فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

روزی که خاک نشئه ی صبح نشورداشت از غلامرضا کافی

روزی که خاک نشئه ی صبح نشورداشت
چنگی حزین – چکامه ی خون درچگورداشت
خورشید درمحاق افق خون تیره بود
امساک آب سورگناه کبیره بود
می سوخت خیمه خیمه نگاهی دراضطراب
خون می چکید ازنوک مژگان آفتاب
نعلِ کهردرآتش عصیان مذاب بود
دررود رود ظهر زمین قحط آب بود
له له ، کویرناک ، عطشتاب ، تیغ مرگ
درخاک دست و پا زده قرآن ِبرگ برگ
یک سوی دشت خیمه ی دست دعا بلند
یک سوی خاک سایه ای ازنیزه ها بلند
سمت سپاه موج که طوفان غرورها
لبریزسایه مرد که سمت ستورها
بنگرکه بازباطل و حق درمقابلند
مرغان عشق درعطش تیغ بسملند
این سو که تیغها به عطش یال می زنند
«
هفتاد و دو» فرشته نفس بال می زنند
ان سو که درکویر، سراب ایستاده اند
ازسی هزاربیش به چندین قلاده اند
اینک منم که شعله نفس درگدازه ام
اینک منم که راوی این خون تازه ام
بشنوکه من حکایتخون برلب آمدم
با شمّه ای زدرد دل ِ « زینب » آمدم
بشنوکه نا برابری و جنگ قصه نیست
بشنو که شیشه طاقتی وسنگ قصه نیست
درنبض خاک گرچه تب دشنه می تپد
ظهری غریب بود که گل تشنه می تپد
خون بود و خلسه بود و نماز و نیازبود
هفت آسمان برای عروج که بازبود؟
دیدم کنارعلقمه ماه ِتمام را
چون موج درخروش و صلابت امام را
باران تیررا چو سپرایستاده بود
چون نخل درهجوم تبرایستاده بود
هرچند داغدارپسربود تازه بود

چشم انتظار زخم دگربود تازه بود
گویی که عمرعشق به آخررسیده بود
نوبت به یادگاربرادر رسیده بود
«
قاسم » چوتیغ، تشنه برون ازقیام زد
لبهای خشک بوسه به دست « امام » زد
خون پرده بست چشم عزیزسوار را
درکف گرفت همینه ی ذوالفقار را
مهمیزگرده ی کوب سمندی سپید شد
اهل حرم زآمدنش نا امید شد
آن سرو تازه رسته که حیدر تباربود
ازبوستان سبز« حسن (ع ( یادگاربود


منبع : غلامرضا کافی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

همه مجنون رخ ليلايند از احمدطاوسيان
آیینه شدند و تابناک افتادند از جعفر رسول ‌زاده
داغ
شعری از مولانا جلال الدین رومی
بند نهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
خنجر و عطش از سیدعلی حسینی ایمنی
حسینیهء خدا از رحمان نوازنی
علمدار از محمد هاشمی فرد «ساجد»
چون میر کربلا به صف کربلا رسید از عباس حسینی (ذاکر)
من و شهری که از مردی نشان نیست از محسن غلامحسینی

بیشترین بازدید این مجموعه

رجعت سرخ
داغ
بند نهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
شعری از مولانا جلال الدین رومی
علمدار از محمد هاشمی فرد «ساجد»
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
عاشقان مست نشستند بگویند از تو از علی سلیمانی
من و شهری که از مردی نشان نیست از محسن غلامحسینی
چون میر کربلا به صف کربلا رسید از عباس حسینی (ذاکر)
خنجر و عطش از سیدعلی حسینی ایمنی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^