فارسی
شنبه 29 ارديبهشت 1403 - السبت 9 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

خون ریخته شده‏ی خدا از علی خیری

حسین، حسین، حسین؛ چه آهنگ دلنشینی دارد این نام؛ چقدر عشق در پس این واژه پنهان است!
کیست که او را بشناسد و در پیشگاه غربتش سر خم نکند؟
کدام مرد است که وام دار مردانگی اش نیست؟
کدام دلی است که از شوق نامش، در سینه بال بال نمی زند؟
کدام دستی است که در مصیبت جاودانه اش، بر سر و سینه نمی کوبد؟
کدام چشمی است که با شنیدن نامش، بارانی نمی شود؟
کدام دینی است که وام دار حسین نیست؟
حسین، او که بی طلوع نگاهش، آفتاب جرات تابیدن ندارد؛ او که پایداری اش زبانزد همه ی کوه های عالم است؛ او که آب، مهریه مادرش بود و در آتش عطش می سوخت؛ او که تندیس مقاومت و آزادگی است؛ او که حیات مرگ، در قبضه ی قدرت اوست.
و عجیب نیست که سر حسین بر نیزه، کار خورشید در آسمان را بکند؛ مگر بی خورشید، ادامه ی حیات ممکن است که بی حسین، ممکن باشد؟
آن روز،شیهه بود و شمشیر؛ هیاهوی نیزه ها بود و بی تابی تیرها در چله ی کمان؛ خیمه های شعله ور بود و کام های خشکیده و های های کودکان خار در پای خلیده؛ اما حسین می داند که با هفتاد و دو تن، می توان هزاران دیوار سنگی را شکست؛ می توان آب نداشت؛ اما آبرو داشت؛ خواب نداشت؛ اما بیداری آفرید؛ می توان از حضیض گودال، بر اوج قله های فتح رسید.
او نگفت: آدم های ناگزیر باشید که اگر عافیت آمد، از عاشورا بگریزید؛ اگر «سلامت» بود به ظالم «سلام» دهید؛ اگر زندگی به خطر افتاد به هر بهانه بمانید او گفت: زیستن در ذلت را تاب نیاورید و از هر چه آب، برای جرعه ای عزت، چشم بپوشید؛ از جان برای جانان بگذرید.
آری! محرم، قلمرو حسین است و حسین، فرمانروای بی چون و چرای دل های بیدار؛ دل هایی که با ضرباهنگ نام حسین تندتر می تپند؛ دل هایی که با یاد خیمه های سوخته، شعله ور می شوند؛ دل هایی که سرای محبت سیدالشهدای تاریخند.
و اینک حسین، در ضیافت سی و سه هزار شمشیر آخته، به ضیافت تشنگی، محاصره و شهادت آمده است.
حسین آمده است تا سرنوشت تاریخ را با خون رقم بزند.
حسین، خونِ ریخته شده ی خداست؛ خونی که راز حیات، بسته به آن است.
به عزت خط کشی کردی تمام راه را با خون
و حلق تشنه ات می گفت رمز آه را با خون
زلال قلب عاشورا، شکست و غسل می دادند
جهان را با سر یک درد و ثاراللّه را با خون


منبع : علی خیری
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

زمزم و هاجر از علي انساني‏
خورشيد بود وعلقمه از جعفر رسول زاده
هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید ازوحید مصلحی
مَحرَمان ماندند در غوغای عشق از حسین اسرافیلی
سيماي امام حسين (ع) در مثنوي مولوي
خیمه‌های سوخته ازعباس براتی‌پور
صحرای تشنه آتش محشر گرفته بودازمریم حقیقت
میان هلهله ازعلی اصغر ذاکری
سلطنت جاوید از نیّر تبریزی
هر آینه حماسه ... از جواد محمدزمانی

بیشترین بازدید این مجموعه

میرهاشم میری سودای علمدار
زمزم و هاجر از علي انساني‏
هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید ازوحید مصلحی
ادبیات عاشورا
خورشيد بود وعلقمه از جعفر رسول زاده
متن ادبی از عبدالکریم خاضعی نیا
علی اکبر(ع) از یوسف رحیمی
مَحرَمان ماندند در غوغای عشق از حسین اسرافیلی
خیمه‌های سوخته ازعباس براتی‌پور
به پیش چشم پدر ناگهان پسر افتاد از هانی امیر فرجی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^