ترديدي نيست كه قیام امام حسین (عليهالسلام) در حصار زمان و مكان نمیگنجد؛ بلکه زمانها و مكانها را در نوردیده و بر همة تاریخ، نورافکنی میکند. عاشورا يك مكتب و فرهنگ است که بايد از آن درس گرفت و در زندگی به كار بست. آري! بايد با عاشورا زندگی کرد و در هوای کربلا بال و پر گرفت تا بتوان به مفهوم واقعی اسلام و تشیع، دست یافت.
عاشورا آغاز راهی است كه به جادة انتظار حضرت مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) منتهي ميگردد. در حقیقت، عاشورائيان، همان منتظرانند و اهل انتظار، تربيت شده و درس گرفتة عاشورا. پس شایسته است که بر درسهای عاشورا که مشق امروز منتظران است مروری داشته باشیم.
1. معرفت نسبت به امام
آنچه در واقعة عاشورا، اصل و ريشة همة فضيلتهاست، گوهر معرفت و شناخت امام حق است. ياران حسين (عليهالسلام)، عاشورايي شدند و جاودانه گرديدند؛ چون امام خود را شناختند و با همين شناخت، تا پاي جان با امام خويش ماندند و در نتیجه به فوز عظيم113 رسيدند. در مقابل، يزيديان كه از شناخت امام حق، بازماندند، به پيشواي باطل گرويدند و براي ابد، سعادت را باختند.
در تاریخ آمده است زمانی که رویارویی دو لشگر قطعی شد، امام حسین (عليهالسلام) آیة استرجاع را تلاوت نمود و چون علیاکبر (عليهالسلام)، جوان رشیدش، علت را جویا شد، در جواب فرمود: «گويا به گوشم شنيدم كه اين كاروان به سوي مرگ ميرود!» علي كه سرشار از عرفان و شناخت است، پرسید: «آيا ما بر حق نيستيم؟!» و هنگامی که پدر، صحبتش را تأیید نمود، با افتخار فرياد زد: «اذاً لانبالي بالموت»؛ «در اين صورت، ما را از مردن باكي نيست؛ بلكه براي آن، آغوش گشودهايم!»
آري! اين گونه است كه شناخت امام و راه و هدف او، آدمي را استوار و پايدار ميكند. امروز نیز، منتظران عاشورايي بايد با همة توان، مهدي آل پيامبر (عليهمالسلام) را به عنوان مظهر حق و تنها راه منتهي به خدا114 بشناسند و حق و باطل و معروف و منكر را با او محك بزنند115؛ چرا که اگر جز اين باشد قطعاً از مسير حقيقت، گمراه شده و به دامن يزيديان زمان، خواهند افتاد.
اگرچه امروز، امام منتظران، غايب است؛ ولي کسب معرفت امام خواهد توانست كه بين منتظران و امامشان، پيوند برقرار كند و منتظران را در همین عصر، در خدمت امام و اهداف او قرار دهد.
2. حمايت كامل و خالص از امام
آري! حمايت از مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، حمايت از اهداف الهي اوست و همانطور كه عاشورائيانِ سال 61 هجري، با اخلاص تمام، از امام خود حمايت كردند، منتظران هم بايد مخلصانه در اين ميدان پاي گذارند و بدون هيچ چشمداشتي، تلاش كنند تا كارها به بار نشيند و ثمراتش ماندگار گردد.
3. وفاداري به امام
در شب عاشورا، امام حسين (عليهالسلام)، ياران خود را فراخواند و بيعت خويش را از آنان برداشت تا هر كه تمایلی به ماندن نداشت، از معركة كربلا بگريزد؛ اما هريك از آن شيرمردان و نمونههاي بینظیر مردانگي، به بياني و كلامي، اعلام وفاداري نمودند و آرزو كردند كه كاش، هزار جان داشتند تا در پاي حسين (عليهالسلام) نثار كنند. سرسلسلة آن اسطورههاي عشق و ايثار، حضرت اباالفضل (عليهالسلام)، اسوة بزرگ وفا و برادري بود كه امان نامة دشمن را با خشم و قهر رد كرد و همة هستي خود را فداي مولاي خويش نمود و جاودانه شد. منتظران مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) نيز شایسته است که هر روز با امام خود، تجديد عهد كنند و وفاداری خود را اینگونه به امام، اثبات نمایند: «فابذل نفسي و مالي و ولدي و اهلي و جميع ما خوّلني ربّي بين يديك»116؛ «جان و مال و فرزندان و خاندانم و همة آنچه پروردگارم به من عطا فرموده را در پيشگاهت نثار میكنم». نشانة صداقت در اين عهد و پيمان، آن است كه هر لحظه، در خدمت امام و اهداف او باشند و جز به رضاي او فكر نكنند.
4. صبر و پايداري
منتظران مهدي (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) هم بايد براي تحقق زمينههاي ظهور، در جبهة انتظار، استوار و مقاوم بمانند و از زخمها و نيشهايي كه بر دل و جانشان مينشيند، خسته نشوند؛ بلكه از آن استقبال كنند؛ همانطور كه حسينيانِ عاشورائي از زخمِ شمشيرها و نيزهها نهراسيدند، بلكه در راه خدا از آن استقبال كرده و به روي شهادت، لبخند زدند117 و همانگونه كه بانوان عاشورایی، سختي طاقتفرساي اسارت را به جان خريدند و به زيبايي، پيام كربلا را به شهرها و نسلهاي آينده رساندند. در اين ميدان، الگوي صبر و استقامت، حضرت زينب كبري عليها السلام است كه با اقتدا به مقتداي بزرگ خود، حضرت زينالعابدين (عليهالسلام)، به نيكوترين شيوه، رسالت خويش را انجام داد و كربلاي حسين (عليهالسلام) را در تاريخ، جاودانه ساخت. آن حضرت، با وجود آن همه مصيبت و سختي، در جواب یزید ملعون فرمود: «ما رأيت منه الاّ جميلاً»؛ «من از خداي خود، جز زيبايي نديدم» و به این ترتیب، درس بزرگي به همة تاريخ داد و آن، این که در راه حق و حقيقت، استواري و پايداري، مهمترين وسيله براي رسيدن به پيروزي است.
آري! همانگونه که عاشورائيان براي نجات اسلام عزيز و حمايت از ولي خدا، هر گونه سختي را بر جسم و جان خريدند؛ اهل انتظار هم براي ترويج فضيلتها و حفظ راه و رسم دينداري و تحقق ارزشها در جامعه، بايد صبور باشند؛ از كمي نفرات نلرزند و به خود نااميدي راه ندهند كه طليعة ظهور، نزديك است و صبح ظفر، قريب.
5. فرياد عليه ظلم و ظالمان
تبرّي که از فروع دين است، جهت حركت ما را مشخص میکند و پيوسته هشدار ميدهد كه نبايد با ظالمان هم كاسه شد و دست در دست آنها گذاشت و يا حتي در برابر ظلم و تباهي آنها، ساكت نشست.
6. اعلام دوستي و اظهار نسبت به امام
منتظران عاشورايي هم به امام خود، عشق ميورزند؛ در عشق او ميسوزند و بي صبرانه ظهور او را چشم به راهند: «مَتي تَرَانا و نَريكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النّصرِ تُري اترانَا نَحُفُّ بِكَ وَ انتَ تامُّ الملأ»؛119«كي ميشود كه تو ما را ببيني و ما تو را ببينيم؛ در حالی که پرچم پيروزي را بر افراشته اي؟! آيا [مي شود كه] ما را ببيني در آن حال كه گرد وجودت حلقه زده ايم [و آمادة جانبازي هستيم] و تو مردمان را رهبري ميكني؟!»
نويسنده: حجت الاسلام والمسلمين محمد مهدی حائري پور
منبع : راسخون