشان را نیز به عنوان یك ارزش برتر مطرح می سازد. به عنوان مثال، در آیه ای پس از بیان چگونگی حكم قصاص می فرماید:
«فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ اَخیهِ شَیءُ، فَاتّباعٌ بِالْمَعروفِ وَ اَداءٌ اِلَیهِ بِاِحسانٍ...»[2]
پس اگر كسی از سوی برادر (دینی) خود مورد عفو قرار گیرد (و از قصاص او صرف نظر شود) باید از راه پسندیده پیروی كند و (دیه را) با نیكی به عفوكننده بپردازد. نكته جالبی كه از تعبیر «مِن اَخیهِ» در آیه مزبور به دست می آید، این است كه قرآن رشته برادری را در میان مسلمانان، حتّی بعد از ریختن خونهای ناحق، همچنان برقرار می داند و برای تحریك عواطف، ولیّ مقتول را برادر قاتل معرفی می كند و با این تعبیر، آنان را به عفو و گذشت تشویق می نماید.
در آیه دیگری، گذشت را در برابر خشونت نیازمندانی كه بر اثر هجوم گرفتاریها، گاهی پیمانه صبرشان لبریز شده و سخنان تند و خشونت آمیزی بر زبان می رانند ستوده، می فرماید:
«قَوْلٌ مَعْروفٌ وَ مَغْفِرُهٌ خیرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها اَذیً وَ اللهُ غَنِیٌّ حلیمٌ»[3]
گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان) و عفو (و گذشت از خشونت های آنان) از بخششی كه آزادی در پی آن باشد، بهتر است و خداوند، بی نیاز و بردبار است. بدیهی است كه تحمّل خشونت این گونه افراد و گذشت از برخوردهای زننده آنان، به ویژه اگر با قول معروف، یعنی سخن نیك و دلداری، دلجویی و راهنمایی همراه باشد، از عقده هایشان می كاهد و به آنان آرامش می بخشد.
در آیه ای دیگر به مؤمنان توصیه می كند كه حتّی از لغزش كافران و منكران قیامت نیز (اگر مفسده نداشته باشد) بگذرند و كار آنها را به خدا واگذارند:
«قُلْ لِلَّذینَ امَنوُا یَغْفرُوا لِلذّینَ لایَرجوُنَ اَیّامَ اللهِ»
به آنان كه ایمان آورده اند بگو: كسانی را كه روزهای (واپسین) خدا را امید ندارند، عفو كنند.
در آیه دیگری از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ می خواهد كه به طریقه نیكو از مجازات مجرم درگذرد:
«فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ»
به طریق نیكو گذشت كن. از علی ـ علیه السلام ـ در تفسیر این آیه چنین نقل شده است: «صفح جمیل، عفو بدون عتاب و سرزنش مجرم است.»[4]
پیشوایان بزرگوار اسلام از یكسو در سیره عملی خود. انسان های باگذشت و بزرگواری بودند، چنان كه نقل شده روزی ابوهریره نزد امام علی ـ علیه السلام ـ آمد و سخنان ناروایی درباره آن حضرت گفت: فردای آن روز شرفیاب شد و خواسته هایی را خدمت حضرت مطرح كرد. حضرت علی ـ علیه السلام ـ همه آنها را برآورده ساخت. این كار امام بر برخی از اصحاب گران آمد و موجب اعتراض آنان شد. آن حضرت به ایشان فرمود: «اِنّی لَاَسْتَحْیی اَنْ یَغْلِبَ جَهْلُهُ عِلْمی وَ ذَنْبُهُ عَفْوی وَ مَسأَلَتُهُ جُودیِ»[5]
من از اینكه نادانی او بر علمم، گناه او بر عفوم و درخواست او بر بخشایشم چیره شود، شرم می كنم.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اِنّا اَهْلَ بَیْت، مُرُوَّتُنا الْعَفْوُ عَمَّن ظَلَمَنا»[6]
ما خاندانی هستیم كه، جوانمردی مان گذشت از كسی است كه بر ما ستم كرده است.
و از سوی دیگر، پیروان خویش را به گذشت توصیه می كردند، چنان كه امام علی ـ علیه السلام ـ در عهدنامه خود به مالك اشتر می نویسد:
آنان (مردم) را از عفو و اغماض خویش برخوردار ساز،بگونه ای كه دوست می داری خداوند تو را از عفو و اغماض خویش برخوردار سازد. [7]
حدود عفو
اندكی تأمل در موارد به كارگیری كلمه عفو در متون اسلامی نشان می دهد كه این واژه گاهی در برابر انتقام و گاهی در برابر عفویت و مجازات به كار می رود. آنجا كه عفو در برابر انتقام به كار گرفته شده، چون منظور از انتقام، تسكین خاطر انتقام گیرنده است و او تمام همّت خود را صرف فرونشاندن آتش خشم خویش می سازد و هیچ گونه نظری به اصلاح و هدایت طرف مقابل ندارد، در این صورت عفو، صد در صد یك ارزش محسوب می شود و عمل انتقام جویانه نیز به طور مطلق زشت و ناپسند است و تا حدودی آنچه تاكنون در ستایش عفو و گذشت ذكر شد ناظر به همین معنای عفو است. ولی اگر عفو در برابر عقوبت و مجازات شخص خطاكار به كار رود و انسان متحیّر شود بین این كه خطاكار را ببخشد یا او را به طور عادلانه مجازات كند،دیگر عفو به طور مطلق ارزش محسوب نمی شود و مجازات هم همیشه ناپسند و نكوهیده نیست، بلكه انتخاب یكی از دو راه تا حدود زیادی بستگی به دو عامل تعیین كننده دارد:
1 . نوع جرم 2 .وضعیّت مجرم
اگر جرم و تجاوز نسبت به حقوق شخصی باشد و زیان ناشی از خطا و لغزش، متوجّه فرد یا گروه محدودی شود،در این صورت عامل دوم (وضعیّت مجرم) تعیین كننده است؛ به این معنا كه باید دید آیا عفو و اغماض، موجب پشیمانی و اصلاح مجرم می شود یا بر جرأت و جسارت او در تكرار عمل ناپسندش می افزاید. انسان های با فضیلت و بزرگوار، اگر طرف مقابل را، از كرده خود پشیمان و شایسته عفو و بخشش ببیند، به سادگی از او در می گذرند؛ اما اگر به این نتیجه برسند كه عفو مجرم، او را گستاخ تر می سازد و گذشت بزرگوارانه آنان را حمل بر ضعف یا ترس می كند، او را به خاطر جرمش تحت تعقیب قانونی قرار می دهند تا به كیفر عمل خود برسد.
به كارگیری بخشش در مورد اشخاص لایق و خودداری از عفو در خصوص افراد فرومایه، همواره مورد توصیه و تأكید پیشوایان بزرگوار اسلام بوده است؛ علی ـ علیه السلام ـ در این باره فرمود:
«الْعَفْوُ یُفْسِدُ مِنَ اللَّئیمِ بِقَدْرِ اِصلاحِهِ مِنَ الْكَریمِ»[8] عفو و گذشت همان اندازه كه بزرگوار را اصلاح می كند، فرومایه را تباه می سازد.
همچنین امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ در رساله حقوق خود می فرماید:
حق كسی كه به تو بدی كرده،آن است كه از او بگذری، ولی اگر عفو او را مضر دانستی، می توانی او را عقوبت كنی. [9]
در سخن دیگری امام علی ـ علیه السلام ـ كسی را كه از روی علم و اطّلاع مرتكب جرمی شده، شایسته عفو ندانسته، می فرماید:
آن كه با بصیرت بر زشتی گناه، آن را مرتكب می شود، سزاوار عفو نیست. [10]
گاهی معلوم نیست كه آیا مجرم شایسته عفو است یا سزاوار عقوبت؟ در این صورت اگر بتوانیم، باید به گونه ای او را بیازماییم تا میزان صلاحیّتش معلوم شود. از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل شده كه روزی امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ پس از جلسه ای كه در آن قرآن و احكام دینی به مردم می آموخت، از مسجد خارج شد. در راه به مرد جسوری برخورد. او به امام سخن زشتی گفت، امام فوری به مسجد برگشت و دستور داد تا مردم را خبر كنند و خود به منبر رفت. جمعیّت به قدر كافی آمدند و مرد بی ادب نیز حاضر شد. امام ـ علیه السلام ـ پس از حمد و ثنای الهی و بیان سخنانی حكمت آمیز[11] فرمود: «آن كه ساعتی قبل سخنی گفته بود، كجاست؟» مرد كه جرأت انكار نداشت، خود را معرفی كرد. امام به او فرمود: «اكنون اگر من بخواهم با حضور مردم گفتنی ها را می گویم» مرد پاسخ داد «و اگر بخواهی عفو كنی و می گذری، زیرا تو اهل چشم پوشی و گذشتی!» امام فرمود: «عَفَوْتُ وَ صَفَحْتُ»[12] عفو كردم و صرف نظر كردم.
شیوه برخورد آن حضرت نشان می دهد كه ابتدا آن مرد با پاسخ خود، صلاحیّتش را برای شمول عفو و اغماض حضرت به اثبات رسانید و آنگاه امام او را بخشید و از مجازاتش صرف نظر كرد.[1] . شرح غررالحكم، ج 1، ص 140.
[2] . بقره (2)، آیه 178.
[3] . بقره (2)، آیه 263.
[4] . مجمع البیان، ج 6. ص 344، بیروت.
[5] . بحارالانوار، ج 41، ص 49.
[6] . بحارالانوار، ج 71، ص 401.
[7] . نهجالبلاغه، نامه 53، ص 993.
[8] . بحارالانوار، ج 77، ص 419.
[9] . همان، ج 74، ص 9.
[10] . شرح غررالحكم، ج 1، ص 391.
[11] . مشروح سخنان آن حضرت به دلیل رعایت اختصار حذف شد.
[12] . بحارالانوار، ج 41، ص 133.
منبع:پایگاه اندیشه قم