وقتی که جاری میشود اشکم به سویت
آیینهام گل میکند در روبرویت
خالی نمیماند خیالم از نگاهت
با چشمهها، با رودها در جستجویت
آزادگی گُل کرد از دستان سبزت
مردانگی پژمرد در زخم گلویت
در یا هراسان شد در آن ظهر عطشناک
آب از عطشناکی خروشان شد به سویت
منبع : حجت ا...بخشوده