براي اين که ثابت شود، قيام ابا عبدالله (ع) بر اساس تعاليم روح بخش قرآني صورت گرفته وبرخواسته از عمل به کلام خداوند است در اين زمينه آياتي را که توجيه گر کارهاي امام حسين (ع) در ابعاد متفاوت مي تواند باشد مورد بررسي قرار مي دهيم . در اين رابطه مي توان به چند نکته اشاره کرد:
1. هجرت و حرکت امام : قرآن کريم درباره هجرت وسبب آن مي فرمايد:(والذين هاجروا في الله من بعد ما ظلموا لنبوّئنهم في الدنيا حسنة ولاجر الاخرة اکبر لوکانوا يعلمون )؛ آنها که پس از ستم ديدن ، در راه خدا هجرت کردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام ) خوبي به آنها مي دهيم ؛ وپاداش آخرت ، از آن هم بزرگتر است اگر مي دانستند.» بي ترديد، هنگامي که امام ، در مدينه حضور داشت از طرف حاکم مدينه در اثر فشار يزيد،مورد بي مهري قرار گرفت ومنزلت وشخصيت حضرت مورد توجه قرار نگرفت . از اين رو،امام با مشاهده ظلم تصميم گرفت به مکه برود. در مکه نيز از طرف مأموران دولتي درمعرض ترور و قتل واقع شد وبراي اجتناب از شکسته نشدن حرمت کعبه ومکه ، به کوفه رفت و در ميانه راه کوفه وکربلا، با مشاهده آزار واذيت خلافت باز قصد هجرت به مکه و مدينه را مي کند که با مخالفت مأموران نمي تواند بدان جامه عمل بپوشاند.
2. نپذيرفتن خلافت يزيد از سوي امام (ع) شکي نيست که اين امر به اين سبب بودکه معاويه ، حق تعيين جانشين را نداشت و يزيد فاقد مشروعيت سياسي و اجتماعي بود وحق نداشت از امام بيعت بگيرد واين همان ظلم بزرگ واجحافي بود که در حق امام داشت اعمال مي شد. روشن است که امام اين حق را داشت که از حقوق خود دفاع بکند و فرياد خود را به اذهان مردم برساند وچاره اي براي اطلاع رساني وآگاه سازي مردم جزقيام و مخالفت علني و ظاهري با دستگاه وقت نداشت .
قرآن مي فرمايد: (لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم وکان الله سميعاً عليماً)؛ خداوند دوست ندارد کسي با سخنان خود، بدي ها (ي ديگران ) را اظهارکند، مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا وداناست .» بر اساس اين آيه ،امام حق داشت که بدي هاي يزيد و اعوان وي را برملا سازد وستم هاي آنها را به گوش مردم برساند.
خداوند مي فرمايد: (اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا وان ّ الله علي نصرهم لقدير)؛ به کساني که جنگ بر آنان تحميل گرديده ، اجازه جهاد داده شده است ؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند؛ وخدا بر ياري آنها تواناست .
3. تکرار دوران جاهلي واطلاع رساني امام : پس از رحلت رسول خدا (ص)، افرادي که ريشه در سنن ورسوم جاهلي داشتند، بسيار تلاش مي کردند که سنن گذشته خود را احيا کنند. گفتني است که با تأمل در حوادث به خوبي روشن مي گردد که اين فرايند، روز به روز داشت به هدف خود نزديکتر مي شد تا جايي که توانست موروثي کردن تعيين خليفه را نهادينه کند و در تقسيم بيت المال تبعيض روي دهد وحتي تبعيض قومي و نژادي را مشروعيت بخشد.
در چنين موقعيتي است که هشدار وپيش گويي قرآن کريم در ترسيم وضعيت آينده جامعه يعني سال يازدهم هجري وسال هاي بعد از آن ، مصداق پيدا مي کند. قرآن کريم در اين ارتباط مي فرمايد: (و ما محمد الاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفائن مات او قتل انقلبتم علي اعقابکم ومن ينقلب علي عقبيه فلن يضرّ الله شيئا وسيجزي اللهالشاکرين )؛ محمد (ص) فقط فرستاده خداست ؛ وپيش از او، فرستادگان ديگري نيزبودند؛ آيا اگر او بميرد و يا کشته شود، شما به عقب بر مي گرديد؟! (و اسلام را رها کرده به دوران جاهليت و کفر بازگشت خواهيد نمود؟!) وهر کس به عقب باز گردد، هرگز به خداضرري نمي زند؛ و خداوند به زودي شاکران (و استقامت کنندگان ) را پاداش خواهد داد.
علّت اين امر، اين است که امام حسين (ع) در ترسيم وضعيت زمان خود مي فرمايد: «ان السنة قد اميتت وان ّ البدعة قد احييت »؛ سنت وروش پيامبر مرده است و بدعت هاي جاهلي ديگرباره احيا شده اند.
در همچو وضعيتي ، روشن است که وظيفه امام طبق فرمايش قرآن کريم جز استقامت و مقاومت در برابر بدعت ها چيز ديگر نمي تواند باشد. اين در حالي است که قرآن کريم مي فرمايد: (فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجراً عظيماً)؛ «خداوند مجاهدان را بر نشستگان پاداش عظيمي برتري بخشيده است .
4. برقراري حکومت طاغوت واجتناب امام از آن : بي گمان طبق حديث پيامبر (ص) خلافت بر آل ابوسفيان وطلقا حرام بود. اما از آنان ، افرادي چون معاويه ، يزيد، مروان و ابن زياد به حاکميت رسيدند وبا اين کار خلاف فرمايش پيامبر (ص) عمل کردند و بدين صورت نشان دادند که مصاديق بارزي از طاغوت هستند، چرا که اگر از آنان نبودند پيامبر از رسيدن آنها به حکومت ممانعت به عمل نمي آورد.
قرآن کريم درباره افراد طاغوت مي فرمايد: (لقد بعثنا في کل امة رسولاً ان اعبدواالله واجتنبوا الطاغوت )؛ ما در هر امتي رسولي بر انگيختيم که خداي يکتا را بپرستيد؛و از طاغوت اجتناب کنيد.» به همين منظور امام حسين (ع) در نامه اي به معاويه ،مي نويسد: «و ما اعلم فتنه اعظم من ولايتک هذه الامة ؛ من فتنه اي سهمگين تر از حکومت تو بر اين امت سراغ ندارم .
آن حضرت درباره يزيد، که به گفته مورخان در قرآن ستيزي و محور آثار اسلام و احکام دين کاملاً بي پروا بود، مي فرمايد: «بايد با اسلام خداحافظي کرد که امت اسلامي به فرمانروايي چون يزيد گرفتار آمده است .».
حال چگونه ممکن است که با اين شرايط پيش آمده ، امام (ع) کنار بيايد و در برابر اين وضعيت چيزي نگويد واقدامي انجام ندهد؟ از اين رو، امام بر اساس آيه فوق براي خود وظيفه ديد که از طاغوت وقت ، لب به اعتراض بگشايد و تنها حاکميت الهي راپذيراگردد.
منبع : سایت عاشورا