منابع مقاله:
کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد دهم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
توبه جامع و كامل در روايتى از امير المؤمنين عليه السلام درباره توبه فرموده است:
شخصى در حضور آن حضرت گفت: اسْتَغْفِرُ اللَّهَ حضرت فرمود: مادرت به عزايت گريه كند، آيا مى دانى استغفار چيست؟ استغفار درجه بلند مقامان و صدرنشينان عالم اعلى است و تحقّق آن به شش چيز است:
1- پشيمانى و حسرت نسبت به گذشته.
2- عزم بر ترك گناه براى هميشه.
3- ادا كردن حقوق مردم به طورى كه هنگام مرگ خدا را ملاقات كند در حالى كه حق كسى بر عهده اش نباشد.
4- تدارك كردن واجبات ضايع شده.
5- آب كردن گوشتى كه از حرام و لذّات حرام بر بدن روئيده و آوردن گوشت تازه در مدار توبه.
6- چشاندن زحمت عبادت بر بدن، در مقابل آنهمه خوشى و لذّتى كه از گناه و معصيت برده. هرگاه اين شش برنامه ادا شد؛ آنگاه بگو: اسْتَغْفِرُ اللَّهَ. «1»
وجوب توبه
توبه از معاصى و بازگشت از گناهان چه كبيره و چه صغيره به اتفاق جميع علما و به حكم عقل واجب است، چنانكه محقّق طوسى در «تجريد» و علّامه در شرح آن فرموده اند كه:
«به توبه و بازگشت دفع ضرر مى شود، و دفع ضرر هم عقلًا واجب است. علاوه بر حكم عقل، شرع هم حكم و امر به توبه دارد روى اين حساب شرعاً هم توبه واجب است، و وجوب آن فورى است و تأخيرش به هيچ عنوان براى هيچ كس جايز نيست».
توبه انسان از گناهان به فرموده قرآن مجيد در آيه سوم سوره تحريم بايد توبه نصوح باشد.
توبه نصوح و معناى آن
علّامه مجلسى در «شرح اصول كافى» در معناى توبه نصوح چند وجه از دانشمندان نقل كرده است:
1- توبه خالص و پاك در جهت رضاى حضرت حق نه به طمع بهشت و نه به خاطر ترس از عذاب. حدّ اين مرحله تا جائى است كه در «تجريد» فرموده: پشيمانى از گناه به خاطر ترس از جهنّم توبه نيست!
2- توبه نصوح يعنى توبه اندرز بخش، به اين معنا كه مردم ديگر با ديدن توبه او تشويق به بازگشت به حق شوند و در حقيقت وجودش در مدار توبه، نصيحت عملى براى تمام گناهكاران باشد، يا اين كه توبه آن چنان در صاحبش اثر كند كه با تمام وجود از گناه ببرد و تا پايان عمر پيرامون گناهى نگردد.
3- نصح از نصاحت به معناى خياطت است، كه در زمينه توبه مى شود توبه رفوكننده، يعنى توبه اى كه به وسيله آن هر چه از پرده ايمان و ديانت پاره شده دوخته شود، و توبه كننده را با اولياى حق و دوستان محبوب و عاشقان معبود پيوند دهد.
علّامه مجلسى رحمه الله سپس مى فرمايد:
يكى از اكابر فرموده است: در جلا دادن آينه، تنها قطع نفس و دود سياه بس نيست، بلكه بايد آن را صيقل داد تا آنچه سياهى بر جرمش نشسته پاك گردد، و دل هم به مانند آينه است به مجرد ترك گناه پاك نمى شود، بلكه جِرمِ گناهان گذشته را هم كه بر آن نشسته بايد پاك كرد، و به نور طاعتش روشن ساخت، زيرا چنانكه از هر گناهى كه كرده، تاريكى و تيرگى بر دل مى رسد، همچنين در هر عبادتى روشنايى و درخشندگى به دل مى رسد، بنابراين بايد تاريكى هر گناهى را كه به دل رسيده به نور عبادتى كه ضدّ آن است پاك كرد.
شخص توبه كننده بايد گناهان خود را مفصّلًا در نظر گيرد، و در برابر هر شرى كه از او سرزده خيرى كه در برابر آن است به همان مقدار به جا آورد، مثلًا در برابر گناه گوش دادن به غنا و آلات لهو، استماع قرآن و حديث و موعظه و مسائل دينى كند، و در برابر مسّ خطّ قرآن مجيد بدون طهارت سعى در اكرام آن و تلاوتش نمايد و در برابر مكث در حال جنابت در مساجد، اعتكاف كند. و در برابر نظر كردن به حرام سعى در نظر كردن به چيزهائى كه نگريستن به آنها عبادت است نمايد، مانند نظر كردن به خط قرآن مجيد و نظر به والدين از روى شفقت، و نظر به صلحا از سلسله جليله سادات و نظر به عترت و مانند اينها.
و در حقوق مردم، پس از توبه زياد از مال خود صدقه بدهد، و اگر غيبت كرده پس از توبه مدح و ثناى آن مؤمن را زياد بگويد، و صفات نيكش را آشكار سازد، و خلاصه در برابر هر گناهى پس از توبه از آن، عبادتى كه ضد آن است بجا آورد، چنانكه طبيعت جسمانى مرض ها را به ضدش معالجه مى كنند.
چه خوب است انسان به آثار و عواقب گناه توجّه كند، يا گناهكار را توجّه دهند، و بيدار شود يا بيدارش كنند كه گناه در برابر چه وجود مقدسى انجام گرفته و رو در روئى با كه بوده است.
انسان جواب مشت را با مشت، و درفش را با درفش، و درشتى را با درشتى، و تندى را با تندى مى دهد، بايد از او پرسيد: خداوند با تو چه كرده كه با او رو در رويى؟ آيا احسان و رحمت و لطف و محبّت و مرحمت و نعمت و عنايت و رزق و هزاران واقعيّت ديگر را كه از جانب او به انسان رسيده، با گناه و معصيت بايد جواب داد؟!
اين توجّه درون آدمى را به ندامت مى كشد و اين ندامت رو در رويى را تبديل به روبه روئى مى كند. اين روبه روئى خواسته هاى حق را جايگزين خواسته هاى غلط نفس و هواها و شهوات مى كند، و اين جايگزينى رنگ شيطانى و دوزخى را از درون گرفته بجايش رنگ الهى را مى زند.
در اين وقت است كه حال انابه و دعا دست مى دهد، حالى همراه با ناله جانسوز و خشوع و خضوع، و آدمى را به جايى مى رساند كه خود را از همه گناهكارتر مى بيند و خود و عبادتش را به حساب نمى آورد، در اين نقطه عالى و اوج عرفانى است كه انسان را با گران ترين قيمت به حساب مى آورند.
سخن عشق نه حد من و توست |
عشق گويد سخن عشق درست |
|
خانه از غير اگر پردازى |
ساز و برگى پى مهمان سازى |
|
آب و جارو زنى اين ايوان را |
تخت عزّت بنهى سلطان را |
|
راست سازى ز حجاز و ز عراق |
پرده شور و نواى عشّاق |
|
با خودى كافر مطلق باشى |
بيخودى دستخوش حق باشى |
|
با خودى قاتل و مقتولى تو |
بيخودى قابل و مقبولى تو |
|
با خودى هر چه كنى شيطانى |
بيخودى در كنف رحمانى |
|
4- آثار توبه و محبوبيّت تائب نزد خداوند
قرآن مجيد و روايات، آثار عجيبى براى توبه حقيقى ذكر كرده اند كه دانستنش براى همگان لازم است.
1- توبه شخص تائب را محبوب حضرت حق مى كند:
انَّ اللَّهَ يُحِبُّ التّوّابينَ وَ يُحِبُّ المُتَطَهِّرِين» «2»
يقيناً خدا كسانى را كه بسيار توبه مى كنند، و كسانى را كه خود را [با پذيرش انواع پاكى ها از همه آلودگى ها] پاكيزه مى كنند. دوست دارد.
2- تبديل سيّئات به حسنات:
الّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» «3»
مگر آنان كه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، كه خدا بدى هايشان را به خوبى ها تبديل مى كند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نهج البلاغه: حكمت 417، وسائل الشيعة: 16/ 77، باب 87، حديث 21028.
(2)- بقره (2): 222.
(3)- فرقان (25): 70.
منبع : پایگاه عرفان