جهل و نادانى ريشه خواستههاى غير معقول
- تاریخ انتشار: 7 آبان 1391
- تعداد بازدید: 1153
منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد چهارم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
در آيه صد و هشتم سوره مباركه بقره درباره درخواستهاى غير منطقى و سئوالات بيجا چه از حضرت حق و چه از پيامبران الهى بحث بسيار مفصلى گذشت كه تكرار آن را لازم نمىبينم، فقط به آنان كه آلوده به درخواستهاى غير منطقى و نامعقول هستند و ريشه خواستههاى آنان هم بر اساس آيه شريفه و مباحث متين روانشناسى و روانكاوى جهل ونادانى وحسگرائى است و با اين كار دور از اخلاق انسانى علاوه بر اين كه در برابر حق تكبر مىورزند و براى عدم قبول حقايق و فرار از ايمان و پذيرش مسئوليت بهانهجوئى مىكنند بايد گفت حضرت حق به زبان فطرت و زبان عقل و زبان وحى و زبان پيامبران با همگان كه شما هم جزء آن هستيد سخن گفته و نيازى نبوده كه با استثناء با شما هم سخن بگويد، و به اندازه لازم به دست پيامبران براى هدايت همگان معجزه جارى ساخته و لازم نبوده ويژه شما معجزهاى بنمايد، بنابراين درخواست شما نسبت به اين كه خدا اختصاصاً با شما گفتگو كند، يا معجزهاى ويژه شما به شما نشان دهد درخواستى نامعقول و غير منطقى است، و اين سئوالات بىجا و خواستههاى جاهلانه پيش از شما مشركان و بت پرستان و مادىگران در قوم يهودى و نصرانى هم سابقه داشته در حالى كه پيامبران آنان براى هدايتشان هم داراى وحى يعنى خطابات الهى به انسان بودند و هم داراى معجزات لازم براى تصديق شدن حق، و همانطور كه يهود و نصارى براى فرار از قبول حق عدم و پذيرش مسئوليت بهانهجوئى كردند و به عناد و لجاجت و كفرشان نسبت به حقايق باقى ماندند، شما هم جز براى عدم پذيرش حق بهانهجوئى نمىكنيد، و جز تكبر در برابر حق كارى صورت نمىدهيد و بر عناد و كفرتان اصرار مىورزيد.
اگر قصد شما از اين خواستهها راه يافتن به حق و حقيقت و ورود به فضاى معنوى هدايت است قرآن مجيد كه وحى الهى است و نيز معجزه جاويد محمدى براى شما و آيندگان شما تا قيامت كافى است، و وحى ديگرى جز قرآن، و نشانه ديگرى جز نشانههاى فرستاده شده لازم نيست.
كتاب خدا قلب مشركين را در آلوده بودن به تعصب بىجا، و كبر و خودپسندى، و عناد و لجاجت و انحراف و گمراهى با قلب گذشتگانشان يعنى يهود و نصارى يكى مىداند!
شگفتآور است با اين كه انسانها در عبور زمان عقل و علمشان به سوى تكامل حركت مىكند، و بايد در پذيرش حق نسبت به گذشتگان مردمى سهلتر و در آسان گرفتن بهتر و نرمتر باشند، ولى مىبينيم گروهى از انسانها عقل را تعطيل، و ريشه معرفت نسبت به حقايق را خشكانده و براى اين كه چند روزى در لجنزار شهوات ولذات نامشروع بدون مانع و رادع به سر برند، و اندكى بيشتر مال و منال دنيا را از مسيرهاى غير منطقى به دست آورند، به بهانه جوئى روى آورده، و با بودن قرآن مجيد و نشانههاى حق در طلب گفتگوى خدا با خود و رسيدن آيات ديگر جز آيات نازل شده به خويش هستند!
به حقيقت وحى الهى كه در قرآن تجلى يافته و نشانههاى حق براى آنان كه مسافر ديار يقيناند، و مىخواهند به قلّه معرفت و كمال و تربيت و انسانيت، و درستى و فضيلت و خير دنيا و آخرت برسند كافى است.
خردهاى پيشرفته، و قدم گذارندگان در وادى علم و دانش آيات و نشانههاى خدا را در سراسر هستى مىنگرند و گفتههاى خدا و اوامر و نواهى او را كه در قرآن نظام گرفته با جان و دل مىپذيرند، و صراط مستقيم را براى رسيدن به لقاء و قرب طى مىكنند و با همه وجود به پيامبر بزرگ اسلام و قرآن حكيم و عظيمش تسليم مىگردند.
آنان به اين حقيقت آگاهاند كه حضرت حق براساس مهر و عطوفتش به انسان و براى هدايت او با زبان آيات با وى سخن گفته و با زبان وجود موجودات نشانههايش را بيان داشته قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ، اين قسمت از آيه پاسخ
منطقى و كوبنده به گويندگان لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينا آيَةٌ مىباشد، و اين پاسخ هر عذر و بهانهاى را مردود مىشمارد و حجت خدا را بر لجبازان عنود، و متكبران خودخواه تمام مىكند.
«در محاورات سقراط حكيم با شاگردانش قريب به اين مضمون آمده: شاگردان مىپرسند كه آن مبدء آفرينش و خير اعظم كه مىگوئى از آفرينش ما مقصودى دارد، چرا خود با ما سخن نمىگويد؟ سقراط پاسخ مىدهد:
او به زبان ضمير شما كه شما را به خوبى و خير مىخواند و از بدى و شر بر كنار مىدارد و زبان عمومى مردم و آيات و نظام جهان و .... با شما پيوسته سخن مىگويد.» «1»
پی نوشت :
--------------------------
(1)- پرتوى از قرآن 280.