
مرگ و عالم آخرت - جلسه بیستم (2) - (متن کامل + عناوین)
خدمت پاك و با درايت براى اماكن متبركه
يكى از دوستان من تعريف مىكرد : كسى پانصد متر زمين را با پولش به مسجد تبديل كرده بود . مسجد به اينجا رسيد كه چراغش روشن شود ، امام جماعتى بايستد و مردم نماز بخوانند .
خادم خوش برخورد و خوش اخلاقى را آورد . مساجد و حسينيههاى ما بايد هميشه بگردند و خادمان و كارگزارانى را انتخاب كنند كه جوان ، با حوصله ، شاداب و خوش برخورد باشند . خدا حضرت زكريا عليه السلام را به عنوان خادم براى بيت المقدس و حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام را براى بيت اللّه الحرام انتخاب كرد.
صحيح نيست كه به كسى كليد مسجد را بدهند كه ديگر نه حوصله دارد با مردم خوش برخورد باشد و نه موارد اخلاقى را رعايت مىكند . اين چنين شخصى براى محافل مذهبى جنبه دافعه مىشود . مسجد بايد خادم و امام جماعتش در اوج اخلاق ، حلم و بردبارى باشند . اين حرف قرآن است .
خدا حضرت ابراهيم عليه السلام را دعوت كننده به كعبه قرار داد :
» وَ أَذِّن فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ «
فرمود : تو مردم را دعوت كن كه به سمت تو بيايند ، نه به سمت كعبه . سنگ و گل كه كارى نمىكنند . خدمتگزار و امام جماعت اثر دارند .
خدمت و عبادت پنهانى
چنين خادمى براى آن مسجد پانصد مترى انتخاب شد . با او قرار گذاشت كه روزها به خانه برو و شب در اين مسجد بمان . خادم تعريف كرده بود : شبى از اقوام ميهمان داشتيم . راه خانه تا مسجد دور بود و در آن شهر آخر شب ماشين نبود . ميهمانان گفتند : شام بخور ، بعد زودتر به مسجد برو . نشستيم تا نيمه شد و ديگر ماشين پيدا نمىشد . ميهمانان گفتند : حالا يك شب كه دزد نمىآيد ، نيم ساعت به اذان ماشينها حركت مىكنند ، آن وقت به مسجد برو .
اين خادم مىگفت : نيم ساعت به اذان آمدم ، ديدم قفل درب را شكستهاند و زنجيرى به درب بستهاند . با خود گفتم : امشبى كه ما نبوديم آمدهاند و وسايل مسجد را بردهاند ؟ چه كارى بود كه ما به ميهمانى رفتيم ؟ چرا زودتر نيامدم .
مىگفت : زنجير را باز كردم . كليد اول را زدم ، ديدم چراغ روشن شد . گفتم : خدا را شكر كه دزد كنتور برق را نبرده است . وارد مسجد شدم ، ديدم از جلوى محراب تا درب شبستان فرش گران قيمت دستباف مشهد پهن شده است . گوشه مسجد تعدادى جعبه گذاشته بودند و نامه و مقدارى پول روى آنها بود .
در نامه نوشته بود : مدتها بود كه من اينجا مىآمدم و منتظر بودم شبى بيايد كه تو در مسجد نباشى . الحمدلله ديشب نبودى ، من آمدم قفل را شكستم و از اول محراب تا آخر مسجد را فرش انداختم . درون اين جعبههاى گوشه مسجد به اندازه پانصد نفر ظرف است . پول را براى قفل درب كه شكستهام گذاشتم . اما به دنبال آدرس من نباش . اگر خواستى مرا پيدا كنى ، بدان آدرس من ، قيامت پيشگاه پروردگار است .
محك خوردن اعمال در قيامت
چند نفر از بزرگان آن زمان محضر مبارك آيت الله العظمى بروجردى نشسته بودند ، يكى از آنها به ايشان گفت : در زمان مرجعيت شما ، صداى اسلام و شيعه تا آمريكا و اروپا رفته است . ديگرى گفت : مسجدى را كه در هامبورگ ، كنار درياچه آلستر ساختهايد ، توفيق خدا به شما بوده است . نفر سوم گفت : كتابهايى كه زمان شما چاپ شد و مسجد اعظم كه به دست شما بنا شده است از كارهاى بزرگ شما است . هر كس به نحوى از ايشان و عمل ايشان تعريف مىكرد . پيرمردى شهرستانى نيز ايشان را نگاه مىكرد .
آيت الله العظمى بروجردى فرمودند :
» اخلص العمل فان الناقد بصير «(476)
عمل خالص براى آنجا فايده دارد ؛ چون كسى كه عمل را مىسنجد ، بسيار دقيق است . مانند طلافروشى كه مىتواند با محكش طلاى سره را از ناسره تشخيص دهد . من حرف ديگرى ندارم .
ايشان به گريه افتاد و فرمود : اگر من عمرى به خاطر مردم عمل كنم و در قيامت به پروردگار بگويم : پاداش من كجاست ؟ خدا مىگويد : برو از كسانى كه براى آنها كار كردهاى و همگى آنها در محشر هستند ، پاداش خود را بگير .
خدا در قرآن مىفرمايد : همه ارزش انبيا و ائمه عليهم السلام به اين است كه :
» إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الُْمخْلَصِينَ «(477)
آنها خالص شده بودند و از هر شائبهاى پاك ، صاف و بى غلّ و غش بودند .
سبكى اعمال آلوده به ريا
اما سبك وزنها :
» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ × فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ «(478)
آنهايى كه داراى اعمال سبك هستند ، خدا مىفرمايد : من گوهر خوب را مىخرم ، ولى خرمهره را نمىخرم .
شايد خرمهره را نديدهايد ، ولى فيروزه را حتماً ديدهايد . براى الاغ خرمهره مىخرند و به گردن او مىاندازند . رنگ خرمهره مانند فيروزه است ، اما سنگ بىارزشى است .
آن كسى كه مىخواهد در روز قيامت اعمال مردم را بسنجد ، عمل خوب را از عمل ريايى كه ظاهر خوبى دارد ، تشخيص مىدهد .
نماز خرمهرهاى را پس مىدهد ، اما دو ركعت نماز خالص را خوب مىخرد و دستور مىدهد : به خاطر اين دو ركعت نماز فيروزهاى ، بقيه اعمالش را امضا كرده ، بگذاريد تا به بهشت برود . به او مزد و پاداش بدهيد . اعمال سبك ؛ يعنى اعمال خرمهرهاى ، اما اعمال سنگين ؛ يعنى اعمال فيروزهاى .(479)
بهترين خريدار با بهترين قيمت
خدا بهترين و آگاهترين خريدار است و بهترين قيمت را مرحمت مىكند :
» إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ «(480)
قيمتى كه من به جسم سالم و پاك شما مىدهم ، بهشت است . آن هم قيمتى ابدى كه تمام نمىشود و هميشگى است .(481)
خسران دارندگان اعمال سبك
اعمال سبك و بىارزش چه اعمالى است ؟
» وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِينُهُ فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فِى جَهَنَّمَ خَلِدُونَ «(482)
اينها عمرى در دنيا بودهاند و همه موجودى خود را تباه كردهاند ؛ چون حركات ظاهر آنان با آيات ما منطبق نبوده است ، اين علت بىارزش بودن اعمال آنها است .
نماز و عبادت كم وزن ؛ يعنى كم ارزش.
اينان در قيامت درمىيابند كه دچار چه خسرانى شدهاند ؛ چون مىبينند كه حركات ظاهرى و پنهانى آنان با آيات خدا منطبق نبوده است .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
پی نوشت ها:
475) حج (27 : (22؛ »و در ميان مردم براى حج بانگ زن تا پياده و سوار بر هر شتر باريك اندام ] چابك و چالاك [ كه از هر راه دور مىآيند ، به سوى تو آيند.«
476) الاختصاص: 341، بعض وصايا لقمان الحكيم لابنه عليه السلام؛ »وَ أَكْثِرِ الزَّادَ فَإِنَّ السَّفَرَ بَعِيدٌ وَ أَخْلِصِ الْعَمَلَ فَإِنَّ النَّاقِدَ بَصِيرٌ.«
477) يوسف (24 : (12؛ »زيرا او از بندگان خالص شده ما ] از هر گونه آلودگى ظاهرى و باطنى [ بود.«
478) قارعه (9 - 8 : (101؛ »و اما هركس اعمال وزن شدهاش سبك و بىارزش است . × پس جايگاه و پناهگاهش هاويه است.«
479) عدة الداعي: 228؛ بحار الأنوار: 296/69، باب 116، الرياء، حديث 21؛ »قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله يُؤْمَرُ بِرِجَالٍ إِلَى النَّارِ فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِمَالِكٍ قُلْ لِلنَّارِ لَا تُحْرِقْ لَهُمْ أَقْدَاماً فَقَدْ كَانُوا يَمْشُونَ إِلَى الْمَسَاجِدِ وَ لَا تُحْرِقْ لَهُمْ وَجْهاً فَقَدْ كَانُوا يُسْبِغُونَ الْوُضُوءَ وَ لَا تُحْرِقْ لَهُمْ أَيْدِياً فَقَدْ كَانُوا يَرْفَعُونَهَا بِالدُّعَاءِ وَ لَا تُحْرِقْ لَهُمْ أَلْسُناً فَقَدْ كَانُوا يُكْثِرُونَ تِلَاوَةَ الْقُرْآنِ قَالَ فَيَقُولُ لَهُمْ خَازِنُ النَّارِ يَا أَشْقِيَاءُ مَا كَانَ حَالُكُمْ قَالُوا كُنَّا نَعْمَلُ لِغَيْرِ اللَّهِ U فَقِيلَ لَنَا خُذُوا ثَوَابَكُمْ مِمَّنْ عَمِلْتُمْ لَه.«
480) توبه (111 : (9؛ »يقيناً خدا از مؤمنان جانها و اموالشان را به بهاى آنكه بهشت براى آنان باشد خريده است.«
481) تفسير العياشي: 112/2، من سورة البراءة، حديث 140؛ »عن أبي بصير عن أبي جعفر عليه السلام قال سألته عن قول الله »إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ« الآية قال يعني في الميثاق، قال ثم قرأت عليه » التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ« فقال أبو جعفر لاو لكن اقرأها التائبين العابدين إلى آخر الآية، و قال إذا رأيت هؤلاء فعند ذلك هؤلاء أشتري منهم أنفسهم و أموالهم يعني في الرجعة.«
تفسيرالعياشي: 113/2، من سورة البراءة، حديث 142؛ »صباح بن سيابة في قول الله »إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ« قال ثم قال ثم وصفهم فقال »التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ« الآية، قال هم الأئمة عليهم السلام.«
482) مؤمنون (103 : (23؛ »و كسانى كه اعمال وزن شده آنان سبك ] و بىارزش [است ، همانانند كه سرمايه وجودشان را از دست داده و در دوزخ جاودانهاند.«
483) نهج البلاغه: خطبه 166؛ »الْفَرَائِضَ الْفَرَائِضَ أَدُّوهَا إِلَى اللَّهِ تُؤَدِّكُمْ إِلَى الْجَنَّةِ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ حَرَاماً غَيْرَ مَجْهُولٍ وَ أَحَلَّ حَلَالًا غَيْرَ مَدْخُول.«