كتاب خدا در بسيارى از آياتش به اين حقيقت تصريح دارد كه همه موجودات جهان هستى تسبيح گوى خدايند و در ذات همه آنها درك و شعور و نوعى علم و آگاهى است، و اين تسبيح نه به اين معناست كه وجود آنان كه معلول اراده و فعل حق است دلالت بر پاك بودن ذات حضرت او از نقايص دارد، كه تسبيح به اين معنا معلوم همگان است بلكه مراد تسبيح قولى موجودات است كه ناشى از درك و شعور و نوعى علم و آگاهى موجودات است كه براساس آيه شريفه:
لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ:
ما از درك تسبيح آنان عاجز و ناتوانيم، و با توجه به اين آيه سخن كسانى كه ميگويند: تسبيح موجودات يعنى كمال وجودشان دليل بر كمال موجدشان ميباشد مردود است.
تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً:
آسمان هاى هفت گانه و زمين و هركس در آنهاست او را تسبيح ميگويند و از هرعيب و نقصى پاك ميدانند و چيزى در دايره هستى نيست مگر اين كه همراه با ستايش تسبيح او ميگويد ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد، بى ترديد او بردبار و بسيار آمرزنده است.
در اين آيه شريفه به سه حقيقت اشاره شده است:
نخست آن كه همه آسمانها و زمين و آنان كه در آنهايند خدا را تسبيح ميگويند، احتمال دارد مراد از مَن فيهنّ صاحبان عقل و خرد باشند كه چنين احتمالى مصداق مَن فيهنّ را محدود به فرشتگان و جنّ و انس ميكند، و ممكن است مراد از مَن فيهنّ همه جنبندگان باشند زيرا «مَن» در آيات قرآن مجيد در غير ذوى العقول هم بكار رفته مانند:
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ ...
و خدا هر جنبندهاى را از آب آفريد، پس گروهى از آنها بر شكمشان راه ميروند، و برخى از آنها به روى دوپا حركت ميكنند و بعضى از آنها به روى چهارپا راه ميروند.
دوم آن كه تسبيح در بخش ديگر آيه به همه موجودات جهان هستى و عرصه گاه آفرينش تعميم داده شده ميگويد: هيچ موجودى نيست مگر آن كه خدا را تسبيح و حمد ميگويد.
سوم آن كه قاطعانه ميفرمايد: ولى شما تسبيح آنها را درك نمى كنيد، اين بخش از آيه نشان ميدهد كه همه موجودات نوعى درك و شعور و علم و آگاهى دارند و تسبيحشان و حمد و سپاسشان از روى شعور و آگاهى است نه اين كه كمال آفرينش آنها دلالت بر منزه بودن حق از هرعيب و نقص است اگر مراد از تسبيح اين باشد براى همه قابل درك و فهم است و در اين صورت جمله وَ لكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ موردى نخواهد داشت.
صريح تر و روشن تر از اين جمله درباره شعور و آگاهى موجودات اين آيه شريفه است:
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ:
آيا ندانستهاى كه هركه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشوده، خدا را تسبيح ميگويند، يقيناً هريك نماز و تسبيح خود را ميداند، و خدا به آنچه انجام ميدهند داناست.
درهرصورت بسيارى از آيات قرآن مجيد تصريح به شعور و آگاهى موجودات در حدّ خودشان و تسبيح گوئى و حمد كردنشان نسبت به حضرت حق دارد و تسبيح و حمدشان با قول و نطق مخصوص به خودشان انجام ميگيرد، ولى قول و نطقى كه ما انسانها از درك مفهومش عاجزيم، و نمى توانيم آن را بفهميم.
روايت بسيارمهم و قابل توجّهى براساس آيات قرآن مجيد در رابطه با تسبيح موجودات از حضرت صادق (ع) به اين صورت نقل شده است:
«كان داوود اذا قرء الزبور لايبقى جبل و لاحجر ولاطائرُ الاجاوبه:»
هرگاه داوود به قرائت زبور برمى خاست، كوه و سنگ و پرندهاى نمى ماند مگر اين كه پاسخ او را ميداد.
و نيز از آن حضرت روايت شده:
«نقض الجدر تسبيحها:»
فرو ريختن ديوار تسبيح آن است.
احتمال دارد منظور حضرت در اين روايت از تسبيح ديوار صداى مهيب آن باشد كه هنگام فرو ريختنش به گوش ميرسد.
و حضرت باقر در همين زمينه در روايتى ميفرمايد:
«اما سمعت خشب البيت تنقض؟ و ذلك تسبيحه:»
آيا صداى شكستن چوبى كه در ساختمان بكار رفته نشنيدى؟ همان صداى تسبيح آن است.
تقديس حق به وسيله فرشتگان نيز به معناى پاك دانستن حضرت او از هربدى و بد خواهى است، زيرا وجود مقدس حضرت محبوب مبدء خير است و جز خير براى هيچ موجودى و مخلوقى اراده نمى كند، اين ما هستيم كه هرگونه شرّ و بدى از ما صادر ميشود و مبدء و منشأش نقايص و عيوب، و بدانديشى و جهل ماست، و برماست كه با كوشش و جديت مثبت و با ايمان و اخلاق شايسته به سوى حضرت او كه كمال مطلق و خير بى نهايت است حركت كنيم و خود را از آلودگى و ناپاكى، و ناتوانى و نادانى نجات دهيم و از تسبيح و تقديس او درس پاكى و طهارت از نقص و عيب بگيريم و تبديل به شجره طيبه شويم.
سخن در تسبيح و تقديس به گستردگى صفات او و وجود موجودات گسترده است و در اين اوراق نمى گنجد، آنچه قلمى شد گوشهاى بسيار اندك از اين حقيقت است، حمد و مختصرى از حقايق آن در تفسير آيه شريفه الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ در سوره حمد گذشت، آنچه در اين بخش به نظرم لازم ميآيد اشارهاى واضح به نطق و شعور برخى از حيوانات كه در قرآن مجيد و عرصه گاه دانش و علم آمده داشته باشم تا افق تازهاى براى جويندگان حقيقت باز شود.
منبع : پایگاه عرفان