لطفا منتظر باشید

هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید ازوحید مصلحی

هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید
مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟
چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود
خون به همراهی اشک از بصرم می اید
علقمه پر شده از  شیون یک بانویی
کیست او ذکر لبش " وا پسرم " می آید ؟
سخت باشد بدهم صورت او را تشخیص
چون  کبودی رخش در نظرم می آید
فاطمه آمد و دستی که  ندارم خیزم
اشک خجلت فقط از چشم ترم می آید
هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید
ناله ی  العطش  اهل  حرم می آید ..!!

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه