
گناه و سبب آن - جلسه اول – (متن کامل + عناوین)
عظمت شهراللّه در دورى از گناه
بررسى ويژگىهاى ماه مبارك رمضان
تهـران، حسينيه همدانىها رمضان 1384
الحمدلله رب العالمين و صلّى الله على جميع الانبياء والمرسلين و صلّ على محمد و آله الطاهرين.
وجود مبارك حضرت صادق عليهالسلام در ارتباط با ماه مبارك رمضان روايتى را از وجود مبارك رسول خدا صلىاللهعليهوآله نقل مىكنند كه متن اين روايت نشان دهنده رحمت ويژه پروردگار به روزه داران در اين ماه است و اين كه روزه داران ـ هر كسى به تناسب سعه وجودى خودش در پيشگاه مبارك پروردگار ـ از ارزش والايى برخوردار مىباشد و معامله خداوند در اين ماه با روزه داران، معامله ويژه و خاصى است.
در ابتداى روايت رسول مطهر صلىاللهعليهوآله آمده است:
«شَهْرُ رَمَضانَ شَهْرُ اللّهِ»
اين ماه رمضان، ماه خداست؛ يعنى در دوازده ماه قمرى، پروردگار عالم اين ماه را ويژه خودش قرار داده و براى خود انتخاب كرده است. به اين معنا كه در اين ماه معاملهاى با بندگانش دارد كه در يازده ماه ديگر اين معامله را ندارد؛ هر چند بندگانش در يازده ماه ديگر عبادتهاى مورد قبول خدا را انجام دهند.
اين كه كلمه «شهر» به پروردگار اضافه شده است؛ «شهر اللّه» چون اين ماه ارتباطى كه با «اللّه» دارد، ظرفى شده است كه خداوند متعال عنايات، كرامات و الطافش را در اين ظرف، بر بندگانش نازل مىكند كه يازده ماه ديگر، چنين ظرفيتى را ندارند تا به بندگانش به اين كيفيت عنايت و لطف شود.
«وَ هُوَ شَهْرٌ يُضاعِفُ اللّه فِيه الحَسَناتِ»[1]
اگر شما در يازده ماه ديگر نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء را مىخوانيد، همان هفده ركعت در پرونده شما ثبت مىشد، اما در اين ماه هر ركعت از نماز واجب يا مستحب شما، مضاعف مىشود و اين اضافه كردن در عالم طبيعت بهتر قابل مشاهده است.
طريقه اضافه كردن حسنات
پروردگار در سوره مباركه بقره مىفرمايد:
« مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ »[2]
«حبّة» يعنى دانه. هر دانهاى هفت خوشه مىروياند كه در هر خوشه صد عدد دانه قرار داده است. خدايى كه در عالم طبيعت، هر دانهاى را به هفتصد دانه تبديل مىكند، اين كار را در عالم معنا نيز انجام مىدهد كه شما در ماه مبارك رمضان، دو ركعت نماز مىخوانيد، دو ميليون ركعت به پاى شما حساب مىكند و هزاران برابر ثواب مىدهد.
در اين ماه ختم قرآن مىكنيد كه در روايات اصرار شده است كه اگر بتوانيد كل قرآن را در ماه مبارك رمضان ختم كنيد، اگر بيشتر توانستيد بيشتر بخوانيد؛ هر سه روز يك ختم قرآن، براى كسى كه وقت دارد، اين ختم قرآن را پروردگار چه مقدار اضافه مىكند؟
حروف قرآن مجيد شمرده شده است. در هفتصد سال قبل، ابوالفتوح رازى، در تفسير با عظمت خود، هر سورهاى كه مطرح مىكند، مىگويد كه چند آيه، چند كلمه و چند حرف دارد.
مثلاً وقتى سوره حمد را شروع به خواندن مىكنيد:
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ »
اين آيه نوزده حرف دارد، وقتى اين آيه را مىخوانيم، ثواب نوزده ختم كامل قرآن را به پاى شما مىنويسند.
« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَــلَمِينَ »[3]
به ازاى هر حرفى، ثواب يك ختم قرآن را براى شما ثبت مىكنند.
كَرم پروردگار بىنهايت است. هرگز برنامهاى از خدا را با برنامهها و مقياس بشرى نبايد مقايسه كرد، چون خزائن او بىنهايت است. بنابراين، وقتى شما شش هزار و ششصد و شصت آيه قرآن را كه سى جزء است، قرائت مىكنيد، به تعداد حروف اين آيات، ثواب قرائت كل قرآن در پرونده شما ثبت مىشود.[4]
محو سيئات روزه دار
اگر ثواب همين قرائت قرآن را در قيامت در ترازوى عمل شما بگذارند، ترازو را چقدر سنگين مىكند؟ شما بايد وزن معنوى قرآن را به دست بياوريد، بعد وزن چند ميليون قرائت قرآن را در چند ماه رمضان حساب كنيد، بعد به كرم بىنهايت حضرت حق توجه كنيد، تا ببينيد اين امر مستحب در قيامت چقدر به ترازوى عمل شما وزن، اضافه مىكند؟ بعد، در آنجا با شما چگونه معامله مىكنند؟
«وَ يَمْحُو فيه السَيِّئات»[5]
خداوند متعال در اين ماه، گناهان شما را محو مىكند. نمىفرمايد: مىآمرزد، كلمه محو يعنى سيئات را از پرونده پاك مىكند.
آيا در اين جمله پيغمبر اكرم نظر به توبه دارند؟ نه. يعنى اگر كسى در ماه رمضان گناهى نكند، اما از گذشتهاش نيز توبه نكند و چيزى نيز نگويد، ساكت باشد، يعنى به پروردگار نگويد: من از گذشتهام غلط كردم و عذر مىخواهم،
مانعى ندارد، بناى خدا بر اين است كه سيّئات بنده روزه دارش را در ماه رمضان، حتى بدون درخواست و توبه محو كند.
خدا در قرآن مىفرمايد: من بندگانم را مىآمرزم و در آن آيه نيز نيامده است كه به شرط توبه كردن مىآمرزم. چون بهترين علت آمرزش اين است كه انسان به ماه مبارك رمضان وصل باشد.
اين اتصال به ماه رمضان و روزه كه در اين ظرف است، به قدرى توانش بالا است كه زشتىها را از پرونده محو مىكند. يعنى اگر در اين ماه رمضان، روزه دارى بميرد و هزاران گناه بين خود و خدا داشته باشد، توبهاى نيز نكرده باشد، وقتى در قيامت وارد محشر مىشود، پروندهاش را مىدهند كه بخواند، مىبيند كه در هيچ صفحهاى از آن خبرى از گناهانش نيست.
در بعضى از روايات دارد كه از پروردگار مىپرسد: اين پرونده من است؟ چون شگفت زده مىشود. خطاب مىرسد: بله، براى تو است. مىگويد: همه خوبىها را نوشتهاند، اما بدىهايم را چرا ننوشتهاند؟ خطاب مىرسد؟ بدىهاى تو را نيز نوشته بودند، ولى به روزه ماه رمضان، ما بدىهايت را محو كرديم.[6]
بخشش بىنهايت خدا بر بندگان
در روايات معتبره آمده است: شخص مشرك، بتپرست و ضدّ خدا، بيدار مىشود و در محضر پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلىاللهعليهوآله اسلام مىآورد، فقط شهادتين را مىگويد و از گذشتهاش نيز هيچ حرفى به ميان نمىآورد، از پيغمبر صلىاللهعليهوآله نمىپرسد كه گناهان اين چند ساله گذشته را چه كنم؟
در سوره فرقان آمده است كه: شخصى در گذشته زناكار، بت پرست، آدم كش، در تاريكى غفلت و جهل بوده، اما بيدار شده، آمده و شهادتين را گفته و بلافاصله از دنيا رفته است. رسول خدا صلىاللهعليهوآله خودش او را غسل داده، در قبر گذاشته، درون قبر هم خم شده و صورت او را بوسيده و فرموده است: چقدر راحت به بهشت رفتى.[7]
يعنى در هيچ جا از مواقف قيامت گير نكرده است؛ نه در دادگاهى او را خواستند كه تو، چرا بت پرستيدى، نه خواستند كه بگويند: چرا زنا كردى، يا آدم كشتى. پاى هيچ توبهاى نيز در ميان نبوده، ولى سيّئات او اين گونه محو شده است. آيا انصاف است كه با اين خدا زندگى نكنيم؟
برخورد نادرستى بين ما و كسى به وجود مىآيد، گاهى آثار اين برخورد
ناباب ساليان طولانى گريبان ما و او را گرفته، نه ما گذشت مىكنيم و نه او. ما پشت سر او بد مىگوييم و او پشت سر ما. چند نفر مىآيند واسطه مىشوند تا آشتى كنيم، آشتى نمىكنيم و حاضر به فراموش كردن گذشته و بخشيدن او نيستيم، اما بندهاى در تمام عمر با پروردگار درگيرى داشته، با لحظهاى برگشتن، بدون عذرخواهى و توبه كردن مرده است، اما در هيچ كجاى قيامت به او گير ندهند!!!
اين احترامى است كه خدا به بندهاش مىگذارد، با شهادتين واقعى، تمام سيّئات او را محو مىكند.
در سوره «الرحمن» مىفرمايد: هيچ كس از انس و جنّ حق ندارد از من بپرسد كه چرا اين كار را كردى. من خواستم كه در ماه رمضان همه گناهان بندهام را محو كنم، كسى حق چون و چرا با من را ندارد، چون من مالك آفرينش هستم و بندهام نيز مملوك من است، خودم به او آزادى و اختيار دادم، از اختيارش سوء استفاده كرد، اما بعداً به ماه رمضان وصل شد، به احترام اين ماه، همه سيّئات او را محو مىكنم.
مبارك بودن ماه رمضان
خداوند متعال اين ماه را ماه بركت نيز قرار داده است:
بركت يعنى چه؟ نبايد ما كلمه بركت را تنها متوجه امور مادى كنيم. «بركت، تبارك، مبارك» در ارتباط با حقيقت و شؤون عالم است. پروردگار عالم، قرآن مجيد را به عنوان كتاب مبارك بيان مىكند. مبارك يعنى چه؟ يعنى منبع با منفعت
و ماندنى.
« تَبَـرَكَ الَّذِى بِيَدِهِ الْمُلْكُ »[9]
مبارك است خدايى كه فرمانروايى ويژه اوست. يعنى خدا موجودى، با منفعت و دايمى است.
پس «شهر البركة» يعنى آن افرادى كه اهل روزه ماه رمضان هستند، خداوند متعال اين كمك را به آنها مىدهد كه آثار، منفعت و بركت اتصال به اين ماه، تا ابد براى آنها بماند. يكى از آثار ماه رمضان سال گذشته، اين بوده است كه خداوند شما را تا امسال اهل توحيد، عبادت و محبت به اهل بيت عليهمالسلام نگهداشته است. بركات امسال نيز تا سال ديگر ادامه دارد و ادامه دارد تا به قيامت وصل مىشود كه در آنجا اين بركات و منافع، دايمى و هميشگى است.
روزه، سپرى در مقابل آتش جهنم
پيغمبر صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: كار ديگر روزه اين است كه شما را از آتش جهنم حفظ مىكند.[10] اگر به شما بگويند: در راه رفتن به بهشت، بايد از ميان دوزخ عبور كنيد و شما از هفت طبقه جهنم بگذريد، روزه شما، سپر شما است و نمىگذارد آتش به شما برسد.
پس خدا شما را در اين ماه بدون توبه مورد عنايت قرار مىدهد و سيّئات شما را محو مىكند، اما شما ادب را رعايت كنيد، توبه كنيد و از گذشته خود پشيمان
شده، از خدا عذرخواهى كنيد. پروردگار عالم بنا ندارد به شما بگويد: سال قبل نيز توبه كرده بودى، اما توبهات را شكستى، پس به خاطر شكستن آن توبه، ديگر اين توبه را قبول نمىكنم.[11]
امام زين العابدين عليهالسلام مىفرمايد:
هر قسمت از استخوان بدن ما مىشكند، پروردگار عالم، آن شكستگى را جبران مىكند، توبه نيز همين طور است. اگر از آن رمضان تا اين رمضان، به خاطر غفلت، اشتباه و خطايى كه كردم، مانند استخوان شكسته، جدا شدهام، خدا دوباره مرا با توبه به خودش جوش مىدهد. رابطه ما با يك يا دو گناه به طور كامل قطع نمىشود، ولى همان شكافى كه در استخوان بندى بين ما و پروردگار ايجاد مىشود، با توبه جبران مىشود.
ماه رجوع به پروردگار
اين ماه، ماه رجوع به پروردگار است:
«وَ هُوَ شَهْرُ الإنابَةِ»
از خود به او، از مخلوق به خالق، از دنياى فريبنده به خدا رجوع كنيد. به همين مقدار كه شما به طرف پروردگار برگرديد و به آن چه كه با خدا تناسبى ندارد پشت كنيد، با رجوع شما، خدا نيز به سوى شما رجوع مىكند.
شخصى به حضرت رضا عليهالسلام عرض كرد: يابن رسول اللّه! من نزد شما چگونهام؟ حضرت بدون هيچ توضيحى فرمودند: من نزد تو چگونهام؟ آن گونه كه منِ امام رضا در نزد تو هستم، تو نيز در نظر ما همان هستى.[12]
اگر تو مرا دوست دارى، من نيز تو را دوست دارم. اگر تو علاقه دارى كه به من اقتدا كنى، من نيز به تو به عنوان اقتدا كننده علاقه دارم.
ماه مغفرت و آزادى از جهنّم
رمضان ماه آمرزش است:
«وَ هُوَ شَهْرُ المَغْفِرَةِ وَ شَهْرُ العِتْقِ مِنَ النَّارِ»[13]
ماه رمضان ماهى است كه پروردگار، آن افرادى كه خود را جهنمى كردهاند،
خيلى آسان از جهنمى بودن آزاد مىكند.
حضرت سيدالشهداء عليهالسلام چند كارگر داشتند كه كار كشاورزى ايشان را انجام مىدادند. يكى از كارگرها از كارش كم گذاشته بود، مقصّر بود. ظاهراً سركارگر به چند نفر از كارگرها فرمان زدن او را داد، گفت: او را بزنيد تا ادب شود. وقتى چوب يا تازيانه را بلند كردند، ناگهان اين كارگر به حضرت سيدالشهداء عليهالسلام رو كرد و عرض كرد: يابن رسول اللّه!
« وَالْكَـظِمِينَ الْغَيْظَ »
حضرت فرمود: باشد. عرض كرد: يابن رسول اللّه!
« وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ »
فرمود: باشد. عرض كرد: يابن رسول اللّه!
« وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمحْسِنِينَ »[14]
حضرت پولى به او دادند و فرمودند: تو را در راه خدا آزاد كردم.[15]
وقتى بنده خدا به اين سادگى كارگر گرفتارى را آزاد مىكند، اين آسان آزاد كردن خدا را با آزاد كردن حضرت ابى عبداللّه الحسين عليهالسلام مقايسه كنيد. آزاد
كردن خدا قابل مقايسه نيست. شك نكنيد. كسى كه شك كند، قلبش مريض است.
شب آخر ماه رمضان، امام سجاد عليهالسلام مىفرمود:
به اندازه كل كسانى كه براى من كار مىكنند، افطارى تهيه كنيد، همگى غلامان را سر سفره افطار مىآورد. قبل از اين كه لقمهاى را بردارند، مىفرمود: من دعا مىكنم و شما آمين بگوييد. بعد با حالت گريه سر مباركش را بلند مىكرد و مىفرمود: خدايا! شب آخر ماه رمضان است، مرا از آتش جهنم آزاد كن. آنها نيز مىگفتند: الهى آمين. بعد حضرت مىفرمود: شما به خاطر اين آمين به گردن من حق پيدا كرديد، پس همه شما در راه خدا آزاد هستيد.[16]
تلاش خدا در بهشتى كردن بندگان
اين ماه، ماه رسيدن به بهشت پروردگار است:
يعنى با اين ماه كسى مىتواند به بهشت برسد؟ بله، با كمتر از اين نيز مىتواند. به قدرى به ما تخفيف دادهاند كه حتى با شب قدر مىتوانيم برسيم.
شيطان وقتى گفت: خدايا! تا روز قيامت به من مهلت بده و از خدا اقرار گرفت كه:
« إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ »[18]
من تو را تا روز قيامت مهلت دادم و ملك الموت را نمىفرستم تا جان تو را بگيرد، بعد از اقرار گرفتن، مىدانست كه خدا در وعدهاش تخلف نمىكند، گفت: اكنون من با اين عمر طولانى، تا جايى كه توان دارم، بندگان تو را به جهنم مىكشم.
خطاب رسيد: من نيز درب توبه را تا نفس آخر به روى بندگانم باز نگه مىدارم، اگر بنا به درگيرى است كه تو آنها را جهنمى كنى، من نيز تا نفس آخر
درب توبه را باز مىگذارم، دست جهنّمىها را مىگيرم و آنها را نجات مىدهم. خيلى بىانصافى است اگر كسى با اين خدا زندگى نكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
پی نوشت ها:
[1] ـ بحار الأنوار: 93/340، باب 46، ذيل حديث 5؛ فضائل الأشهر الثلاثة: 95، حديث 78؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عز و جل وَ هُوَ شَهْرٌ يُضَاعِفُ اللَّهُ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَكَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الاْءِنَابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ أَلاَ فَاجْتَنِبُوا فِيهِ كُلَّ حَرَام.»
[2] ـ بقره 2 : 261؛ «مَثَل آنان كه اموالشان را در راه خدا انفاق مىكنند ، مانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند، در هر خوشه صد دانه باشد.»
[3] ـ فاتحه 1 : 1 ـ 2؛ «به نام خدا كه رحمتش بىاندازه است و مهربانىاش هميشگى. * همه ستايشها، ويژه خدا، مالك و مربّى جهانيان است .»
[4] ـ بحار الأنوار: 93/356، باب 46، حديث 25؛ الأمالى للصدوق: 95، حديث 4؛ «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعليهوآلهخَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة..مَنْ تَلاَ فِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ . . . .»
الكافى: 2/630، حديث 10؛ وسائل الشيعة: 6/203، باب 18، حديث 7733؛ «عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليهالسلام قَالَ لِكُلِّ شَيْءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان.»
الكافى: 4/65، حديث 1؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فَغُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَلْبُ شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ وَ نُزِّلَ الْقُرْآنُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآنِ.»
[5] ـ بحار الأنوار: 93/340، باب 46، ذيل حديث 5؛ فضائل الأشهر: 95.
من لايحضره الفقيه: 2/98، حديث 1836؛ وسائل الشيعة: 10/303، باب 18، حديث 13476؛ «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليهالسلام لِجَابِرٍ يَا جَابِرُ مَنْ دَخَلَ عَلَيْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ فَصَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَيْلِهِ وَ حَفِظَ فَرْجَهُ وَ لِسَانَهُ وَ غَضَّ بَصَرَهُ وَ كَفَّ أَذَاهُ خَرَجَ مِنَ الذُّنُوبِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ قَالَ جَابِرٌ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَحْسَنَ هَذَا مِنْ حَدِيثٍ قَالَ مَا أَشَدَّ هَذَا مِنْ شَرْطٍ.»
من لايحضره الفقيه: 2/96، حديث 1832؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله لَمَّا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ ذَلِكَ فِي ثَلاَثٍ بَقِينَ مِنْ شَعْبَانَ لِبِلاَلٍ نَادِ فِي النَّاسِ فَجَمَعَ النَّاسَ ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ هَذَا الشَّهْرَ قَدْ حَضَرَكُمْ وَ هُوَ سَيِّدُ الشُّهُورِ فِيهِ لَيْلَةٌ هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ تُغْلَقُ فِيهِ أَبْوَابُ النَّارِ وَ تُفَتَّحُ فِيهِ أَبْوَابُ الْجِنَانِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَدْرَكَ وَالِدَيْهِ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ وَ مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ.»
[7] ـ قريب به اين مضامين در روايات چنين آمده: وسائل الشيعة: 16/89، باب 93، حديث 21062؛ «عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليهالسلام فِي حَدِيثٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله دَعَا رَجُلاً مِنَ الْيَهُودِ وَ هُوَ فِي السِّيَاقِ إِلَى الاْءِقْرَارِ بِالشَّهَادَتَيْنِ فَأَقَرَّ بِهِمَا وَ مَاتَ فَأَمَرَ الصَّحَابَةَ أَنْ يُغَسِّلُوهُ وَ يُكَفِّنُوهُ ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْجَى بِيَ الْيَوْمَ نَسَمَةً مِنَ النَّارِ.»
[8] ـ بحار الأنوار: 93/340، باب 46، ذيل حديث 5؛ فضائل الأشهر: 95.
[9] ـ ملك 67 : 1؛ «هميشه سودمند و با بركت است آنكه فرمانروايى [ همه هستى ] به دست اوست.»
[10] ـ بحار الأنوار: 93/340، باب 46، ذيل حديث 5؛ فضائل الأشهر: 95.
من لايحضره الفقيه: 2/74، حديث 1871؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ.»
[11] ـ مستدرك الوسائل: 7/367، باب 10، ذيل حديث 8432؛ «قَالَ عليهالسلام وَ لاَ تَجْعَلُوا يَوْمَ صَوْمِكُمْ كَيَوْمِ فِطْرِكُمْ وَ أَنَّ الصَّوْمَ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ وَ قَدْ رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ صلىاللهعليهوآله أَنَّهُ قَالَ مَنْ دَخَلَ عَلَيْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ فَصَامَ نَهَارَهُ وَ أَقَامَ وِرْداً فِي لَيْلِهِ وَ حَفِظَ فَرْجَهُ وَ لِسَانَهُ وَ غَضَّ بَصَرَهُ وَ كَفَّ أَذَاهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَيْئَةِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقِيلَ لَهُ مَا أَحْسَنَ هَذَا مِنْ حَدِيثٍ فَقَالَ مَا أَصْعَبَ هَذَا مِنْ شَرْطٍ.»
تهذيب الأحكام: 4/192، باب 47، حديث 5؛ «عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليهالسلام قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآلهيُقْبِلُ بِوَجْهِهِ إِلَى النَّاسِ فَيَقُولُ يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ إِذَا طَلَعَ هِلاَلُ شَهْرِ رَمَضَانَ غُلَّتْ مَرَدَةُ الشَّيَاطِينِ وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ وَ غُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ وَ اسْتُجِيبَ الدُّعَاءُ وَ كَانَ لِلَّهِ فِيهِ عِنْدَ كُلِّ فِطْرٍ عُتَقَاءُ يُعْتِقُهُمْ مِنَ النَّارِ وَ يُنَادِي مُنَادٍ كُلَّ لَيْلَةٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ اللَّهُمَّ أَعْطِ كُلَّ مُنْفِقٍ خَلَفاً وَ أَعْطِ كُلَّ مُمْسِكٍ تَلَفاً حَتَّى إِذَا طَلَعَ هِلاَلُ شَوَّالٍ نُودِيَ الْمُؤمِنُونَ أَنِ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِكُمْ فَهُوَ يَوْمُ الْجَائِزَةِ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عليهالسلام أَمَا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا هِيَ بِجَائِزَةِ الدَّنَانِيرِ وَ الدَّرَاهِمِ.»
الكافى: 4/66، حديث 3؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلاَّ أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ.»
[12] ـ بحار الأنوار: 67/54، باب 44، ذيل حديث 20.
[13] ـ بحار الأنوار: 93/340، باب 46، ذيل حديث 5؛ فضائل الأشهر الثلاثة: 95؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلامقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عز و جل وَ هُوَ شَهْرٌ يُضَاعِفُ اللَّهُ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَكَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الاْءِنَابَةِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ أَلاَ فَاجْتَنِبُوا فِيهِ كُلَّ حَرَام . . . .»
[14] ـ آل عمران 3 : 134؛ «و خشم خود را فرو مىبرند ، و از [ خطاهاىِ ]مردم در مىگذرند ؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد.»
[15] ـ بحار الأنوار: 195/44، باب 26، حديث 9؛ كشفالغمة: 2/31؛ «دَعَاهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ وَ أَصْحَابَهُ فَأَكَلُوا وَ لَمْ يَأْكُلِ الْحُسَيْنُ عليهالسلام فَقِيلَ لَهُ أَ لاَ تَأْكُلُ قَالَ إِنِّي صَائِمٌ وَ لَكِنْ تُحْفَةَ الصَّائِمِ قِيلَ وَ مَا هِيَ قَالَ الدُّهْنُ وَ الْمِجْمَرُ وَ جَنَى غُلاَمٌ لَهُ جِنَايَةً تُوجِبُ الْعِقَابَ عَلَيْهِ فَأَمَرَ بِهِ أَنْ يُضْرَبَ فَقَالَ يَا مَوْلاَيَ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ قَالَ خَلُّوا عَنْهُ فَقَالَ يَا مَوْلاَيَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ قَالَ قَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ قَالَ يَا مَوْلاَيَ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ قَالَ أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّهِ وَ لَكَ ضِعْفُ مَا كُنْتُ أُعْطِيك . . . .»
[16] ـ بحار الأنوار: 95/186، باب 8؛ وسائل الشيعة: 10/317، باب 18، حديث 13502؛ «مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلاَنَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام يَقُولُ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهالسلام إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ لاَ يَضْرِبُ عَبْداً لَهُ وَ لاَ أَمَةً وَ كَانَ إِذَا أَذْنَبَ الْعَبْدُ وَ الْأَمَةُ يَكْتُبُ عِنْدَهُ أَذْنَبَ فُلاَنٌ أَذْنَبَتْ فُلاَنَةُ يَوْمَ كَذَا وَ كَذَا وَ لَمْ يُعَاقِبْهُ فَيَجْتَمِعُ عَلَيْهِمُ الْأَدَبُ حَتَّى إِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ دَعَاهُمْ وَ جَمَعَهُمْ حَوْلَهُ ثُمَّ أَظْهَرَ الْكِتَابَ ثُمَّ قَالَ يَا فُلاَنُ فَعَلْتَ كَذَا وَ كَذَا وَ لَمْ أُؤدِّبْكَ أَ تَذْكُرُ ذَلِكَ فَيَقُولُ بَلَى يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى آخِرِهِمْ وَ يُقَرِّرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُومُ وَسْطَهُمْ وَ يَقُولُ لَهُمْ ارْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ وَ قُولُوا يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ إِنَّ رَبَّكَ قَدْ أَحْصَى عَلَيْكَ كُلَّ مَا عَمِلْتَ كَمَا أَحْصَيْتَ عَلَيْنَا كُلَّ مَا عَمِلْنَا وَ لَدَيْهِ كِتَابٌ يَنْطِقُ عَلَيْكَ بِالْحَقِّ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً مِمَّا أَتَيْتَ إِلاَّ أَحْصاها وَ تَجِدُ كُلَّ مَا عَمِلْتَ لَدَيْهِ حَاضِراً كَمَا وَجَدْنَا كُلَّ مَا عَمِلْنَا لَدَيْكَ حَاضِراً فَاعْفُ وَ اصْفَحْ كَمَا تَرْجُو مِنَ الْمَلِيكِالْعَفْوَ ..َ يَقُولُ قَدْ عَفَوْتُ عَنْكُمْ فَهَلْ عَفَوْتُمْ عَنِّي ..ٍ فَيَقُولُونَ قَدْ عَفَوْنَا عَنْكَ يَا سَيِّدَنَا وَ مَا أَسَأْتَ فَيَقُولُ لَهُمْ قُولُوا اللَّهُمَّ اعْفُ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ كَمَا عَفَا عَنَّا فَأَعْتِقْهُ مِنَ النَّارِ كَمَا أَعْتَقَ رِقَابَنَا مِنَ الرِّقِّ فَيَقُولُونَ ذَلِكَ فَيَقُولُ اللَّهُمَّ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ اذْهَبُوا فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكُمْ وَ أَعْتَقْتُ رِقَابَكُمْ رَجَاءً لِلْعَفْوِ عَنِّي وَ عِتْقِ رَقَبَتِي فَيُعْتِقُهُمْ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْفِطْرِ أَجَازَهُمْ بِجَوَائِزَ تَصُونُهُمْ وَ تُغْنِيهِمْ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ . . . .»
[17] ـ الكافى: 4/75، حديث 7؛ من لايحضره الفقيه: 2/104، حديث 1849؛ «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليهالسلام كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الاْءِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِي وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّي وَ أَعِنِّي عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلاَوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِي فِيهِ الْبَرَكَة . . . .»
[18] ـ اعراف 7 : 15؛ «البته تو از مهلت يافتگانى.»