شروع کردن به غارت لباس و وسائل پسر پیامبر، پیراهن حضرت را اسحق ابن حیوه ، ربود و پوشید و پیس شد و موى او ریخت ، روایت شده که در آن پیراهن بیش از صد و ده زخم تیر و نیزه و شمشیر یافته شد،
مؤ لف گوید: شقاوت را ببین ، پیراهنى که به خون مظلومى چون سیدالشهداء آغشته و ننگ ابدى بر قاتلین آن دارد، آن هم با وجود آن همه جراحت که پیراهن را پاره پاره مى کند، چه ارزش مالى دارد که این ظالم آن را ربود، آرى آن نامردان مى خواستند به این وسیله افتخار کنند و آن را مانند مدال افتخارى از جنایات خود داشته باشند،
زیر جامه حضرت را بحر بن کعب غارت کرد، و این همان سراویلى است که از بافته هاى یمن بوده که چشم را خیره مى کرد، و حضرت چند جاى آن را پاره نمود و شکافت تا از تن حضرت بیرون نیاورند، اما آن را هم در آوردند، راوى گوید: این شخص زمینگیر شد و دو پایش از کار افتاد و طبق روایت ابو مخنف از دو دست او در زمستان آب چرک بیرون مى زد و در تابستان مانند دو چوب خشک مى شد، عمامه حضرت را اخنس ابن مرثد یا جابر ابن یزید برداشت و بر سر بست و دیوانه شد،
نعلین حضرت را اسود ابن خالد بر گرفت ، انگشتر حضرت را به جدل ابن سلیم غارت کرد، و این همان نامردى است که انگشت حضرت را بخاطر انگشتر برید،
نویسنده:سید محمد نجفی یزدی
منبع : کتاب اسرار عاشورا