عبدالوهاب مزنى مى گويد از شخصى شنيدم كه مى گفت: به مدينه الرسول رسيدم و به مسجد پيامبر رفتم ابوهريره را ديدم كه گفت حدثنى خليلى ابوالقاسم ولى گريه ادامه سخن را به او امان نداد، دگر باره گفت باز گريه مانع از ادامه كلام شد، با رسوم گفت و گريست و برخاست تا از مسجد بيرون رود، من دست بر دامنش زدم و گفتم مردى غريبم، آمده ام تا حديثى از احاديث پيامبر را بشنوم، تو سه بار شروع كردى تا حديثى گوئى ولى گريه مهلتت نداد به من بگو رسول خدا چه گفت؟
گفت: رسول خدا فرمود: روز قيامت مردى را بياورند و به او گويند ما تو را در دنيا ثروت فراوان داديم با آن چه كردى، گويد: خداوندا صدقه دادم و انفاق نمودم گويند: آرى از آن ثروت صدقه دادى و انفاق كردى براى آن كه مردم درباره تو بگويند: فلانى آدم با سخاوتى است و از كرم و دست و دلبازى برخوردار است، و مردم هم گفتند، اكنون تو را از آن انفاق ريائى چه سود و منفعت است؟!
ديگرى را بياورند و به او گويند: ما تو را قدرت و شجاعت و توان و قوت داديم، تو با آن توانائى و شجاعت چه كردى؟ گويد: خدايا جهاد كردم و جان در راه جنگ و قتال بردم، گويند آرى جهاد كردى ولى براى آن كه مردم بگويند فلانى نترس و شجاع و قهرمان است، امروز كه از مردمان عمل خالص مى خرند تو را از جهاد و قتالت چه سود؟!
ديگرى را مى آورند و مى گويند ما به تو فهم و دانش و علم و بينش داديم، از آن سرمايه معنوى چگونه بهره گرفتى؟ گويد خدايا دانش آموختم و به ديگران تعليم دادم، و خلاصه به نشر و پخش علم همت گماشتم، گويند: آرى چنين كارى كردى ولى براى آن كه مردم بگويند به به فلانى عجب مرد عالمى است، و چه معلم فعال و پركارى است و مردمان نيز در حق تو آن بگفتند اكنون تو را از آن چه سود، سپس دستور رسد كه هر سه را بخاطر پوچ شدن عملشان و بر باد رفتن زحمت و كوششان و تهيدست ماندنشان به دوزخ برند!! كتاب خدا در آيه مورد بحث رياكار را فاقد ايمان به خدا و قيامت به حساب آورده و به او در پايان آيه مارك كفر و داغ ناسپاسى زده، و تا در رياكارى بسر مى برد او را از هدايت خدا محروم دانسته است: وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ.
به اين نكته بسيار مهم نيز كه از آيه شريفه استفاده مى شود بايد توجه كرد كه عمل رياكار از اصل باطل و پوچ است، ولى عمل منت گذار و آزار دهنده گرچه از ابتدا صحيح واقع شده، ولى بعد از آن با آلوده شدن به منت و آزار باطل گشته و به چاه پوچى سقوط مى كند.
مناط و ملاك قبولى عمل نيت خالص و قصد پاك است و عملى كه از اين مايه الهى خالى باشد به گردونه و چرخ قبولى وارد نمى شود.
منبع : پایگاه عرفان