
روايات اهل بيت در باب ذكر
منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد چهارم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
از پيامبر عزيز اسلام روايت شده:
«ليس عمل احب الى الله و لا انجى لعبد من كل سيئة فى الدنيا و الآخرة من ذكر الله قيل: و لا القتال فى سبيل الله؟ قال لو لا ذكر الله لم يؤمر بالقتال:» «1»
عملى نزد خدا محبوبتر و براى عبد نجات بخشتر از هر رنج دنيا و آخرت چون ذكر خدا نيست، گفتند حتى قتال در راه خدا؟ فرمود اگر ياد خدا نبود به قتال فرمان داده نمىشد.
و نيز حضرت فرمود:
«الله اخبركم بخير اعمالكم و ازكاها عند مليككم و ارفعها فى درجاتكم و خير لكم من الدينار و الدرهم و خير لكم من ان تلقوا عدوكم فتقتلونه و يقتلونكم؟ قالوا بلى يا رسول الله، قال ذكر الله عزوجل كثيراً:» «2»
شما را به بهترين اعمالتان، و پاكيزهترينشان نزد خدا و با رفعتترينشان در درجاتتان و براى شما بهتر از دينار و درهم، و بهتر از اين كه با دشمنانتان روبرو شده با آنان بجنگيد و آنان با شما بجنگند خبر دهم، گفتند آرى اى رسول خدا فرمود پيوسته ياد خدا بودن.
در غررالحكم از اميرمؤمنان روايت دشده:
«ذكر الله جلاء الصدور و طمأنينة القلوب.»
ذكر خدا صيقل سينهها و آرامش دلهاست.
ذكر الله سجية كل مؤمن
ذكر خدا سرشت و خلق و خوى هر مؤمن است.
«الذكر مجالسة المحبوب»
ذكر همنشينى با محبوب است.
در حديث قدسى آمده:
«ايما عبدا طلعت على قلبه فرأيت الغالب عليه التمسك بذكرى توليت سياسته و كنت جليته و محادثه و انيسه:» «3»
بر قلب هر بندهاى نظر كنم و چيره بر قلبش را تمسك به ذكرم ببينم، عهدهدار امور زندگىاش مىگردم و همنشين و همگفتار و انيس او مىشوم.
اميرمؤمنان به نقل غررالحكم مىفرمايد:
«من عمر قلبه بدوام الذكر حسنت افعاله فى السر و الجهر:»
كسى كه قلبش را با ذكر دائم آباد كند، كردارش در پنهان و آشكار نيكو مىشود.
«مداومة الذكر قوت الارواح و مفتاح الصلاح»
ذكر پيوسته غذاى ارواح و كليد صلاح است.
«عليك بذكر الله فانه نور القلوب»
بر تو باد به ياد خدا، كه ياد خدا روشنى دلهاست.
«ذكر الله دعامة الايمان و عصمة من الشيطان»
ذكر خدا ستون ايمان و حافظ و نگهدارنده از شيطان است.
«قيل للنبى من اكرم الخلق على الله؟ قال: اكثرهم ذكراً لله و اعملهم بطاعة:» «4»
به پيامبر گفتند: گرامىترين انسان نزد خدا كيست؟ فرمود: آن كه ذكرش براى خدا بيشتر و عملش در جهت طاعت خدا فراوانتر است.
حضرت صادق (ع) فرمود:
«ما من شيئ الا و له حد ينتهى اليه الا الذكر فليس له حد ينتهى اليه، فرض الله عزوجل الفرائض فمن اداهن فهو حدهن الا الذكر فان الله عزوجل لم يرضى منه بالقليل و لم يجعل له حدا ينتهى اليه ثم تلا هذه الآيه: يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكراً كثيراً.» «5»
چيزى نيست مگر آن كه براى آن حدى است كه به آن پايان مىپذيرد مگر ذكر كه براى آن حدى كه به آن پايان پذيرد وجود ندارد، خداى عزوجل فرائض را بر بندگان واجب كرد، پايانش همان انجام دادن آن است جز ذكر كه خدا به اندك آن رضايت نداده و براى آن پايانى كه به آن برسد مقرر نفرموده سپس حضرت اين آيه را تلاوت كرد:
اى اهل ايمان پيوسته و دائم خدا را ياد كنيد.
رسول خدا فرمود خدا فرموده:
«اذا علمت ان الغالب على عبدى الاشتغال بى ثقلت شهوته فى مسألتى و مناجاتى فاذا كان عبدى كذلك فاراد ان يسهو حلت بينه و بين ان يسهو اولئك اوليائى حقا:» «6»
زمانى كه مشاهده كنم توجه و اشتغال به من بر بندهام غلبه دارد، ميلش را به درخواست از خودم و مناجات با من انتقال مىدهم، هرگاه عبدم اين گونه باشد و بخواهد به فراموشى از من بنشيند ميان او و فراموشيش حايل مىشوم به حقيقت اينان اولياى من هستند.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- تفسير معين 252.
(2)- بحار ج 93 ص 157.
(3)- بحار ج 93 ص 162.
(4)- بحار ج 93، ص 164.
(5)- كافى ج 2 ص 498.
(6)- بحار ج 93 ص 162.