0 نظر
دستهایت عشق را... از پروانه بهزادی آزاد
- تاریخ انتشار: 18 دى 1390
- تعداد بازدید: 186
مشک را هم شأن دریا می کنی
آب را با عشق معنا می کنی
عکس ماهت توی آب افتاده است
نهر را محو تماشا می کنی
آب در مشت و نمی نوشی چرا؟
قطره را غرق تمنا می کنی
عقل را، اندیشه را، احساس را
باز در گیر معما می کنی
در میان نیزه ها بی دست و چشم
محشری در عشق برپا می کنی
آن امان نامه خیالی باطل است
شمر را اینگونه رسوا می کنی
مشق صبر و صدق و اخلاص و صفا
این همه در نقش سقا می کنی
**
با نگاهی٬ ای مسیح پاک دم
مرده زنده ، کور بینا می کنی
دردهایم را نمی گویم ولی
دیده ام، درمان مهیا می کنی
دستهایت عشق را پل می شود
در غزلهایم چه خوش جا می کنی
گونه های شعر من تر می شود
عقده های بسته را وا می کنی!
منبع :