هر چند قدش خمیده امّا برپاست رنگ از رخ او پریده امّا برپاست
این سرو که در میان خون می بینید هفتاد و دو داغ دیده امّا برپاست.
پیوسته به گوشم این ندا می آید گویی ز گلوی نی نوا می آید.
آواز غریبانه هَل مِن ناصر از خنجر سرخ کربلا می آید
منبع : عباس براتی پور