عالم اعجاب انگيز نباتات، راستى عالم عجيبى است و پاى علم هنوز كه هنوز است در ابتداى راه آن است و شرح هر زاويه اى از وضع يك نبات كتابى جداگانه مى خواهد، در اين قسمت فقط و فقط به عناوين كلى مسئله اشاره مى رود، تا با توجه به اين عناوين به مالك و مربى نباتات و اين كه وجود مقدس او از اين طريق چه احسان و عنايتى به بشر نموده توجه شود:
حس و حيات نباتات- سلول نبات- عناصر تشكيل دهنده سلول- خاصيت هر يك از عناصر- تركيب هسته- غشا و سلول- اعمال فيزيكى آن- كيفيت توليد نيرو- چگونگى تغذيه- اسرار مرموز نمو متناسب- توليد و تكثير- نسوج نباتى- جهازات داخلى هر يك- خواص طبيعى آن ها- كيفيت ساختمان ريشه ها- طبقات ريشه ها- استوارى آن ها- كيفيت جذب آب و املاح- جريان شيره خام- دفع مواد زائد- كيفيت دفع و مبارزه ريشه ها با هم- ساختمان كلاهك يا سپر بر سر آن ها- عناصر تركيب كننده آن ها- عمليات فيزيكى هر يك- تأثير خاص رطوبت و حرارت و نور در نباتات- دستگاه هاى گيرايى اين قوا در گياه- وسايل تنفس گياه- ساختمان برگ- تركيبات و طبقات و انواع آن ها- برگ هاى خاردار- عمل لقاح- ابزار و وسايل لقاح- كيفيت هاى گوناگون آن در انواع آن ها- حشرات و مگس هاى مأمور لقاح- بادها و امواج مأمور- حساسيت خاص برخى از نباتات- تعاون گياه ها نسبت به هم- درخت هاى گوشت خوار- نظام توارث در نباتات- اسرار ميوه ها- اشكال گلها و گلبرگ ها و شكوفه ها و گياهان آبى و صحرايى- مقاومت گياهان در برابر امراض- امراض گياه- مرگ گياه كه هر يك از اين عناوين موضوع علم خاصى است و داراى ميلياردها قانون و نظام مستحكم مى باشد، نقشى كه گياهان در زندگى شما دارند چه نقش عظيمى است و شما در برابر استفاده كردن از اين سفره و صاحب آن چه وظايفى داريد؟
حداقل وظيفه شما شكر است و شكر عبارت از خرج كردن نعمت در راه حق است و حداقل آن با دل و جان گفتن:
[الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ ] .
همه ستايش ها، ويژه خدا، مالك و مربّى جهانيان است.
و به جاست چون فيض شوريده حال به پيشگاه مقدس او عرضه بداريم:
خواهم كه خاك راه شوم زير پاى تو |
تا ذره ذره ام همه گيرد هواى تو |
|
آيم چو گرد بر سر راه تو اوفتم |
شايد كه بوسه اى بربايم زپاى تو |
|
جان در رهت فدا كنم و منتت كشم |
اى صد هزار جان گرامى فداى تو |
|
جان صد هزار كاش بود هر دمى را |
تا جمله را نثار كنم از براى تو |
|
خوش آن دمى كه سوى من آيى زروى لطف |
تا جان زمن طلب كنى و من لقاى تو |
|
يابم حيات تازه به هر جان فشاندنى |
گر صد هزار بار بميرم براى تو |
|
هر چند لطف بيشتر كنى تشنه تر شوم |
سيراب كى شوم زشراب لقاى تو |
|
منبع : پايگاه عرفان