اصغر به جای گریه ـ بهر عمو دعا کن کمتر مرا صدا کن
ــــــــــ
ای غنچة بهاری ـ ای یاس گاهواره
برآسما ن رویت ـ اشکت ستاره
از بهر آب رفته ـ عموی تو دوباره
تا زنده باز گردد ای اصغرم دعاکن
کمتر مرا صدا کن
ای کاشکی علی جان ـ درد تو را دوا بود
بهر لبان خشکت ـ آبی به خیمه ها بود
ای کاشکی به قلب ـ این کوفیان وفا بود
ای کودکم نگاه این سوز و آه ما کن
کمتر مرا صدا کن
در خیمه های زهرا ـ آبی نمانده دیگر
در سینه های ما نیست ـ جز غصة مکرر
برلب رسیده جانها ـ بر جان رسیده آذر
کمتر به شیون خود غوغا به خیمه هاکن
کمتر مرا صدا کن
هر سوی این گلستان ـ گلهای تشنه دارم
مثل عزیز زهرا ـ من از تو شرمسارم
با اشک و گریه هایت ـ غمگین و اشکبارم
کم گریه کن عزیزم دل را ز غم رها کن
کمتر مرا صدا کن
ای وای بر دل تو ـ سقا اگر نیاید
بر این شب عزیزان ـ نور سحر نیاید
حاجات تشنه کامان ـ این لحظه بر نیاید
یک لحظه خود نظر بر بابای تشنه ها کن
کمتر مرا صدا کن
کم گریه کن علی جان ـ ای طفل ناز دانه
کمتر بگیر از آب ـ نزد پدر بهانه
شوق پریدنت هست ـ در دل از آشیانه
تا اشک من ببینی چشمان خسته وا کن
کمتر مرا صدا کن
یکدم بخواب اصغر ـ ای تشنه لا ئی لائی
تو خیمه را عزیزی ـ تو یاس کر بلائی
باب الحوائجی و مشکل تو می گشائی
حا جات دردمندان امشب بیا روا کن
کمتر مرا صدا کن
منبع : سید حبیب حبیب پور