پرده اى سفيد و لطيف سراسر پيكر جنين را مى پوشاند و در نزديكى وى جسمى اسفنجى پديد مى آيد كه آن را جفت مى نامند ، جفت از رگ هاى خونين پر است .روى جفت پرده اى به نام ( آمينوس ) قرار دارد و آن پرده به لوله اى كه تقريباً يك متر طول و به قدر يك انگشت ضخامت دارد مربوط است كه در درون آن لوله لوله هاى باريك ترى وجود دارد ، اين لوله از راه ناف به شكم جنين متصل است مواد غذايى به وسيله رگ هاى مويين از بدن مادر وارد جفت مى شود و در آن جا پالوده مى گردد وبه وسيله لوله هاى نامبرده داخل بدن جنين مى شود و پس از جريان در بدن جنين و تغذيه كامل وى به محل خود باز مى گردد .آيا اين پرده اى كه سراسر پيكر جنين را فرا گرفته است براى آن است كه وى را هنگام خم و راست شدن مادر از گزند فشارهاى داخل و خارج محفوظ بدارد ؟ آيا جنين اين پرده را بر پيكر خود كشيده است يا مادر به اين وسيله خواسته است جگر گوشه خود را حفظ كند ؟ آيا جز حكمت و رحمت الهى چيزى توانايى درك و فهم ايجاد آن را دارد ؟
پيدايش جفت در رحم مادر براى چيست ؟ آيا براى آن است كه جنين بسيار لطيف است و دستگاه پالايش غذاى بدن مادر براى آماده كردن غذاى وى كافى نيست و نياز به پالايشگاه ديگرى دارد تا غذايى لطيف تر و پالوده تر به جنين برساند ؟ پس اگر جفت نبود كمتر جنينى از شكم مادر زنده بيرون مى آمد آيا مادر از تأثير جفت در حيات جنين آگاهى داشت ؟ آيا قدرت آفريدن آن را داشت ؟ هرگز !پس دانشى و قدرتى آن را آفريده است كه پيش از پيدايش ماده و پس از پيدايش انسان بوده و هست و خواهد بود.
منبع : برگرفته از كتاب جلوه هاي رحمت الهي استاد حسين انصاريان