انى جزيتهم اليوم بما صبروا انهم هم الفائزون
(من امروز آنان را به خاطر صبر و استقامتشان پاداش مى دهم ، آنان پيروز و رستگارند .)
در فصل گذشته ملاحضه فرموديد كه يكى از خصوصيات اخلاقى و از برجسته ترين فضايلى كه در دوران امامت و به هنگام پذيرش مسووليت در بى اعتنايى آن حضرت به قدرت ظاهرى بنى اميه بود.
اينك در اين فصل ، با بعد ديگرى از اين فضيلت آشنا مى شويم ، زيرا آن بزرگوار، گذشته از اينكه خودش داراى اين روحيه مقاوم و استوار بود، خاندان و يارانش را نيز بر اين اصل مهم دعوت و در آنان هم ، چنين روحيه اى را تقويت مى نمود.
و با اينكه آنان در اثر ايمان قوى و اعتقاد راسخ از صبر و شيكبايى والايى برخوردار بودند، ولى باز هم آن حضرت با توجه به حساسيت شرايط و استثنايى بودن حادثه در مواردى بانوان و دختران خردسال و اصحاب و يارانش را به استقامت و پايدارى و صبر و شكيبايى توصيه مى نمود و با بيانات مختلف و ترسيم پاداشهاى معنوى و اخروى آنان را تقويت و بر دلهايشان نيرو و آرامش مى بخشيد و براى استقبال از شهادت و اسارت ، آماده تر و دلگرمتر مى ساخت و اين جملات در تقويت روحى و ايجاد اعتماد و توكل در آنان آنچنان مؤ ثر بود كه نه از مواجه شدن با نيزه و شمشير، در خود ترس و واهمه راه دادند و نه از قطعه - قطعه شدن پيكرشان ، احساس درد و رنج نمودند، سيلى و تازيانه دشمن نتوانست كودكان را مرعوب كند و شماتت و استهزايش در بانوان ، موجب شكست روحى آنان نگرديد.
و اينك ده فقره از اين پيامهاى آرامبخش :
يا اختاه ، تعزى بعزاء الله ، و اعلمى ان اهل الارض يموتون و اهل السماء لايبقون .
(خواهرم ! با استمداد از خداوند، صبر و شكيبايى در پيش بگير و بدانكه همه مردم دنيا مى ميرند و كسى از اهل آسمان باقى نمى ماند.)
طبق آنچه در منابع معتبر از امام سجاد عليه السلام نقل شده است ، حسين بن على عليه السلام اين جملات را در شب عاشورا خطاب به زينب كبرا عليه السلام فرمود، آنگاه كه امام حسين بن على عليه السلام در ميان خيمه اش اشعارى در بى وفايى دنيا مى خواند: (يا دهر اف لك من خليل ... .)
زينب كبرا در كنار بستر امام سجاد نشسته بود، با شنيدن اين اشعار از برادرش ، با عجله وارد خيمه او گرديد و چنين گفت : (برادرم ! كاش مى مردم و چنين روزى را نمى ديدم كه اين مصيبت ، همه مصايب را زنده كرد ) و امام عليه السلام با جملات ياد شده خواهرش را تسلى داد. آنگاه چنين فرمود:
يا اختاه ! يا ام اكلثوم ! يا فاطمة ! يا رباب ! انظرن اذا قتلت فلا تشققن على جبيبا، و لا تخمشن وجها، و لا تقلن هجرا .
(خواهرم ام كلثوم ! (دخترم ) فاطمه ! (همسرم ) رباب ! پس از مرگ من گريبان چاك نكنيد، سيلى به صورت نزنيد و سخنى كه از شما شايسته نيست بر زبان نرانيد.)
استعدوا للبلاء، واعلموا ان الله تعالى حاميكم و حافظكم ، وسينجيكم من شر الاعداء، ويجعل عاقبة امركم الى خير، و يعذب عدوكم بانواع العذاب ، و يعوضكم عن هذه البلية بانواع النعم و الكرمة ، فلا تشكوا و لا تقولوا بالسنتكم ما ينقض من قدر كم .
(براى سختيها آماده باشيد و بدانيد خداوند پشتيبان و حافظ شما است و در آينده نزديك ، شما را از دست دشمنان نجات خواهد داد و فرجام كار شما را نيكو قرار مى دهد. و دشمن را به عذابهاى گوناگون معذب و براى شما در مقابل اين گرفتارى ، نعمتها و عزتهاى فراوان ارزانى خواهد داشت ، پس شكوه نكنيد و آنچه ارزش شما را كم مى كند، بر زبان نياوريد.)
اين جملات را امام عليه السلام در آخرين وداعش خطاب به خواهران خود و بانوان حرم ايراد فرمود.
ان الله تعالى اذن فى قتلكم و قتلى فى هذا اليوم ، فعليكم بالصبرو القتال.
(خداوند اجازه داده كه من و شما در اين روز كشته شويم ؛ (حكم جهاد، شامل حال ما گرديده است ) بر شما است كه صبر و شكيبايى كنيد و با دشمن بجنگيد.)
صبرا بنى الكرام ! فما الموت الاقنطرة تعبر بكم عن البؤ س و الضراء الى الجنان الواسعة و النعيم الدائمة ، فايكم يكره ان ينتقل من سجن الى قصر، و ما هو لا عدائكم الا كمن ينتقل من قصر الى سجن و عذاب.
(اى بزرگ زادگان ! صبر و شكيبايى كنيد كه مرگ جز پلى نيست كه شما را از سختيها و رنجها عبور داده به بهشت پهناور و نعمتهاى هميشگى مى رساند و چه كسى از شما است كه نخواهد از زندان به قصر انتقال يابد و همين مرگ براى دشمنان شما مانند آن است كه آنان را از كاخى به زندان و شكنجه گاه ، منتقل كنند.)
ان ابى حدثنى عن رسول الله صل الله عليه و آله وسلم ان الدنيا سجن المومن و جنة الكافر و الموت جسر هولاء الى جناتهم و جسر هولاء الى جحمهيم ما كذبت و لا كذبت.
(پدرم از رسول خدا نقل نمود اينكه دنيا زندان مؤ من و بهشت كافر است و مرگ پل آنان (مسلمانان ) است براى بهشتشان و پل اينان (كافر) است براى دوزخشان ، نه به من دروغ گفته اند و نه من دروغ مى گويم.)
اين سه فراز از خطبه حسين بن على (عليه السلام ) است كه در روز عاشورا پس از اقامه نماز صبح ، خطاب به يارانش ايراد نمود.
(قوموا ايها الكرام الى الموت الذى لابد منه فان هذه السهام رسل القوم اليكم)
(اى بزرگواران برخيزيد به سوى مرگ كه راه گريزى از آن نيست و اين تيرها پيكهاى مرگ است كه از اين مردم به سوى شما پرتاب مى شود
حسين بن على عليه السلام اين جملات را در روز عاشورا آنگاه ايراد فرمود كه مراجعت نمود و در اين موقع ، عمر سعد، به خيمه اش تيرى به سوى خيمه گاه آن حضرت رها كرده و گفت : شما نزد امير (ابن زياد) شهادت بدهيد من اولين كسى بودم كه به سوى خيمه هاى حسين ، تيراندازى نمودم . لشكريان او با ديدن اين صحنه ، تيرها را مانند قطرات باران به خيمه ها فرو ريختند كه بنا به نقلى در اثر اين تيراندازى عمومى ، در ميان خيمه ها كمتر كسى ماند كه تيرى بر بدن او اصابت نكرده باشد، امام در اين موقع حساس فرمود: ( ايها الكرام!... )
يا كرام ! هذه الجنة قد فتحت ابوابها و اتصلت انهارها و اينعت ثمارها، و هذا رسول الله (عليه السلام ) و الشهداء الذين قتلوا فى سبيل الله يتوقعون قدومكم و يتباشرون بكم ، فحاموا عن دين الله و دين نبيه و ذبوا عن حرم الرسول (صل الله و عليه و آله و سلم )
(اى عزيزان ! اى بزرگ منشان ! اينك درهاى بهشت (به روى شما باز شده كه نهرهايش جارى و درختانش سرسبز و خرم است و اينك رسول خدا صل الله عليه و آله وسلم و شهيدان راه خدا منتظر شما هستند و ورود شما را به همديگر مژده مى دهند، پس بر شماست كه از دين خدا و رسولش حمايت و از حرم پيامبر صل الله عليه و آله وسلم ، دفاع كنيد.)
حسين بن على عليه السلام اين جملات را پس از اقامه نماز ظهر، آنگاه كه چند نفر به هنگام نماز، در دفاع از آن بزرگوار سينه خود را سپر نموده و به خاك و خون غلطيدند؛ ايراد فرمود.
(تقدم فانا لا حقون بك عن ساعة.)
((عمرو!) پيش به سوى بهشت ! ما نيز، به زودى به تو ملحق مى شويم )
امام عليه السلام اين جمله را هنگامى به (عمرو بن خالد صيداوى )فرمود كه وى عرضه داشت يابن رسول الله ! جانم به قربانت ! من تصميم گرفته ام هر چه دارم زودتر به ياران شهيد تو ملحق شوم ؛ زيرا براى من سخت است كه خودم را كنار بكشم و ببينم كه تو در ميان اهل و عيالت تنها مانده اى و به دست دشمن كشته مى شوى.)
رح الى ماهو خير لك من الدنيا و ما فيها، و الى ملك لا يبلى .
((حنظله !) بشتاب به سوى (بهشتى كه ) بهتر از دنيا و آنچه در اوست و بشتاب به سوى ملك و مقامى كه هميشگى است و كهنه نمى شود.)
(حنطله شبامى ) كه تاخير در شهادت را جايز نمى دانست ، عرض كرد:
افلا نروح ربنا و نلحق باخواننا؟؛ آيا به سوى پروردگارمان نروم و به برادرنمان كه به فيض شهادت نايل گشته اند لاحق نشوم ؟
حضرت در پاسخ فرمود: (رح الى ....)
صبرا يا بنى عمومتى ! صبرا يا اهل بيتى ! لا رايتم هوانا بعد هذا اليوم ابدا.
(عموزادگان من ! اهل بيت من ! (در مقابل مرگ )، صبور و شكيبا باشيد كه پس از اين جنگ و بعد از شهادت ، روى خوارى نخواهيد ديد .)
حسين بن على عليه السلام اين جمله را در حالى فرمود كه چند نفر از جوانان بنى هاشم به سوى دشمن حمله كردند و چون امام اين حمله دستهه جمعى را مشاهده نمود، فرمود: (صبرا... .)
يا بن اخى ! اصبر على ما نزل بك فان الله يلحقك بابائك الطاهرين الصالحين . برسول الله صل الله عليه و آله وسلم و على و حمزة و جعفر و الحسن.
(فرزند برادرم ! صبور و شكيبا باش بر رنج و فشارى كه برتو وارد مى شود زيرا خداوند تو را به نياكان پاك و صالحت رسول خدا، على ، حمزه ، جعفر و حسن ملحق خواهد نمود .)
حسين بن على عليه السلام پس از مرگ طولانى كه در روى خاك و در محاصرت دشمن قرار گرفت كودكى از برادر زادگان آن حضرت ، خود را شتابان به امام عليه السلام رسانيد، زينب كبرى او را به خيمه در كنار او قرار گرفت ، يكى از افراد دشمن به نام (بحر بن كعب ) به سوى امام حمله نمود، آن كودك دست خود را پيش برد تا مانع رسيدن شمشير به عمويش شود، شمشير به دست طفل فرود آمد و آن را قطع نمود و دست آويزان گرديد، امام عليه السلام در حالى كه به روى خاك افتاده بود، آن طفل را به آغوش كشيد و دست به گردن وى انداخت و با همين جمله او را تسلى داد:
(يا بن اخى ! اصبر على ما نزل بك ... .)
نویسنده:محمد صادق نجمى
منبع : پيام عاشورا