فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

فراگيرى مهرورزى از پديده‏هاى جهان‏

 

منابع مقاله :

کتاب : فرهنگ مهرورزى 

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

شكوفه ها بر شاخه مى نشينند و گل ها در گلستان بساط مى گسترانند، مرغزارها سبز مى شوند، باغ ها جلوه گرى مى نمايند تا به زندگى انسان طراوت و زيبايى ببخشند.

درختان در فصل ميوه از ميوه هاى رنگارنگ پر مى شوند و با زبان حال به انسان مى گويند: خود ما يك عدد آن را براى خود مصرف نمى كنيم، تو اى انسان بيا و آن چه مى خواهى از ما ميوه ببر و مصرف كن و بفروش و بدن و زندگيت را اداره كن.

خورشيد هر روز ميليون ها تن از وجود خود را بى دريغ هزينه انسان مى كند و ماه گردون با ايجاد جزر و مد، نخلستان ها و مزارع ساحل درياها را از باب مهرورزى به انسان آبيارى مى كند.

اعضا و جوارح بدن با وحدتى كه در كارگردانى آن ها حاكم است بدن را اداره مى كنند و چون عضوى به درد آيد ديگر اعضا به يارى او مى شتابند تا از درد نجاتش دهند.

دندان درد مى گيرد، مغز از طريق فرمان دادن به مراكز عصبى سبب مى شود آنان درد را حس كنند و شعور و مغز از پى راه علاج به حركت مى افتند و پا، انسان را به طبيعت مى رساند و زبان درد را بيان مى كند و گوش هدايت طبيب را مى شنود و نهايتاً درد به درمان مى رسد.

خدمتت كى مى توان جبران نمودن چشم من

 

چون به هر عضوم رسد دردى تو گريان مى شوى

     

 

مهر و محبت متقابل

در ميان افراد بشر فردى پيدا نمى شود كه نسبت به مهر و محبت ديگران خشنود نباشد بلكه تمام انسان ها بسيار علاقه مند هستند كه مورد مهر و محبت ديگران قرار گيرند و همه كسانى كه با او در ارتباط هستند به نوعى به او ابراز محبت و علاقه كنند و او را مورد مهر و محبت خود قرار دهند.

بديهى است كسى كه علاقه مند جلب مهر و محبت ديگران است خود بايد كانون مهر و محبت باشد اين يك قانون كلى و خدشه ناپذير است كه محبت طرفينى و متقابل است.

حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

قيس بن عاصم در ايام جاهليّت از اشراف و رؤساى قبائل بود و پس از ظهور اسلام ايمان آورد. روزى در سنين پيرى به منظور جستجوى راه معرفت الهى و جبران خطاهاى گذشته خود شرفياب محضر رسول اكرم صلى الله عليه و آله گرديد و گفت: درگذشته، جهل و نادانى، بسيارى از پدران را بر آن داشت كه با دست خويش دختران بى گناه خود را زنده به گور سازند، من نيز دوازده دختر بى گناه خود را زنده به گور كردم، سيزدهمين دخترم را همسرم پنهانى به دنيا آورد و چنين وانمود كرد كه نوزاد مرده به دنيا آمده اما پنهانى او را نزد خويشان خود فرستاد.

سال ها گذشت تا روزى هنگامى كه ناگهان از سفرى بازمى گشتم دخترى خرد سال را در سراى خود ديدم و چون شباهتى تام به فرزندانم داشت درباره اش به ترديد افتادم و بالاخره دانستم دختر من است، بى درنگ دختر را كه زار زار مى گريست كشان كشان به نقطه اى دور برده و به ناله ها و تضرّع او- كه نزد اقوام مادرى بازخواهم گشت و ديگر بر سر سفره تو نخواهم نشست- توجه نكردم و زنده به گورش كردم.

قيس پس از نقل ماجراى خود به انتظار جواب سكوت كرد، در حالى كه از ديده هاى رسول اكرم صلى الله عليه و آله اشك فرو مى چكيد با خود فرمود:

«مَنْ لَمْ يَرْحَمْ لا يُرحَمْ» «1».

كسى كه رحم نكند به او رحم نمى شود.

و سپس فرمود: روز بدى در پيش دارى قيس پرسيد براى تخفيف در عذاب چه كنم؟ حضرت فرمود: به عدد دخترانى كه كشته اى كنيز آزاد كن «2».

قاعده و قانون بسيار مهمى از سوى پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله به همه انسان ها اعلام شده و آن اين كه اگر مهر و محبّت ورزيد يقيناً از طرف ديگران و نهايتاً از سوى حضرت حق مورد مهر و محبّت قرار خواهيد گرفت و اگر بى مهرى و بى رحمى پيشه كنيد هرگز توقع مهر و رحمت از ديگران و بخصوص از خدا نداشته باشيد كه بى رحم فقط لايق عقوبت و بى رحمى است.

از ابن عباس روايت شده است:

«أوْحَى اللَّهُ إلى دَاوُدَ عَليْهِ السّلامُ، قُلْ للْظّالِمينَ: لَايَذْكُرُونَنِى فَإنَّهُ حَقٌّ عَلَىَّ أنْ أذْكُرَ مَنْ ذَكَرَنِى وَإنَّ ذِكْرى إيّاهُم أن ألعَنَهُم» «3».

خدا به داود عليه السلام وحى فرمود: [به ستمگران كه بر اثر سنگدلى و بى رحمى به ديگران ستم مى كنند] بگو: مرا ياد نكنيد زيرا بر عهده من است كه هر كس از من ياد كند من از او ياد كنم و ياد من نسبت به ستمگران اين است كه آنان را لعنت كنم و از رحمت خود طردشان نمايم.

مهر و محبّت ورزيدن به ديگران به اندازه اى در اسلام از ارزش برخوردار است كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ضمن دعا و مناجاتى به پروردگار عرضه داشت:

«اللّهُمَّ مَنْ رَفَقَ بِأُمّتى فَارْفُقْ بِهِ وَمَنْ شَقَّ عَلَيْهِمْ فَشُقَّ عَلَيْهِ» «4».

خدايا! هر كس با امت من مهربانى و خوشرفتارى داشت به او مهربان باش و هر كس به آنان سخت گرفت بر او سخت گير باش.

داستان حاكم مؤمن و مشرك

در روايتى از حضرت امام صادق عليه السلام جريان شگفت انگيزى نقل شده است كه: حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به عبداللَّه بن يحيى فرمود: از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: در زمان گذشته دو پادشاه بزرگ در گوشه اى از زمين حكومت مى كردند كه يكى از آن دو فرمانبردار و مطيع خدا و مؤمن بود و ديگرى كافر كه به آشكارا با دشمنان خدا دوست و با دوستان خدا دشمن بود.

پادشاه كافر مريض شد و نوعى ماهى كه در آن زمان يافت نمى شد را درخواست نمود، چرا كه آن نوعى ماهى در آن زمان در وسط دريا پيدا مى شد و دست يابى به آن مقدور نبود تا اينكه اطباء او را از خود نااميد كردند و گفتند: براى خود جانشينى را براى پادشاهى انتخاب كن چرا كه شفاى تو در اين ماهى است كه طلب نمودى در حالى كه دست يابى به آن امكان ندارد.

خداى متعال فرشته اى را مأمور فرمود تا اين ماهى را به طرف ساحل براند تا صيد آن براحتى امكان داشته باشد. پس اين نوع ماهى گرفته شد و پادشاه خورد و سالم شد و سالها پادشاهى كرد.

اما آن پادشاه مؤمن نيز همانند آن مرض را گرفت و زمانى مريض شد كه همان نوع ماهى در نهرها به آسانى يافت مى شد، پادشاه مؤمن آن ماهى را طلب نمود و اطباء نيز همان ماهى را براى او توصيه نمودند و گفتند: خيال شما راحت باشد كه الآن زمان صيد آن ماهى است، براى شما صيد مى شود و از آن مى خوريد و شفا مى يابيد.

خداى متعال همان فرشته را مأمور كرد كه آن نوع ماهى را از نهرها به وسط دريا براند تا اين پادشاه به آن دست نيابد، به همين خاطر آن ماهى يافت نشد تا پادشاه مؤمن در طلب ماهى و به خاطر نبود دوا جان سپرد.

اين جريان، فرشتگان آسمان و اهالى آن ناحيه از زمين را شگفت زده كرد به حدى كه نزديك بود گمراه شوند، چرا كه خداى متعال دست يابى به آنچه را كه كافر نمى توانست به آن دست يابد را آسان نمود و دست يابى به آنچه را كه مؤمن مى توانست به آسانى به آن دست يابد را مشكل ساخت.

خداى متعال به فرشتگان آسمان و پيامبر آن زمان در زمين وحى فرمود:

يقيناً من همان خداى كريم و بخشنده و توانا هستم، آنچه را مى بخشم ضررى به من نمى زند و آنچه را نمى بخشم چيزى از من كم نمى كند و به هيچ كس به اندازه ذرّه اى ظلم نمى كنم، اما اين كه دست يابى به ماهى را در غير فصل آن براى كافر آسان نمودم به اين دليل بود كه پاداش حسنه اى باشد كه او انجام داده بود چرا كه حق اين است كه براى هيچ كس حسنه اش را باطل ننمايم تا در حالى وارد قيامت شود كه حسنه اى در صحيفه اعمال او نباشد و به خاطر كفرش داخل آتش شود.

و اما اين كه همان ماهى را براى عابد منع نمودم به خاطر گناهى از او بود كه خواستم با جلوگيرى از خواسته او و از بين بردن آن دارو، گناهش را پاك نمايم تا در قيامت در حالى بر من وارد شود كه گناهى نداشته باشد تا او را داخل بهشت نمايم «5».

در اينجا لازم است به نكته اى بسيار مهم كه در قرآن و روايات و نيز در گفتار روانكاوان و روانشناسان آمده اشاره كنم كه گناه و معصيت و فسق و فجور ريشه در بيمارى و اختلالات معنوى روان و قلب دارد و در حقيقت گنهكار از نظر اسلام يك بيمار است، براى درمان او در مرتبه نخست بايد هم چون طبيب مهربان و پر حوصله و پر محبّت با او برخورد كرد تا به تدريج داروى محبّت و داروى زبان نرم و ليّن و داروى خوبى، او را درمان كند.

اين نوع بيمارى در وجود كسى ذاتى نيست كه قابل درمان نباشد، حالتى عرضى است كه با هنرمندى طبيب يقيناً به درمان مى رسد.

برخى از مؤمنان نسبت به مردم از چنان محبّت سرشار و فراوانى برخوردارند كه بايد گفت عين محبّت و بلكه خود محبّت اند.

حجر بن عدى كه از شخصيت هاى كم نظير عرصه گاه معنويّت و در عشق به اميرالمؤمنين عليه السلام زبان زد بود و جان مباركش را هم بر سر اين محبّت از طريق شهادت نثار كرد، هنگامى كه روز بيستم ماه رمضان از مولايش پس از ضربت خوردن از قاتل عيادت كرد به عنوان

يا حِجْرَ الْخَيْرِ

مورد خطاب قرار گرفت «6» يعنى اى حجرى كه همه وجودت با خير و خوبى وحدت و اتحاد پيدا كرده است و به همين خاطر خير و خوبى هيچ گاه از تو جدا شدنى نيست.

آرى، حجر الخير و اميرالمؤمنين عليه السلام كه تجسم همه خوبى ها و كرامات است چنان مجذوب يكديگرند كه على عليه السلام دلش براى حجر مى تپد و حجر از شدت ايمان و عشقش به على جان در راه على مى دهد.

[... وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ ] «7».

... و زنان پاك براى مردان پاك و مردان پاك براى زنان پاك اند، اين پاكان از سخنان ناروايى كه [تهمت زنندگان ] درباره آنان مى گويند، مبرّا و پاك هستند، براى آنان آمرزش و رزق نيكويى است.

 

مهرورزى مايه جلب رحمت

مهر و محبّت، علت جلب رحمت حق به سوى عبد است.

قرآن مجيد در آياتى فراوان به اين نكته بسيار مهم اشاره دارد كه مهر و رحمت حق بى علت نصيب كسى نمى شود، ايمان، جهاد، هجرت، عبادت، رحم و محبّت به ديگران و نظاير اين ها، از علل جلب و جذب رحمت حق به سوى انسان است و به قول لسان الغيب، حافظ:

طفيل هستى عشق اند آدمى و پرى

 

ارادتى بنما تا سعادتى ببرى

     

 

كسى كه همه حالات مثبت و به ويژه مهر و محبّت و عشق ورزى را در سرزمين وجود خويش نابود كرده و جز حركت فيزيكى كه محصول تنفس هوا و خورد و خوراك است از او باقى نمانده و از هستى خويش غير كويرى خشك بجا نگذارده و استعداد و قواى ملكوتى خود را نابود نموده، چگونه نور رحمت پروردگار از افق تاريك حياتش جلوه كند و خورشيد مهر اهلى به سرزمين هستى اش كه پشت به خورشيد دارد بتابد؟!

چگونه كسى كه مهر و محبت و مهرورزى را در دل خود نپرورانده و متخلق به اين اخلاق نشده و در قلب خود جايى را براى اين حقيقت بسيار با ارزش بازنكرده اميد رحمت حضرت حق را دارد؟!

حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«مَنْ لايَرْحَمِ الناسَ لا يَرْحَمْهُ اللَّهُ» «8».

كسى كه به مردم مهربانى نكند خداوند به او مهربانى نمى كند.

با اين بيان رسول خدا صلى الله عليه و آله مشخص مى شود كه مايه جلب رحمت حضرت حق، مهرورزى و محبت و مهربانى نسبت به مردم است.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مى فرمايد:

«عَجِبْتُ لِمَنْ يَرجُو رَحمَةَ مَنْ فَوقَهُ كيفَ لايَرحَمُ مَنْ دُونَهُ» «9».

تعجب مى كنم از كسى كه به مهر و محبت بالا دست خود اميدوار است چگونه به زير دست خود مهربانى نمى كند.

كسى كه اميدوار به رحمت حضرت حق است كه مافوق همه قدرت هاى عالم است چرا زمانى كه خود مى تواند توجه به زيردستان خود داشته باشد و با آن ها محبت و ملاطفت داشته باشد مهربانى نمى كند؟!

درياى مواج رحمت حضرتش با مهرورزى به هم نوعان و زيردستان و حتى بى ارزش ترين موجودات به خروش مى آيد و موجبات جلب رحمت بى نهايتش فراهم مى شود.

پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«مَنْ رَحِمَ وَلَوْ ذَبيحَةَ عُصْفورٍ رَحِمَهُ اللَّهُ يَوْمَ القِيامَةِ» «10».

هر كس رحم كند اگر چه به لاشه گنجشكى، خداوند در روز قيامت به او رحم خواهد كرد.

در روايتى ديگر مى فرمايد:

«يُنادى مُنادٍ فى النارِ: يا حَنّانُ يا مَنّانُ نَجِّنِى مِنَ النّارِ فيأمُرُ اللَّهُ مَلَكاً فَيُخْرِجُه حَتّى يَقِفَ بَينَ يَدَيْهِ فَيَقولُ اللَّهُ عَزَّوجَلَّ: هَل رَحِمتَ عُصفُوراً؟» «11».

ندا دهنده اى در آتش دوزخ فرياد مى زند: اى خداى مهربان! اى بخشايشگر! مرا از آتش نجات ده. پس خداى متعال به فرشته اى دستور مى دهد پس او را از آتش بيرون مى آورد و در پيشگاه حضرت حق مى ايستد. خداى متعال به او مى فرمايد: آيا تو به گنجشكى رحم كردى [تا امروز مورد مهر و محبت من قرارگيرى ]؟!

 

اميد رحمت از خدا با مهرورزى

انسان هايى كه نسبت به امور ديگران بى تفاوت اند و جز براى شكم و رفاه حال خود دغدغه اى ندارند و به قول اهل دل چون چوب خشك هستند و قلب آنان از حالات مثبت به ويژه عشق و محبّت محروم است، اگر از خدا توقع محبّت و رحمت و مهر و شفقت داشته باشند يقيناً توقع بى جا و بى موردى است، ولى آنان كه دلى غرق محبّت و مهر دارند و نسبت به امور ديگران بى تفاوت نيستند و پيوسته مهر و عشق خود را عملًا براى خلق خدا هزينه مى كنند اگر از خدا اميد محبّت و رحمت داشته باشند، اميدشان اميدى مثبت و توقعشان توقعى بجا و بر حق است و بر اساس آيات و روايات، يقيناً مورد مهر خداوندى در دنيا و آخرت قرار مى گيرند و حضرت دوست محبّت و عشق ورزى آنان را نسبت به ديگران از طريق لطف و احسان خود تبديل به شيرين ترين محصول ابدى و ميوه سرمدى يعنى بهشت عنبر سرشت و رضوان اكبر و [عِيشَةٍ راضِيَةٍ] مى كند و تبديل حالات معنوى و اعمال صالحه به بهشت و رضوان، بر خدا آسان است،

[... إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ] «12».

... بى ترديد [ثبت در آن كتاب ] بر خدا آسان است.

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- كنز العمال: 5971.

(2)- جاهليت و اسلام: 632.

(3)- جامع الأخبار: 155، فصل 16؛ بحار الأنوار: 72/ 319، باب 79، حديث 42؛ مستدرك الوسائل: 12/ 102، باب 77، حديث 13632.

(4)- مجموعة ورام: 1/ 4.

(5)- «قال الصادق عليه السلام: قال أميرالمؤمنين عليه السلام لعبد اللَّه بن يحيى ...: و لقد سمعت محمداً رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وآله وسلّم يقول: إنه كان فيما مضى قبلكم رجلان أحدهما مطيع للَّه مؤمن و الآخر كافر به مجاهر بعداوة أوليائه و موالاة أعدائه و كل واحد منهما ملك عظيم فى قطر من الأرض فمرض الكافر فاشتهى سمكة فى غير أوانها لأن ذلك الصنف من السمك كان فى ذلك الوقت فى اللجج بحيث لا يقدر عليه فآيسته الأطباء من نفسه و قالوا استخلف فى ملكك من يقوم به فلست بأخلد من أصحاب القبور فإن شفاءك فى هذه السمكة التى اشتهيتها و لا سبيل إليها فبعث اللَّه ملكا و أمره أن يزعج تلك السمكة إلى حيث يسهل أخذها فأخذت له تلك السمكة فأكلها و برأ من مرضه و بقى فى ملكه سنين بعدها ثم إن ذلك الملك المؤمن مرض فى وقت كان جنس ذلك السمك بعينه لا يفارق الشطوط التى يسهل أخذه منها مثل علة الكافر فاشتهى تلك السمكة و وصفها له الأطباء و قالوا طب نفسا فهذا أوانه تؤخذ لك فتأكل منها و تبرأ فبعث اللَّه ذلك الملك فأمره أن يزعج جنس تلك السمكة عن الشطوط إلى اللجج لئلا يقدر عليه فلم توجد حتى مات المؤمن من شهوته و بعدم دوائه فعجب من ذلك ملائكة السماء و أهل ذلك البلد فى الأرض حتى كادوا يفتنون لأن اللَّه تعالى سهل على الكافر ما لا سبيل له إليه و عسر على المؤمن ما كان السبيل إليه سهلا فأوحى اللَّه إلى ملائكة السماء و إلى نبى ذلك الزمان فى الأرض إنى أنا اللَّه الكريم المتفضل القادر لا يضرنى ما أعطى و لا ينقصنى ما أمنع و لا أظلم أحدا مثقال ذرة فأما الكافر فإنما سهلت له أخذ السمكة فى غير أوانها ليكون جزاء على حسنة كان عملها إذ كان حقا ألا أبطل لأحد حسنة حتى يرد القيامة و لا حسنة فى صحيفته و يدخل النار بكفره و منعت العابد ذلك السمكة بعينها لخطيئة كانت منه فأردت تمحيصها عنه بمنع تلك الشهوة و إعدام ذلك الدواء و ليأتينى و لا ذنب عليه فيدخل الجنة». بحار الأنوار: 64/ 233، باب 12، حديث 48.

(6)- عنصر شجات، بخش پيرامون مسلم بن عقيل.

(7)- نور (24): 26.

(8)- الجعفريات: 167؛ كنز العمال: 5972؛ مستدرك الوسائل: 9/ 55، باب 107، حديث 10183.

(9)- غرر الحكم: 449، حديث 10334؛ ميزان الحكمة: 4/ 1994، الرحم، حديث 6961.

(10)- كنز العمال: 15614.

(11)- كنز العمال: 5989؛ ميزان الحكمة 4/ 1994، الترحم، حديث 6964.

(12)- حج (22): 70 و چند سوره ديگر.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سبک زندگی فاطمی سلام الله علیها
نماز شب در قرآن و روایات
راز حرا (عید مبعث)
زمان و مکان یاد خدا
عابدترين عابدان‏
فرصت های طلایی ماه رمضان
قيامت روز تنهائى كافران و منكران‏
حكومت يزيد و عدم بیعت امام
آداب قرض دادن و قرض گرفتن در اسلام
جلوه های محبت امام مهدی علیه السّلام

بیشترین بازدید این مجموعه

بشارت بهشت بر شيعيان حضرت فاطمه زهرا (سلام علیها )
دحو الارض؛ فرصتی برای عبادت و مغفرت
نصيحت پيامبر (ص) به ابوذر
چهل حديث پيرامون روزه و روزه‌ دار
رمضان ماه خدا
جلوه های محبت امام مهدی علیه السّلام
چند نکته قرآنی برای عاقبت بخیر شدن
چرا انسان آفریده شد؟
شرایط پذیرش اعمال در ماه رمضان
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^