منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد دو
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
توبه و بازگشت و روى برگرداندن از هواى نفس و شيطان و روى آوردن به خدا، و جبران گذشته حقيقتى است كه حضرت ربّ العزه براساس مهروزى و محبت به بندگان و ملاحظه مصلحت دنيا و آخرت آنان نسبت به آن فرمان
واجب داده است، كه اجراى اين فرمان واجب از اعظم عبادات بلكه مايه و ريشه عبادات و تركش از اعظم گناهان و محرمات است.
وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ: «1»
و شما اى گروه اهل ايمان همگى به سوى خدا بازگرديد تا پيروز و رستگار شويد.
هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ: «2»
صالح به قومش گفت: او شما را از زمين به وجود آورد، و از شما خواست كه در آن آبادانى كنيد، بنابراين از گناهان و آلودگيها دست برداريد و از حضرتش آمرزش بخواهيد آنگاه به سوى او توبه كنيد و به جناب او باز گرديد زيرا پروردگارم به بندگانش نزديك و اجابتكننده دعاى آنان است.
جمله توبوا در آيات قرآن امر واجب به همگان است و اطاعت از امر واجب بر همگان ضرورى و لازم است، و اجرايش موجب ثواب و پاداش، و عصيان و سرپيچى از آن گناه و سبب كيفر و آتش است.
وجود مقدس او كه به توبه فرمان داده پذيرش آن را هم ضمانت فرموده و به توبه كنندگان در قرآن مجيد وعده داده كه آنان را مورد عفو قرار دهد و توبه بازگشتشان را بپذيرد و خود را قابل التوب و تواب معرفى كرده و كراراً در آيات كتابش به اين حقيقت توجه داده است.
غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ: «3»
او آمرزنده گناه و قبولكننده توبه است.
إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحِيماً: «4»
به يقين خدا همواره بسيار توبهپذير و مهربان است.
وجود مبارك او اهل توبه را محبوب خود دانسته و به اين حقيقت در قرآن مجيد اشاره ميكند:
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ: «5»
يقيناً خدا دوستدار تائبان و محبّ پاكيزه شوندگان از آلودگى هاست.
هيچ زمانى نيست كه در صورت تحقق توبه واقعى از پذيرفتن توبه امتناع ورزد چنان كه در قرآن مجيد ميفرمايد:
وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السَّيِّئاتِ: «6»
و اوست كسى كه همواره از بندگانش توبه را ميپذيرد و از بديها گذشت ميكند.
محدث خبير فيلسوف كبيرفيض كاشانى در كتاب شريف محجة البيضاء كه تصفيه احياء علوم الدين از مسائل غيرعقلى و غيرشرعى است ميفرمايد: توبه عبارت از حقيقتى است كه از سه واقعيت مترتب بر يكديگر منظم شده و پيوند و گره خورده: علم و آگاهى، حال درونى و كوشش و عمل، علم و آگاهى اول و حال درونى دوم و كوشش و عمل سوم است، مرحله اول سبب تحقق مرتبه دوم و مرتبه دوم سبب تحقق مرتبه سوم است، سببى كه اقتضاى جريان سنت حق را در ملك و ملكوت دارد اما علم و آگاهى عبارت است از معرفت و توجه به سنگينى زيان گناه و اين معصيت حجاب ميان انسان و هر محبوب مثبتى است، چون اين توجه و عرفان به او دست دهد و يقينى چيره بر قلب او گردد از اين توجه به خاطر اين كه گناه عامل از دست رفتن محبوب شده درد پشيمانى و الم حيا و شرمسارى از قلب سر ميزند، و قلب به اين معنا توجه ميكند كه اين تيره بختى و تيره روزى معلول از دست رفتن عمل صالح است، اين الم و درد قلبى به حالت ديگر كه عبارت از اراده و قصد به جانب فعل و عمل است ظهور ميكند كه گرهى به گذشته و حال و آينده دارد، گره و تعلّقش به حال به صورت ترك گناه كه فعلًا آلوده به آن است خودنمائى ميكند، و نسبت به آينده به صورت عزم جدى بر ترك گناه خود را نشان ميدهد و نسبت به گذشته در چهره تلافى و جبران گذشتهها از قضاى واجب و پر كردن خلأ كارهاى خير تحقق مييابد.
چون علم و حال و عمل از افق وجود انسان نسبت به نواقص و ناپاكيها و آلودگى هايش طلوع ميكند، توبه تحقق مييابد و گناه آمرزيده ميشود، و گذشتهها جبران ميگردد و آينده در گردونه سلامت قرار ميگيرد، و مغفرت و رحمت شامل انسان ميشود، و ظلمت به نور تغيير مييابد، و باطل ميرود و حق به جاى آن قرار ميگيرد و سعادت دنيا و آخرت انسان تضمين ميگردد.
و از آنجا كه گناه و معصيت يقيناً مهلك ترين سم، و مخرب دين، و بر باد دهنده دنيا و آخرت است وجوب توبه از آن فورى است و نسبت به انجام آن درنگ و وقت گذرانى و وعده دادن بخود براى توبه در آينده ابداً جايز نيست و بلكه تأخير آن به هر علّتى معصيتى ديگر و گناهى زشت است و چه بسا كه در تأخير آن آفاتى گريبانگير انسان شود و از همه آفات زيانبارتر تنگى وقت و از دست رفتن مهلت و رسيدن لحظه مرگ كه همه و همه موجب تحقق نيافتن اين حقيقت عظيمه و مايه الهيه و ملكوتيه است.
قرآن مجيد در اين زمينه هشدار كمرشكنى ميدهد كه واجب است هر معصيت كارى به اين هشدار با همه وجود توجه كند:
وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً: «7»
و براى كسانى كه پيوسته كارهاى زشت مرتكب ميشوند تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد و در آن لحظه كه همه فرصتها از دست رفته گويد: اكنون توبه كردم، و نيز براى آنان كه در حال كفر از دنيا ميروند توبهاى نيست، اينانند كه عذابى دردناك براى آنان آماده كرده ايم.
روايات باب توبه
از حضرت حسن از رسول خدا روايت شده است:
«لما هبط ابليس قال و عزتك وجلالك وعظمتك لاافارق ابن آدم حتى تفارق روحه جسده، فقال الله سبحانه: وعزتى وجلالى وعظمتى لا احجب التوبة عن عبدى حتى يغرغربها:» «8»
هنگامى كه ابليس از مقامات ملكوتياش فرود افتاد به حضرت حق گفت سوگند به عزت و جلال و عظمتت از انسان جدا نمى شوم تا روح از بدنش مفارقت كند، حضرت حق به او فرمود: سوگند به عزت و جلال و عظمتم من هم در توبه را به روى آنان نمى بندم تا آنجا كه بتوانند آن را در گلو بچرخانند.
از حضرت باقر (ع) روايت شده است:
«ان آدم قال: يا رب سلطت على الشيطان و اجرنية منى مجرى الدم فاجعل لى شيئً فقال: يا آدم جعلت لك ان من هم من ذريتك سيئته لم تكتب عليه فان فان عملها كتبت عليه سيئته ومن هم منهم بحسنة فان لم يعملها كتبت له حسنة وان هو عملها كتبت له عشرا قال: يا رب زدنى قال جعلت لك ان من عمل سيئته ثم استغفر غفرت له قال: يا رب زدنى قال جعلت لهم التوبة و بسطت لهم التوبة حتى تبلع النفس هذه قال يا رب حسبى:» «9»
آدم به حضرت حق گفت: پروردگار من از شيطان به سوى من راهى باز گذاشتى و او را در محل جريان خونم به جريان انداختى، در برابر آن چيزى براى من قرار بده: خطاب رسيد براى تو اين را قرار ميدهم كه هركس از ذريه ات گناهى را قصد كند در پروندهاش نوشته نشود، اگر مرتكب شود فقط يك گناه ثبت شود، و هركس از آنان يك عمل خوبى را قصد كند، اگر انجام ندهد يك حسنه در پروندهاش ثبت شود و اگر آن را انجام دهد ده حسنه برايش نوشته شود، آدم گفت: پروردگارا بر من بيفزاى، خطاب رسيد براى آنان توبه قرار ميدهم و آن را از نظر زمانى توسعه ميبخشم تا جان به گلو برسد، آدم گفت: مرا بس است.
حضرت صادق از رسول خدا روايت ميكند:
«من تاب قبل موته بسنة قبل الله توبته ثم قال: ان السنة لكثيرة من تاب قبل موته بشهر قبل الله توبته ثم قال: ان الشهر لكثير من تاب قبل موته بجمعة قبل الله توبته ثم قال: ان الجمعة لكثيرة من تاب قبل موته بيوم قبل الله توبته ثم قال: ان اليوم لكثير من تاب قبل ان يعاين قبل الله توبته:» «10»
هركس به يك سال پيش از مرگش توبه كند خدا توبهاش را ميپذيرد، سپس فرمود: يكسال زياد است، هركس به يك ماه پيش از مردنش توبه كند، خدا توبه او را قبول ميكند، آنگاه فرمود: يك ماه زياد است، هركس به جمعهاى قبل از تمام شدن عمرش توبه كند خدا توبهاش را امضاء ميكند سپس فرمود يك جمعه پيش از مرگ زياد است، هركس به يك روز پيش از مرگش توبه كند، خدا توبهاش را ميپذيرد، آنگاه فرمود يك روز زياد است، هركس پيش از آن كه آثار دنياى پس از مرگ را مشاهده كند خدا توبهاش را ميپذيرد.
در حقيقت پايان اين روايت ميخواهد بگويد بايد به اندازهاى مهلت داشته باشد كه بتواند توبه واقعى را تحقق دهد، در صورتى كه مهلت تحقق توبه مورد نظر حق از دست برود نجاتى براى انسان نخواهد بود.
از على (ع) روايت شده:
«لاشفيع انجح من التوبة:» «11»
شفيعى رستگاركننده تر از توبه نيست.
از حضرت صادق (ع) روايت شده است:
«مرّ عيسى بن مريم على قوم يبكون فقال: على مايبكى هؤلاء فقيل: يبكون على ذنوبهم، قال فليدعوها يغفرلهم.» «12»
عيسى بن مريم به قومى گذشت كه ميگريستند، پرسيد براى چه گريه ميكنند، گفتند بر گناهانشان اشك ميريزند، فرمود پس نسبت به آن دعا كنند كه مورد آمرزش قرار ميگيرند.
امام صادق (ع) از رسول خدا روايت ميكند:
«يلزم الحق لامتى فى اربع: يحبون التائب، ويرحمون الضعيف، ويعينون المحسن، ويستغفرون للمذنب:» «13»
بر امتم اداى حق در چهار واقعيت لازم است:
توبهكننده را دوست بدارند، به ناتوان رحم كنند، به نيكوكار كمك دهند، و براى گناهكار طلب آمرزش نمايند.
اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد:
«توبوا الى الله عزوجل و ادخلوا فى محبته فان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين والمؤمن توّاب:» «14»
به پيشگاه خداى عزوجل توبه كنيد و در دايره عشق و محبتش وارد شويد كه در قرآن فرموده: يقيناً خدا تائبان و پاكيزه شوندگان از آلودگيها را دوست دارد، و مؤمن بسيار توبهكننده است.
حضرت رضا (ع) از پدرانش از رسول خدا روايت ميكند:
«مثل المؤمن عندالله عزوجل كمثل ملك مقرب وان المؤمن عندالله عزوجل اعظم من ذلك وليس شيئى احب الى الله من مؤمن تائب او مؤمنه تائبة:» «15»
جايگاه مؤمن نزد خداى عزوجل چون جايگاه فرشته مقرب است و يقيناً مقام مؤمن نزد خدا از اين مقام هم بزرگ تر است و چيزى نزد خدا از مؤمن تائب و مؤمنه تائبه محبوت تر نيست.
حضرت رضا (ع) از پدرانش از رسول خدا روايت ميكند:
«التائب من الذنب كمن لاذنب له:»
توبهكننده از گناه مانند كسى است كه گناهى براى او نيست.
از حضرت صادق (ع) روايت شده است:
«اوحى الله عزوجل الى داوود النبى على نبينا وآله و (ع) يا داوود ان عبدى المؤمن اذا اذنب ذنبا ثم رجع وتاب من ذلك الذنب واستحيى منى عند ذكر غفرت له وانسية الحفظة وابدلته الحسنة ولاابالى وانا ارحم الراحمين:» «16»
خدا به داود خطاب كرد اى داود هرگاه بنده مؤمنم مرتكب گناهى شود، سپس به سوى من باز گردد و از آن گناه توبه كند و از من هنگام ياد گناه شرمسار شود او را ميآمرزم، و گناه را از ياد حافظان عمل ميبرم و آن را تبديل به حسنه ميكنم و باك ندارم چرا كه من مهربان ترين مهربانانم.
معاوية بن وهب كه از اصحاب عالى قدر و مورد اطمينان حضرت صادق (ع) است ميگويد از حضرت صادق شنيدم كه ميفرمود:
«اذا تاب العبد المؤمن توبة نصوحا احبه الله، فستر عليه فى الدنيا والآخرة قلت: وكيف يستر عليه؟ قال: ينسى ملكيه ما كتبا عليه من الذنوب و اوحى الله الى جوارحه: اكتمى عليه ذنوبه، واوحى الى بقاع الارض: اكتمى عليه ما كان يعمل عليك من الذنوب، فيلقى الله حين يلقاه وليس شيئى يشهد عليه بشيئى من الذنوب:» «17»
هنگامى كه بنده مؤمن توبه خالص و حقيقى كند خدا او را در دايره محبتش وارد ميكند، پس بر او در دنيا و آخرت پوشش مياندازد، به حضرت گفتم: چگونه بر او پوشش قرار ميدهد؟ فرمود: گناهانش را از ياد دو فرشتهاى كه آن گناهان را بر او نوشتهاند ميبرد، و به اعضايش وحى ميكند گناهانش را بر او كتمان كنيد و پنهان بداريد، و به قطعه هاى زمين وحى مينمايد: آنچه بر روى شما از گناهان مرتكب شده بر او بپوشانيد، پس خدا را ملاقات ميكند در حالى كه چيزى بر ضدش به چيزى از گناهان گواهى دهد يافت نمى شود.
از حضرت صادق (ع) روايت شده است:
«ما من مؤمن يذنب ذنبا الا اجّل سبع ساعات، فان استغفرالله غفرله وانه ليذكر ذنبه بعد عشرين سنة فيستغفرالله فيغفرله وان الكافر لينسى ذنبه لئلا يستغفرالله:» «18»
مؤمنى نيست كه مرتكب گناهى شود مگر اين كه هفت ساعت به او مهلت دهند، اگر از خدا درخواست مغفرت كرد آمرزيده ميشود، او چنانچه پس از بيست سال فراموشى نسبت به گناهش از گناهش ياد كند و از خدا درخواست مغفرت نمايد، آمرزيده خواهد شد، كافر به جريمه كفرش گناهش را فراموش ميكند تا در حوزه آمرزش وارد نشود.
از حضرت باقر (ع) روايت شده:
«ان الله تعالى اشد فرحا بتوبة عبده من رجل اضل راحلته و زاده فى ليلة ظلماء فوجدها فالله اشد فرحا بتوبة عبده من ذلك الرجل براحلته حين وجدها:» «19»
خدا به توبه بندهاش خوشحال تر از مردى است كه توشه و زادش را در شب تاريك گم كرده پس آن را يافته است، خدا به توبه بندهاش از چنين مردى هنگام يافتن توشهاش خوشحال تر است.
همه اين روايات و ديگر رواياتى كه در معتبرترين كتابها درباره توبه روايت شده مربوط به توبه حقيقى و بازگشت جدى به سوى پروردگار است، توبهاى كه قصد آدمى را بر ترك گناه جدى كند، و گذشته را جبران نمايد، و آيندهاى پاك و سالم بسازد، در رابطه با توبه حقيقى سخنى بالاتر و استوارتر و راه گشاتر از سخن اميرالمؤمنان (ع) نيافتم كه بر خود واجب ميدانم در پايان اين بخش آن سخن زيبا را كه در باب حكمت هاى نهج البلاغه ثبت است بياورم.
شخصى در محضر مقدسش گفت: استغفرالله حضرت با حالتى برخاسته از خشم به او گفت: مادر به عزايت گريه كند ميدانى توبه و استغفار چيست؟ بى ترديد استغفار و توبه منزلت مردم بلند مرتبه است، و آن حقيقتى مركب از شش معناست:
اول: پشيمانى جدى از گناهانى كه در گذشته انجام گرفته است.
دوم: تصميم و اراده واقعى بر ترك گناه براى ابد در آينده.
سوم: پرداخت حقوق مردم تا خدا را ديدار كنى در حالى كه هيچ حقى از مردم بر عهده ات نباشد.
چهارم: اراده استوار بر اداى هر واجبى از واجبات خدا كه آن را ضايع كرده و بجا نياوردهاى.
پنجم: همت بر آب كردن گوشتى كه از حرام و گناه بر وجودت روئيده با حرارت و آتش اندوه برگذشته تا جائى كه پوست را به استخوان بچسبانى و ميان پوست و استخوان گوشت جديد رويد.
ششم: رنج عبادت و خدمت را بر بدن بچشانى چنان كه شيرينى و لذت گناه را بر آن چشانيدى.
سپس با تحقق اين شش برنامه بگوئى: استغفرالله. آرى براساس گفتار آگاه به ملك و ملكوت دارنده علم كتاب، خزينه دانش اولين و آخرين حضرت اميرالمؤمنين (ع) توبه عبارت از اداى حقوق الهى و اداى حقوق خلق، و تغيير دادن بدن از پوشش حرام به پوشش پاك، و ندامت و پشيمانى از گذشته و قدم نهادن در صراط مستقيم تا پايان عمر است، و اين توبه است كه انسان را از هبوط راهى صعود ميكند، و فرشتگان را دعاگوى انسان مينمايد، و آدمى را به دايره حبّ حق ميكشاند، و براى انسان طهارت و پاكى واقعى ميآورد، و خير دنيا و آخرت را تضمين مينمايد و براى حضرت آدم خلفى با ارزش ميسازد، و راه ورود انسان را به حريم محبوب باز ميكند، و آدمى را از استحقاق عذاب دوزخ ميرهاند، و شايسته ورود در بهشت جاويد و ابدى قيامت ميكند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نور، آيه 31.
(2)- هود، آيه 61.
(3)- غافر، آيه 3.
(4)- نساء، آيه 16.
(5)- بقره، آيه 222.
(6)- شورى، آيه 25.
(7)- نساء، آيه 18.
(8)- بحار، ج 6، ص 16.
(9)- كافى، ج 2، ص 44.
(10)- كافى، ج 2، ص 44.
(11)- بحار، ج 6، ص 19.
(12)- امالى صدوق، 297.
(13)- خصال، ج 1، ص 114.
(14)- خصال، ج 2، ص 162.
(15)- بحار، ج 6، ص 21.
(16)- ثواب الاعمال، 125.
(17)- بحار، ج 6، ص 28، حديث 31.
(18)- بحار، ج، ص 34، حديث 49.
(19)- كافى، ج 2، ص 435.
منبع : پایگاه عرفان