لطفا منتظر باشید

حكايتى زيبا از اهميت سكوت‏

  • تاریخ انتشار:   28 آذر 1390
  • تعداد بازدید:   3174

 

يكى از بزرگان و علما مى‏فرمود: شب در عالم رؤيا ديدم با جوالدوز- سوزن‏هاى بزرگى كه پارچه‏هاى ضخيم را با آن مى‏دوزند لب پايين مرا به لب بالايم مى‏دوزند.

وقتى اين جوالدوز را در لبم فرو مى‏كردند، از شدت دردى كه در خواب حس كردم، از خواب پريدم، بلند شدم و نشستم، از خودم پرسيدم: داستان اين جوالدوز و دوختن دو لبم چيست؟ فكر كردم. ديدم روزى كه بر من گذشت، كلمه‏اى بيهوده گفتم كه اين دهان را با جوالدوز بايد ببندند، تا ديگر مار و عقرب توليد نكند.

خدا مى‏داند كه با اين زبان، چه تجارت و يا خسارت عظيمى مى‏توان ايجاد كرد. در اعضا و جوارح ما تاجرى در ميدان تجارت و خسارت، گسترده‏تر از زبان نيست.

منبع :
نظرات کاربران (1)
میرزایی ( 25 خرداد 1394 )
خیلی عالی باید همه مواظب سخنان خود باشیم
ارسال دیدگاه