فارسی
پنجشنبه 17 آبان 1403 - الخميس 4 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

یغما جندقی‏ عباس علمدار

آسمان سا علم و لشکر کفار دریغ 

رایت خسرو اسلام نگون سار دریغ  

 

پرچم آغشته به خون ماهچه آلوده به خاک 

اختر نصرت عباس علمدار دریغ  

 

هم علمدار علم وار، نگون سار فسوس 

هم خداوند علم بی کس و بی یار دریغ  

 

بازوی چرخ قوی پنجه به یک تیغ افکند 

پای ما را از طلب و دست تو از کار دریغ  

 

پاک جانی که بر او نار سنان بود خدنگ 

رنجه از کشمکش خنجر خونخوار دریغ  

 

روزگار آب تو کرد آتش و بر دیده و دل 

ختم خوناب جگر، آه شرربار دریغ  

 

از کنون تا به قیامت به عزا و ز عزا 

رنگ ما و رخ تو کاهی و گلنار دریغ  

 

طاق از فتح و ظفر کوشش اخیار افسوس 

جفت فیروزی و فر، کاوش اشرار دریغا 

 

یکدل از چار طرف شش جهت و هفت سپهر 

بست بر آل محمد در زنهار دریغ  

 

مرهم تشنگی آب است و فروریخت به خاک 

سینه ها ماند به داغ عطش افگار دریغ  

 

تو به خون غرقه و در حسرت آب اهل حرم 

تشنه لب مانده به ره دیده ی خونبار دریغ  

 

سود تا پشت تو بر خاک جدل دست اجل 

جاودان ماند امل، روی به دیوار دریغ  

 

گشت بیدار همی شوکت ادبار ز خواب 

رفت در خواب عدم دولت بیدار دریغ  

 

رفتی و بر همه، چه کوفه، چه شام، آمده است 

خواری کوچه و رسوایی بازار دریغ  

 

کشته انصار و خدم خسرو بی خیل و حشم

بر سر جان قدم آماده پیکار دریغ  

 

چه کند گر نه خود آماده ی میدان گردد 

شاه را چون نه سپه ماند و نه سالار دریغ  

 

تبه از والی کوفه، سیه از لشکر شام 

روزگار سپه و روز سپهدار دریغ  

 

چرخ بر کام دل دوده ی مروان نگذاشت 

اثر از آل علی اندک و بسیار دریغ  

 

شام شد روز حیات تو و ما را شبه سان 

صبح ماتم ز افق گشت پدیدار دریغ  

 

خاطر فاطمه غمگین طلبد، هندوی چرخ 

تا کند شاد دل هند جگرخوار دریغ  

 

سوخت گردون و نما حاصل از این تخم که کاشت 

صبر و تاب همه تا خوشه ز خروار دریغ  

 

روزی از ماه بنی هاشم و، ای شاه قریش 

که خورد نیک و بد از خجلت کردار دریغ  

 

حق مولای جوانان بهشتی که مدار 

نظر رحمت از این پیر گنه کار دریغ  


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

در چشم باد، لاله گل ِ پرپرش خوش است از مژگان ...
می‌توان مانند کوهی درد بود از کاظم علیپور
شد عرش و دو عالم عاشقت از مرتضی تاجیک (م فریاد)
بر روی شــن، جز ردپای ســـرخ خــنـجر نیست از سید ...
شور عشق از حامد كاظمي
شبیه حسرت پروانه هاست این بانو از شبنم فرضی
عرشیان امشب صلای شور و ماتم می زنند از مریم توفیقی
مردی رشید از عبدالرحیم سعیدی راد
سروش غم از حامد كاظمي
یا رب از مغانلوی اردبیلی (شعر ترکی با ترجمه)

بیشترین بازدید این مجموعه

دریا حسین اسرافیلی‏
یغما جندقی‏ عباس علمدار
بت كوفه و شام را شكستيم
شد عرش و دو عالم عاشقت از مرتضی تاجیک (م فریاد)
تمام شد همه رفتند؟ یک صدا پرسید از سیداکبر ...
ای علمدار من ای وفادار از عبدالله عمیدی
یا رب از مغانلوی اردبیلی (شعر ترکی با ترجمه)
قدم نورسیده آفتاب از سودابه مهیجی
سروش غم از حامد كاظمي
شور عشق از حامد كاظمي

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^