باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین
این چه شوری است که از یاد تو برپاست حسین؟
این چه رازی است که صد شعله فرو مرد و هنوز
روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین؟
تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر
حیرتم کُشت، بگو این چه معماست حسین؟
گرچه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک
رقم مهر تو بر صفحه دل هاست حسین
دامن از شوق تمنّای تو گلزار صفا
سینه از آتش سودای تو سیناست حسین
راهیان حرم قدس تو، با شهپر عشق
همه رفتند و جهان محو تماشاست حسین
گرنه خون تو ثمر داد به میدان بلا
این همه شور شهادت به چه معناست حسین؟
تا به محراب محبّت تو امامی، پیداست
خاک هر وادی گل رنگ، مصلاّست حسین
منبع : بهمن صالی